دفتر

/daftar/

    office
    book
    account-book
    register
    blank-book
    notebook
    accommodations
    liber
    pad
    pamphlet
    tablet
    volume
    note-book

فارسی به انگلیسی

دفتر اسناد رسمی
notary public, notary publics office

دفتر اشیاء گمشده
lost property office, lost-and-found

دفتر بازرسی دولت فدرال
federal bureau of investigation

دفتر پایاپای
clearinghouse

دفتر ترسیم
sketchbook

دفتر تلفن
telephone book, telephone directory

دفتر ثبت
register, registry

دفتر چرکنویس
jotter

دفتر حساب
ledger

دفتر حضور و غیاب
roll

دفتر دارایی
inventory

دفتر داری
bookkeeping

دفتر راهنما
catalog, catalogue, directory

دفتر روزانه
diary, journal, blotter, book

دفتر روزانه هواپیما
log

دفتر روزانه کشتی
log

دفتر روزانه کلانتری
charge sheet

دفتر روزنامه
day-book, diary, daybook

دفتر رویدادهای روزانه
journal

دفتر ریاست جمهوری
presidency

مترادف ها

office (اسم)
مسئولیت، کار، منصب، وظیفه، خدمت، دفتر، اداره، اشتغال، مقام، شغل، دفتر کار، محل کار، احراز مقام

volume (اسم)
توده، ظرفیت، جلد، کتاب، دفتر، سفر، حجم، اندازه، طومار، مجلد، درجه صدا

book (اسم)
فصل، کتاب، دفتر، سفر، فصل یاقسمتی از کتاب

bureau (اسم)
دفتر، اداره، دایره، دیوان، دفترخانه، گنجه جالباسی، میز کشودار یا خانه دار

registry (اسم)
دفتر، فهرست، دفتر ثبت اسناد

tome (اسم)
جلد، دفتر، کتاب قطور، جلد بزرگ، مجلد

پیشنهاد کاربران

سلیم
دفتر:
* چندین برگ کاغذی که یک پوشش در آغاز و پایان آن دارد.
* اطاق کار آموزگاران، دبیران، پزشکان، مدیران، مهندسان، کارمندان اداره های گوناگون و. . . می باشد.
منبع. عکس فرهنگ پاشنگ
دفتردفتردفتردفتر
دفتر همانطور که دوستان گفتند از دیپ و دب / دبیر / دپ آمده و برابر لاتین آن deep است یعنی عمق دار و حک شده ؛ کاری که در نوشتن انجام میشود حک واژه است خود نوشتن نیز از
نو اشتن آمده یعنی نو کاشتن واژه کاشتن دقیقا از ک اشتن آمده یعنی سبک و کمتر کاشتن ؛ چیزی که در ضربه فوتبال بدان کاشته گفته میشود یعنی موقتا توپ را جایی قرار دادن
...
[مشاهده متن کامل]

=> نوشتن یعنی نوکاشت کردن = نوحک کردن = نوشتن
خب در دفتر و دیپتر که از دیپ تر آمده بخش تر یا در آن اشاره به فاعلی دارد همچون مادر / برادر / خواهر / پسر / دختر و . . . دیپ هم یعنی کاشتن / حک => دفتر اشاره به نویسندگی دارد و بعدها به وسیله ای یا جایی که در آن دبیری میکردند گفته شد.
با اینرو میتوان گفت که کتاب یا کتب همان ک تب / تپ بوده یعنی کمتر ضرب شده = کمتر نوشته شده ( عمل ضرب را در صرافی ها به نوشتن میشناسند )
یا از کت آپ آمده یعنی دربردارنده و قطور = coat / cat UP که ریشه برابر با ایرانی دارد Up یعنی بالا و بسیار و کُت / کَت میشود پوشاننده / دربردارنده / اصلی
بین اینکه اصل واژه کدام بوده قابل شناسایی نیست که باید از کتپ ریشه شناسی کرد یا کتاب

