راست

/rAst/

    direct
    genuine
    immediate
    just
    square
    straight
    straightforward
    tall
    true
    erect
    upright
    ortho-
    perpendicular
    plumb
    sooth
    truthful
    unbowed
    upstanding

فارسی به انگلیسی

راست اندیشانه
logical

راست اندیشی
logic, rectitude

راست ایست
perpendicular

راست ایستی
perpendicular

راست باز
candid, dealing(or playing)fairly

راست بین
levelheaded

راست پنداشتن
believe

راست حسینی
fair and square, above-board

راست دست
right-handed

راست دست و چپ دست
ambidextrous

راست دستی
right-handedness

راست روده
rectum

راست روده ای
rectal

راست ریشه
taproot

راست ساز
rectifier, straightener

راست شدن
straighten

راست شو
erectile

راست گرد
rightward

راست گوشه
rectangle, rectangular, right-angled

راست گوشه ای
rectangular

مترادف ها

truth (اسم)
راست، درستی، حقیقت، صداقت، راستی، حقانیت، صدق

direct (صفت)
راست، عمودی، مستقیم، میان بر

downright (صفت)
راست، مطلق، خالص، رک، محض

aboveboard (صفت)
پوست کنده، راست

right (صفت)
راست، صحیح، درست، واقعی، بجا، محقق، ذیحق، درست کار، قائم

upright (صفت)
راست، درست، عمودی، نیکو کار، راد، درست کار، قائم

truthful (صفت)
راست، صادق، راستگو، حقگو، موافق باحقایق، از روی صدق و صفا

straight (صفت)
راست، صریح، درست، عمودی، مرتب، مستقیم، راحت، بی پرده، رک، سر راست، افقی، بطور سرراست

true (صفت)
راست، صحیح، درست، واقعی، حقیقی، راستگو، ثابت، فریور، راستین

sheer (صفت)
راست، مطلق، خالص، پاک، محض، حریری

candid (صفت)
راست، بی تزویر، صمیمی، بی پرده، منصفانه، بی ریا، صاف و ساده، قلبی، راستگو

straightforward (صفت)
راست، درست، مستقیم، بی پرده، رک، اسان، سر راست

erect (صفت)
راست، قائم

straight (قید)
راست، مستقیما، یک راست

directly (قید)
راست، بی درنگ، مستقیما، سر راست، یک راست

apeak (قید)
راست، عمودی، قایم، به حالت عمودی

truly (قید)
راست، بدرستی، صادقانه، براستی، بطور قانونی، باشرافت، بخوبی، با حقیقت

baldly (قید)
راست

truthfully (قید)
راست، از روی صدق و صفا

پیشنهاد کاربران

آقای خداشکر اکانت فعل شده
جدیری عضو از ٥ سال پیش هست�
العطّار، محمّد علی یا�
عطار، محمد علی و قرآن عربی مبین
عبدالرضا و افشین و بهنام رضایی با اسم انگلیسی و فارسی و امیر و محمد پرزاد سعید سرور مهدی سید سرور قشقایی رضا شاه توهین قوم ترک هوا سیدی قوم گرایی کرد رضا اصغریان ( اشکبوس )
...
[مشاهده متن کامل]

زبان و تاریخ تورک و
امین و سید سرور تا شاهین تورک و شاهین و یاشار نیازی�و استاد حسین جعفری خویی و بهرام غفوری
حساب های دیگر
شغل تکنیکال روانشناسی بازار
سعید سرور
شغل کاشف واقعیت سابق
رضا اصغریان ( اشکبوس )
زبان و تاریخ تورک
عبدالرضا
پزشک
اردبیل
و غیر این داری حساب های زیاد هست�

للإستقامة
for stand stay
to straight
پاسخ به این ادعاها نیازمند تفکیک دقیق موضوعات و بررسی آن ها با تکیه بر منابع زبان شناسی تاریخی، ریشه شناسی تطبیقی، و پژوهش های معتبر در زبان های هندواروپایی، ترکی، و سامی ( عربی ) است. در ادامه بخش بندی کرده ام تا به هر بخش پاسخ مستند بدهم:
...
[مشاهده متن کامل]

