گلو

/galu/

    throat
    gullet
    gorge
    swallow
    pharynx

فارسی به انگلیسی

گلو افروختگی
pharyngitis

گلو تبسی
pharyngitis

گلو درد توام با تنگی نفس
angina

مترادف ها

fauces (اسم)
خرخره، حلق، گلو

throat (اسم)
خرخره، دهانه، نای، صدا، دهان، حلق، گلو

throttle (اسم)
خرخره، گلو، دریچه کنترل بخار یا بنزین

lane (اسم)
کوچه، نای، راه باریک، گلو، خط سیر هوایی، راه دریایی

gorge (اسم)
شکم، ابکند، پر خوری، گدار، حلق، گلو، دره تنگ، گلوگاه، معبر تنگ

gullet (اسم)
مجرا، نای، کانال، اب گذر، مری، گلو

pharynx (اسم)
حلق، گلو، گلوگاه، حلقوم

پیشنهاد کاربران

در زبان لری گلو golooبا ضمه بمعنی گربه است و با فتحه galooهم مشخصا حلق ، نای
گلو به زبان سنگسری
گّل gsl
واژه گلو
معادل ابجد 56
تعداد حروف 3
تلفظ ga ( e ) lu
نقش دستوری اسم
ترکیب ( اسم ) [پهلوی: garūk] ( زیست شناسی )
مختصات ( فنی )
آواشناسی galu
الگوی تکیه WS
شمارگان هجا 2
منبع فرهنگ فارسی عمید
لغت نامه دهخدا
گربه
Gooloo ( گویش مردم بخش هایی از فارس و خوزستان، و نیز لُرهای بختیاری و بهمئی )
یا
Gooli ( گویش مردم بوشهر )
گلو در زبان لکی تینی گفته میشه
در لری بختیاری
گَلو: گِلی
گِلو: غلت
گِلو زِیدِن: غلت خوردن / غلتیدن
گُلُو با تلفظ goloo
در گویش بختیاری هم به معنای " گوساله" است و هم به معنای " گربه"
حلقوم، حلق، حنجره، خرخره، خشکنای، گل، نای

به معنی اسم زنانه دلالت دارد که در زبان پارسی میانه استفاده می شده است و هنوز در شهر ایج این نام رواج دارد .
در زبان لری بختیاری به معنی
چرخش دوار بر روی زمین. gelo
گلو::مانند گلی که روی زمین به صورت دوار &لوله ای&در حال
چرخش است

بپرس