دفتر، اداره، دایره، دیوان، دفترخانه، گنجه جالباسی، میز کشودار یا خانه دار
registry(اسم)
دفتر، فهرست، دفتر ثبت اسناد
tome(اسم)
جلد، دفتر، کتاب قطور، جلد بزرگ، مجلد
پیشنهاد کاربران
سلیم دفتر: * چندین برگ کاغذی که یک پوشش در آغاز و پایان آن دارد. * اطاق کار آموزگاران، دبیران، پزشکان، مدیران، مهندسان، کارمندان اداره های گوناگون و. . . می باشد.
منبع. عکس فرهنگ پاشنگ
دفتر همانطور که دوستان گفتند از دیپ و دب / دبیر / دپ آمده و برابر لاتین آن deep است یعنی عمق دار و حک شده ؛ کاری که در نوشتن انجام میشود حک واژه است خود نوشتن نیز از نو اشتن آمده یعنی نو کاشتن واژه کاشتن دقیقا از ک اشتن آمده یعنی سبک و کمتر کاشتن ؛ چیزی که در ضربه فوتبال بدان کاشته گفته میشود یعنی موقتا توپ را جایی قرار دادن ... [مشاهده متن کامل]
=> نوشتن یعنی نوکاشت کردن = نوحک کردن = نوشتن خب در دفتر و دیپتر که از دیپ تر آمده بخش تر یا در آن اشاره به فاعلی دارد همچون مادر / برادر / خواهر / پسر / دختر و . . . دیپ هم یعنی کاشتن / حک => دفتر اشاره به نویسندگی دارد و بعدها به وسیله ای یا جایی که در آن دبیری میکردند گفته شد. با اینرو میتوان گفت که کتاب یا کتب همان ک تب / تپ بوده یعنی کمتر ضرب شده = کمتر نوشته شده ( عمل ضرب را در صرافی ها به نوشتن میشناسند ) یا از کت آپ آمده یعنی دربردارنده و قطور = coat / cat UP که ریشه برابر با ایرانی دارد Up یعنی بالا و بسیار و کُت / کَت میشود پوشاننده / دربردارنده / اصلی بین اینکه اصل واژه کدام بوده قابل شناسایی نیست که باید از کتپ ریشه شناسی کرد یا کتاب
دفتر کتابت: دفتر نوشتش
( چندبرگ - گروه برگ )
به نظرم "گروه برگ" واژه خوبی می تونه باشه
از نظر بنده بهترین مترادف پارسی برای کلمه دفتر ﴿نبشته نامه﴾ است. چون هر دو کلمه ای پارسی هستند. ممنون میشم نظراتتون رو ببینم^_^
دفتر= دبتر، دبیر، جای نوشتن، دپتر، تینوس، چن برگ، دیفتری، نسکچه برگرفته از فرهنگ نامه ( ( چیلو ) ) . اسل شناسی واژگان فارسی از ( ( زبان روزمره ) ) و ( ( زبان سازی دیرینه و نو ) ) . نویسنده : ... [مشاهده متن کامل]
#مسعودلشکر نجم آبادی امیرمسعودمسعودی #آسانیک گری #چیلو #chilloo #asaniqism #امیرمسعودمسعودی # آسانیکا #asaniq # Taksoo #مهدی - اباسلط #فرشید - سرباز - وتن - رشید #ضیا - همایون #نادر - رهسپار راهنمای بهره برداری و اسفایده. ساختار نوشته شدن برابری واژه ها : اسل= ساختگی= اسل های دیگر
کاغذ = لینوس دفتر = تینوس قلم = پینوس کپی = رونوس فیر = تعلیم ، آموزش پرفیر = کتاب فیربو = آموزش دیده ، یادگرفته فیرکر = معلم فیرکران = معلمان ... [مشاهده متن کامل]
محمد حسن دوست، فرهنگ ریشه شناختی زبان فارسی، پوشینۀ ( جلد ) دوم، فرهنگستان زبان و ادب فارسی، ۱۳۹۳، رویه های ( صفحه های ) ۱۳۳۱ و ۱۳۳۲ با همۀ این ها، گمان می رود نگر استاد کزازی که کیا ( آقای ) باقری نوشت آورد کرده اند، درست باشد.
دفتر از دیپتر پهلوی گرفته شده دیپ = نوشته تر = دارنده، دارا در مجموع یعنی دارای نویسه یا نوشته
به نظر من یک برنامه بسازید که تمام چیزهای انگیلیسی در آن باشه
چنبرگ = ( چند برگ = چنبرگ/چندبرگ )
واژه ی " دفتر " همان تغییر یافته ی واژه ی " دیفتری " می باشد . واژه ی دیفتری که از زبان هند و اروپایی علاوه بر زبان فارسی وارد زبان عربی نیز شده است پس از سیر در زبان عربی با تغییر لهجه و معنی دوبار در ... [مشاهده متن کامل]
ریخت " دفتر " وارد زبان فارسی شده است و امروزه با همان شکل تغییر یافته در زبان فارسی نیز کاربرد دارد .
نسکچه
در زبان کردی کرمانجی به دفتر میگن آگاه نامه
واژگان "دف، دفتر ، دیوان" سومری هستند.
دفتر:کتاب دکتر کزازی در مورد واژه ی " دفتر" می نویسد : ( ( دفتر در پهلوی در ریخت دپتر daptar در معنی کتاب بکار می رفته است. می انگارم که ستاک واژه : دف ریختی است از دب که در واژه هایی چون "دبیر "و "دبستان" مانده است و از ریشه ی باستانی دِیْپی در آمده است . همین ستاک را در واژه ه ی" دیوان" نیز می توانیم یافت. دور می نماید که بر پایه ی انگاره ای دفتر از دیفترا diphtera در یونانی ، به معنی پوستی که بر آن می انگاشتند ، برآمده باشد. ) ) ... [مشاهده متن کامل]
( ( چو از دفتر این داستانها بسی ؛ همی خواند خواننده بر هر کسی ، ) ) ( نامه ی باستان ، جلد اول ، میر جلال الدین کزازی ، 1385، ص 215. )
واژه پارسی و جایی هست و ابزاری هست ک در ان مینویسند و درج میکنند و همچنانکه پیداست واژه دفتر از ریشه درج کردن هست