دفتر کتابت: دفتر نوشتش
( چندبرگ - گروه برگ )
به نظرم "گروه برگ" واژه خوبی می تونه باشه
از نظر بنده بهترین مترادف پارسی برای کلمه دفتر ﴿نبشته نامه﴾ است. چون هر دو کلمه ای پارسی هستند. ممنون میشم نظراتتون رو ببینم⁦^⁠_⁠^⁩
دفتر= دبتر، دبیر، جای نوشتن، دپتر، تینوس، چن برگ، دیفتری، نسکچه
برگرفته از فرهنگ نامه ( ( چیلو ) ) .
اسل شناسی واژگان فارسی از ( ( زبان روزمره ) ) و ( ( زبان سازی دیرینه و نو ) ) .
نویسنده :
...
[مشاهده متن کامل]

#مسعودلشکر نجم آبادی امیرمسعودمسعودی
#آسانیک گری
#چیلو
#chilloo
#asaniqism
#امیرمسعودمسعودی
# آسانیکا
#asaniq
# Taksoo
#مهدی - اباسلط
#فرشید - سرباز - وتن - رشید
#ضیا - همایون
#نادر - رهسپار
راهنمای بهره برداری و اسفایده.
ساختار نوشته شدن برابری واژه ها :
اسل= ساختگی= اسل های دیگر

کاغذ = لینوس
دفتر = تینوس
قلم = پینوس
کپی = رونوس
فیر = تعلیم ، آموزش
پرفیر = کتاب
فیربو = آموزش دیده ، یادگرفته
فیرکر = معلم
فیرکران = معلمان
...
[مشاهده متن کامل]

فیرخواز = دانش آموز ، طلبه
فیرخوازان = دانش آموزان ، طلاب
فیرگه = مدرسه
فیرگاه = مدارس
منبع ؛ کردی جاف

محمد حسن دوست، فرهنگ ریشه شناختی زبان فارسی، پوشینۀ ( جلد ) دوم، فرهنگستان زبان و ادب فارسی، ۱۳۹۳، رویه های ( صفحه های ) ۱۳۳۱ و ۱۳۳۲
با همۀ این ها، گمان می رود نگر استاد کزازی که کیا ( آقای ) باقری نوشت آورد کرده اند، درست باشد.
دفتردفتر
منابع• https://t.me/ketab7777/60913
دفتر از دیپتر پهلوی گرفته شده
دیپ = نوشته
تر = دارنده، دارا
در مجموع یعنی دارای نویسه یا نوشته
به نظر من یک برنامه بسازید که تمام چیزهای انگیلیسی در آن باشه
چنبرگ = ( چند برگ = چنبرگ/چندبرگ )
واژه ی " دفتر " همان تغییر یافته ی واژه ی " دیفتری " می باشد . واژه ی دیفتری که از زبان هند و اروپایی علاوه بر زبان فارسی وارد زبان عربی نیز شده است پس از سیر در زبان عربی با تغییر لهجه و معنی دوبار در
...
[مشاهده متن کامل]
ریخت " دفتر " وارد زبان فارسی شده است و امروزه با همان شکل تغییر یافته در زبان فارسی نیز کاربرد دارد .

نسکچه
در زبان کردی کرمانجی به دفتر میگن آگاه نامه
واژگان "دف، دفتر ، دیوان" سومری هستند.
دفتر:کتاب
دکتر کزازی در مورد واژه ی " دفتر" می نویسد : ( ( دفتر در پهلوی در ریخت دپتر daptar در معنی کتاب بکار می رفته است. می انگارم که ستاک واژه : دف ریختی است از دب که در واژه هایی چون "دبیر "و "دبستان" مانده است و از ریشه ی باستانی دِیْپی در آمده است . همین ستاک را در واژه ه ی" دیوان" نیز می توانیم یافت. دور می نماید که بر پایه ی انگاره ای دفتر از دیفترا diphtera در یونانی ، به معنی پوستی که بر آن می انگاشتند ، برآمده باشد. ) )
...
[مشاهده متن کامل]

( ( چو از دفتر این داستانها بسی ؛
همی خواند خواننده بر هر کسی ، ) )
( نامه ی باستان ، جلد اول ، میر جلال الدین کزازی ، 1385، ص 215. )

واژه پارسی و جایی هست و ابزاری هست ک در ان مینویسند و درج میکنند و همچنانکه پیداست واژه دفتر از ریشه درج کردن هست
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٩)

بپرس