مثل این میمونه که من بیام بگم اولدوز ترکی از هوردیس فارسی میاد هور یعنی خورشید و دیس یعنی شکل مانند تندیس و سردیس
۹۹درصد واژگان جهان را می توان با واژه بازی دزدید!
دیرباز
گؤز ( چشم ) اورتمک ( پوشاندن ) . . . گؤز اورتمولموش چیزی که رویش پوشیده شده یا همان گذشته. شاید از ترکی اقتباس گرفته،
معنی
گذشت، گذشت زمان
هرگز گذشته نگذشت ونخواهد گذشت.
" گذشت ها گذشته "این آرزوی باطل ستمکاران وگناهکاران بود وهست .
"تلک أمانیّهم؛ قل هاتوا برهانکم إن کنتم صادقین"
ما قضی ما مضی.
سلام من همینن نشانه را زدم خانم مژگان تصویر را ببیند و دوره ای را کنند
هی میگن من. . . من. . . من. . . من. . . من. . . من. . . من. . . من. . . من این بچه های که دارم فکر کنم درباره ی
خبر مهم برات دارم ولی از بچه ها تا فروردین تا اردیبهشت کلاس دوم میشدند پاییز مهر آبان آذر زمستان
... [مشاهده متن کامل]
دی بهمن اسفند. اینا تا زمستان دارند تابستان ها ندارند باتشکر
خانم مژگان
گئچمیش به ترکی میشه گذشته
زمانی که آمده و تمام شده و دیگر در دسترس نیست
گذشته از : میتواند مرادف ( ناهیک عن ) عربی آن باشد
تمام شده
روزگارِ پیشتر
وطن پریش تر از روزگار پیش ترم
هنوز می روم و نام دیگرم سفر است
علیرضا کیانی
سالف، سالفه
چیزی که تمام شده رفته
در واقع جورایی چیزیه که دیگه قابل برگشت یا دستکاری نیست
گذشته: در پهلوی وتشتگ vitaštag بوده است.
( ( پژوهنده ی روزگار نخست
گذشته سخن ها همه باز جُست ) )
( نامه ی باستان ، جلد اول ، میر جلال الدین کزازی ، 1385، ص 214 . )
باستان
پیشین
راحل
یالقوز=درگذشته
سلف
back, past, old, late, bygone, foretime
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ٢١)