- - -
❌ ادعای ۱: واژه �راس� در ترکی و عربی یکی است و در فارسی هم استفاده می شود
✅ پاسخ:
راس ( رأس ) در عربی به معنای �سر� است و از ریشه ی ثلاثی �ر - أ - س� مشتق شده است. این واژه در قرآن، احادیث و ادبیات عربی کاربرد فراوان دارد.
📚 منبع:
Lane’s Arabic - English Lexicon
المعجم الوسیط، مادة �رأس�
در زبان فارسی �راس� ( به معنای دقیق یا رأس ساعت ) یک وام واژه ی عربی است و از همان �رأس� عربی گرفته شده است. به کارگیری آن در فارسی، چه در زبان رسمی ( �راس ساعت ۵� ) چه در عامیانه، به هیچ وجه ربطی به زبان ترکی ندارد.
📚 منبع:
لغت نامه دهخدا، ذیل واژه �راس�
فرهنگ معین
در زبان ترکی آذری یا ترکی استانبولی واژه ای مستقل به نام �راس� به معنای �دقیق� یا �سر� وجود ندارد. واژگان معادل برای "دقیق" شامل "dəqiq" ( آذری ) یا "tam", "kesin" ( استانبولی ) هستند.
- - -
❌ ادعای ۲: فارسی زبانی مشتق از ترکی است، گرامر و ضمایر آن از ترکی گرفته شده
✅ پاسخ:
این ادعا کاملاً نادرست و فاقد اعتبار علمی است. زبان فارسی از شاخه ی زبان های ایرانیِ هندواروپایی است و دستور زبان آن، از جمله ضمایر، ساختار جمله، صرف افعال، و واج شناسی، شباهت نزدیکی به دیگر زبان های ایرانی ( مانند کردی، پشتو، بلخی، سغدی، اوستایی، فارسی میانه ) دارد.
در مقابل، زبان ترکی از شاخه ی زبان های آلتایی ( یا تورکی ) است که تفاوت بنیادین ساختاری و تاریخی با فارسی دارند.
🔍 تفاوت های بنیادین گرامر ترکی و فارسی:
ویژگی زبان فارسی زبان ترکی
خانواده زبانی هندواروپایی آلتایی ( تورکی )
ترتیب کلمات SOV SOV
تصریف افعال براساس زمان و شخص براساس افزونه های پسوندی
ضمایر واژگانی جداگانه ( من، تو، او. . . ) نیز جداگانه، ولی صرف افعال بسیار متفاوت
فعل کمکی �بودن، داشتن� و شکل های صرف شده صرف فعل با پسوندهای الزامی
📚 منابع:
Windfuhr, Gernot. The Iranian Languages. Routledge, 2009.
Johanson, Lars. The Turkic Languages. Routledge, 1998.
- - -
❌ ادعای ۳: "راست" و "راستا" در فارسی از ترکی آمده اند و ربطی به واژه های هندواروپایی ندارند
✅ پاسخ:
واژه راست ( به معنای مستقیم، درست، بدون کجی ) در فارسی باستان 𐎼𐎠𐎿𐎫‎ ( rāsta ) و در اوستایی rašta - وجود داشته است. این واژه با واژه های هندواروپایی مانند:
لاتین: rectus
سانسکریت: ṛju - ( راست، مستقیم )
انگلیسی: right هم ریشه است.
📚 منابع:
Mayrhofer, Etymologisches W�rterbuch des Altindoarischen
Watkins, The American Heritage Dictionary of Indo - European Roots
بنابراین �راست� واژه ای ایرانی ـ هندواروپایی است و هیچ ارتباطی با زبان ترکی ندارد. تشابهات احتمالی، تصادفی اند یا مربوط به وام گیری های متأخر در دوره ی پهلوی یا صفوی هستند.
- - -
❌ ادعای ۴: زبان های اروپایی و ترکی اشتراک دارند ولی فارسی بیگانه است
✅ پاسخ:
ساختار زبان های هندواروپایی از جمله فارسی، کردی، پشتو، و حتی زبان های اروپایی مثل آلمانی، فرانسوی و انگلیسی در ریشه ی واژگان بنیادین ( اعداد، اعضای بدن، افعال پایه، ضمایر و غیره ) شباهت فراوانی دارند که حاصل ریشه ی مشترک در زبان نیا - هندواروپایی ( Proto - Indo - European ) است.
مثلاً واژه "مادر":
زبان واژه
فارسی مادر
کردی دایک / دا
انگلیسی mother
لاتین mater
سانسکریت mātṛ
اوستایی mātar
در حالی که زبان ترکی واژه ای کاملاً متفاوت دارد: "ana" یا "anne"
📚 منابع:
Beekes, R. S. P. Comparative Indo - European Linguistics
Fortson, Benjamin W. Indo - European Language and Culture
- - -
❌ ادعای ۵: عدد �هشت� در فارسی جعلی است و ریشه ندارد
✅ پاسخ:
واژه ی هشت در فارسی با واژه ی اوستایی ašta و سانسکریت aṣṭa هم ریشه است. در دیگر زبان های هندواروپایی:
زبان واژه برای ۸
فارسی هشت
اوستایی ašta
سانسکریت aṣṭa
یونانی oktō
لاتین octo
انگلیسی eight
📚 منابع:
Mallory & Adams. The Oxford Introduction to Proto - Indo - European
Buck, Carl Darling. Comparative Dictionary of Indo - European Languages
- - -
🔚 جمع بندی
ادعاهایی که در متن آمده:
نه تنها فاقد پشتوانه علمی هستند،
بلکه با شواهد تاریخی، ریشه شناسی تطبیقی، و ساختار زبان شناختی کاملاً در تضادند.
همه ی شواهد از این حکایت دارند که:
زبان فارسی یک زبان مستقل، تاریخی، و ریشه دار در شاخه ی ایرانی از خانواده هندواروپایی است.
زبان ترکی نیز زبان مستقلی از خانواده زبان های تورکی است، و هیچ یک مشتق از دیگری نیست.
- - -

راست واژه ای فارسی و برگرفته از واژه �rāst � در فارسی میانه می باشد که در فارسی میانه نیز به شکل �rāsta� وجود داشته که با واژه �ṛju� در سانسکریت هم ریشه است .
این واژه از ریشه �reg� هندو اروپایی می باشد .
...
[مشاهده متن کامل]

واژه های �right � ( راست ) - regulate ( تنظیم کردن ) - rectify ( اصلاح کردن ) - regular ( منظم ) - �erect� ( راست شدن ) - �regal, royal� ( پادشاهی ) - �correct� ( درست کردن ) - �region � ( ناحیه ) - �rectus� ( راست ) - �director� ( هدایت کننده ) - ruler ( خط کش ) - reign ( پادشاهی کردن ) - register ( ثبت کردن ) - rex ( پادشاه ) - raj ( فرمانروایی کردن ) همگی برگرفته از این ریشه می باشند .
فردوسی:
چو دیدی که ناحق بود رایِ شاه
به بیداد، گردد دلِ دستگاه
تو با راستی باش و پیمان مدار
مبر دل سوی راه کج و نابکار

راست ودر وغ بسیاری از تنهایی های تک و خانواده از درست دریافت نکردن واژگان و دریافت و پنداشتهای آنهاست زیرا درست دریافت ننمودند واژه ها به واکنش واکنش نادرخور وناشایست می انجامد و تک و توک را به تبهای در
...
[مشاهده متن کامل]
پندار و گفتار و کردار خود وآیینش می گردد. وبد بهرگی نخستین نمودار آن است. زیرا همگان پنداشتهای واژگان را درست یک دست بجا نمی آورند و به دشمنی پنهان و آشکار همگان می انجامد. ورا ه آن درست یابی در واژگان وزبان خود است. و نادریافته گرایی بیماری درونی وبیرونی را در پی دارد که دشمنی با خود و خلق و خداست.

منبع. عکس فرهنگ ریشه واژگان فارسی دکتر علی نورایی
زبان های ترکی�در چند مرحله بر�زبان فارسی�تأثیر گذاشته است. نخستین تأثیر زبان ترکی بر پارسی، در زمان حضور سربازان تُرک در ارتش�سامانیان�روی داد. پس از آن، در زمان فرمان روایی�غزنویان، �سلجوقیان�و پس از�حملهٔ مغول، تعداد بیشتری�وام واژهٔ�ترکی به زبان فارسی راه یافت؛ اما بیشترین راه یابی واژه های ترکی به زبان فارسی در زمان فرمانروایی�صفویان، که ترکمانان�قزلباش�در تأسیس آن نقش اساسی داشتند، و�قاجاریان�بر ایران بود.
...
[مشاهده متن کامل]

• منابع ها. تاریخ ادبیات ایران، ذبیح الله صفا، خلاصه ج. اول و دوم، انتشارات ققنوس، ۱۳۷۴
• تاریخ ادبیات ایران، ذبیح الله صفا، خلاصه ج. سوم، انتشارات بدیهه، ۱۳۷۴
• حسن بیگ روملو، �احسن التواریخ� ( ۲ جلد ) ، به تصحیح�عبدالحسین نوایی، بنگاه ترجمه و نشر کتاب، ۱۳۴۹. ( مصحح در پایان جلد اول شرح مفصل و سودمندی از فهرست لغات�ترکی�و�مغولی�رایج در متون فارسی از سده هفتم به بعد را نوشته است )
• فرهنگ فارسی، محمد معین، انتشارات امیر کبیر، تهران، ۱۳۷۵
• غلط ننویسیم، ابوالحسن نجفی، مرکز نشر دانشگاهی، تهران، ۱۳۸۶
• فرهنگ کوچک زبان پهلوی، دیوید نیل مکنزی، ترجمه مهشید فخرایی، پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی، تهران، ۱۳۷۹

راستراستراستراست
راست نام یکی از مقام های موسیقی است. در موسیقی قدیم ایران، راست جزو مقام های دوازده گانهٔ اصلی بود و بعد از تحول موسیقی ایران از موسیقی مقامی به موسیقی دستگاهی، راست به عنوان یکی از ریشه های دستگاه راست پنج گاه به جا مانده است، اگر چه فواصل این دستگاه با دستگاه ماهور نزدیکی بیشتری دارد و از فواصل مقام راست متفاوت است. از میان دستگاه های موسیقی ایرانی، دستگاه نوا بیشترین نزدیکی را از نظر فواصل با مقام راست دارد. مقام راست در موسیقی سنتی عربی و ترکی نیز به کار گرفته می شود و در تئوری موسیقی عربی نقشی بنیادی داراست.
...
[مشاهده متن کامل]

نام «راست» در خسروانی های دوران ساسانیان دیده نمی شود، و اولین اشاره به آن در متون حدود ۴۰۰ سال پس از ساسانیان، به عنوان یکی از پرده های موسیقی صورت گرفته است. با این حال، در برخی از اشعار نام «راست» همراه با نام نکیسا ( موسیقی دان دورهٔ ساسانی که اختراع هفت خسروانی به او نسبت داده می شود ) یا باربد ( موسیقی دان دورهٔ ساسانی ) آمده است که احتمال این که این مقام ریشه در خسروانی ها داشته باشد را مطرح می کند.
به عقیدهٔ فرهاد فخرالدینی، این مقام از آن جهت «راست» نامیده می شده که درجات یا نغمه های آن در دو سیم سازی مانند عود ( که با فاصله چهارم درست کوک می شده ) در یک راستا قرار می گرفته اند، یعنی محل انگشتان دست در پرده های دو سیم متناظر بوده است. مقام دیگری که این خاصیت را داشته مقام عشاق بوده است و از همین رو فخرالدینی معتقد است که نام راست در متون جدید ( و از جمله در طبقه بندی دستگاهی به خصوص در دستگاه راست پنجگاه ) در واقع اشاره به مقام عشاق دارد و نه مقام راست. این نظریات در تئوری موسیقی حال حاضر موسیقی ترکی نیز مطرح شده است ( ر. ک § موسیقی ترکی ) .
در تقسیم بندی مقامی موسیقی ایرانی، راست یکی از مقام های دوازده گانه اصلی بود. فواصل مقام راست در متون قدیمی به صورت «ط ج‍ ج ط ج‍ ج‍ ط» آمده است که با نت نویسی ابجد به صورت «ا د و ح یا یج یه یح» نمایش داده می شده است. با تبدیل آن به نت نویسی امروزی، مقام راست از نت سل به شکل زیر به دست می آید: فاصلهٔ بین «لا» تا «سی کرن»، «سی کرن» تا «دو»، «ر» تا «می کرن» و «می کرن» تا«فا» برابر با دوم نیم بزرگ است ( تقریباً سه چهارم پرده ) ، و فاصلهٔ بین دیگر نت ها برابر است با دوم بزرگ ( یک پرده ) . به عبارت دیگر، در هر دو دانگ این مقام، فواصل نت ها به صورت «پرده - سه ربع پرده - سه ربع پرده» است.

راستراست
منابع• https://fa.wikipedia.org/wiki/راست_(مقام_موسیقی)
راست وپاکش:تنقیح مناط.
راست و پاکش را بگو:تنقیح مناط کن.
برای ایست
را ایستادن
رای پایداری
را پایدار ماندن
. . .
رأی ( عربی ) با "رای" هیچ ارتباطی ندارد!
به:
را
دا
رای
برای
for
about
. . .
رجوع کنید
راست ودرست:حقیقت و واقعیت. راست است او موز رادرسته خورد.
گویا می تواند مخفف ( را است ) هم باشد.
( ( ملک راست رای ) ) یعنی: فرمانروا باید حکم کند.
منبع. فرهنگ ریشه های هندواروپایی زبان فارسی
این واژه هزار در صد فارسی فقط وفقط بعضی که منبع. درست حسابی دارند می آید درباره واژگان فارسی اگر منبع دارد معتبر نیست می گویند فلان واژه در زبان مال است ولی چیزهای در فارسی است عربی هستند یا ترکی خودشان می دانند منطق شان همین یک مشت آدم غیر منطقی هستند لطفا آبادیس طلب من رو انتشار بدهد کسی این حرف رو می زند مشخص تجزیه طلب است و زد ایرانی و پان است چون پان هاچین آدم های هستند. باز هم می گویم آبادیس خواهشمندم مطلب من انتشار بدهد
...
[مشاهده متن کامل]

راست
گرفته شده از کلمه راس ترکی به معنی همسو و در جهت مقابل دید
واژه راست
معادل ابجد 661
تعداد حروف 4
تلفظ rāst
نقش دستوری صفت
ترکیب ( صفت ) [پهلوی: rāst]
مختصات ( پَ ) ( اِمر. )
آواشناسی rAst
الگوی تکیه S
شمارگان هجا 1
منبع واژگان مترادف و متضاد
فرهنگ فارسی معین
[اصطلاح تخصصی ارزهای دیجیتال]
Rust
Rust یک زبان برنامه نویسی چند پارادایم است، شبیه به C .
متضاد دروغ
در پارسی باستان به راست می گفتن ạrta که از واژه ی هندو - ایرانی ( ṛt� ) می آید
جز راست نباید گفت
هر راست نشاید گفت
#سعدی
Very good
سیخکی
الفی
۱. درست
۲. عینا
۳. دقیقا
۴. مقابل چپ
۵. سخن درست و صحیح
۶. سالم و کامل
راست:
دکتر کزازی در مورد واژه ی " راست" می نویسد : ( ( راست را که در پهلوی با همین ریخت کاربرد داشته است می توان با ریخت های همتایش در زبان های دیگر آریانی ( هند و اروپایی ) سنجید . با right در انگلیسی recht در آلمانی raison در فرانسوی razōn در اسپانیایی ) )
...
[مشاهده متن کامل]

( ( سرش راست بر شد ، چو سرو بلند؛
به گفتار ، خوب و خرد کارْبند. ) )
( نامه ی باستان ، جلد اول ، میر جلال الدین کزازی ، 1385، ص 196 )

راست : در پهلوی ریختی دیگر از راه می باشد . زیرا راه در پهلوی راس rās تلفظ می شده است بنابراین راست باواژه های راه و رسیدن همریشه می باشد. .
( نامه ی باستان ، جلد اول ، میر جلال الدین کزازی ، 1385، ص 170 )
و بعضی گفته اند :راست با کلمه راد ، راک و رُک و تراست انگلیسی ازیک ریشه می باشد.
راست : [ اصطلاحات مجلسی ] این اصطلاح و همچنین اصطلاح های راستروی، جناح راست و دست راستی که در مقابل اصطلاحات چپروی، جناح چپ و دست چپی قرارمی گیرند برای کسانی به کار می رفت که از نهادهای حکومت پادشاهی در مقابل تعارضات انقلاب فرانسه دفاع می کردند. در قرن نوزدهم اصطلاح راست به معنی پذیرش قدرت و مرجعیت یک نهاد به کار برده شد.
...
[مشاهده متن کامل]

در حال حاضر به طور کلی جناح راست به افراد و گروه هایی گفته می شود که طرفدار بقای وضع موجود هستند.

سمت راست ، یمین ، متضاد چپ
کاربرد در جمله : 👩🏻‍🚒👩🏻‍🚒
چپ و راست لشکر بیاراستند / به جنگ اندرون نامور خواستند
( فردوسی )
راست
رَشتَ ( اوستایی ) - راست ( پهلوی )
نوشتارى جهت راست وچپ چینى
مستقیم
راست و ریست کردن ( راس و ریس ) = تمام و کامل کردن کار، برطرف کردن مشکلات موجود
راست :در زبان لری بختیاری باتلفظ راس ras
راستن*راسن*::در زبان لری بختیاری به معنی
راست می گوید. درست
Rasten. rasen
راسی::راستیrasi
راستون::راستان. دوره ای که
دروغ نمی گفتند
Rastovn

در زبان لری بختیاری به معنی
درست کردن. صاف بودن. برپا
کردن. بناکردن. ساختن. درست
راستی کردی؛؛درستش کردی
ایی ستونو راست نی:؛
این ستون صاف نیست
دو تو راست کردوم::دو اتاق
بنا کردم
ایی گپو راسته؛؛این حرف درسته

مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ٣٢)