کودک

/kudak/

    babe
    baby
    child
    infant
    tad
    tot
    young
    youngster
    tyke
    moppet

فارسی به انگلیسی

کودک بین 2 تا 5 ساله
preschooler

کودک پریزاد
foundling

کودک خیابان گرد
gamin

کودک داری
day care

کودک دبستانی
schoolchild

کودک زیر سیزده سال
subteen

کودک سان
childlike

کودک سانی
puerility

کودک سرخپوست
papoose

کودک صفت
pantywaist

کودک ماندگی
infantilism

کودک مانند
babyish, infantile

کودک مبتلا به سیانوز
blue baby

کودک نابغه
child prodigy

کودک ننر
brat

کودک نوپا
toddler

کودک وار
naive, naïve, puerile, nave

کودک وار حرف زدن
prattle

کودک واری
naivet, navet

کودک کمتر از سیزده
subteen

مترادف ها

babe (اسم)
شخص ساده و معصوم، کودک، طفل، نوزاد

baby (اسم)
شخص ساده و معصوم، کودک، طفل، نوزاد، بچه، بچه کوچک

child (اسم)
کودک، طفل، بچه، زاد، فرزند، خردسال، زاده

kid (اسم)
کودک، بچه، بچه کوچک، کوچولو، بزغاله، چرم بزغاله

infant (اسم)
کودک، طفل، بچه، بچه کمتر از هفت سال

tike (اسم)
کودک، سگ، ادم خام دست و بی تجربه

bantling (اسم)
کودک، کوچولو

trot (اسم)
کودک، عجوزه، یورتمه روی، صدای یورتمه رفتن اسب، یورتمه، بچه تاتی کن

chit (اسم)
یادداشت، کودک، بچه، دخترک، توله حیوانات

tyke (اسم)
کودک، طفل، سگ، بچه شیطان و موذی، ادم خام دست و بی تجربه، ادم خام دست

پیشنهاد کاربران

من تو این سایت فقط یک کودک دیدم و اون شما هستید
که بیش از ۶۰۰دیدگاه گذاشتید و اصیل ترین واژگان فارسی رو دزدیدید
باز کمینه اونجا میگفتید منبع شاهمرسی یا کاشغری
اینجا همینم نگفتید!
کدوم زبان عاقل برای کره خر ریشه تازه تعریف میکنه؟
...
[مشاهده متن کامل]

بعد کدوم زبان دیگری اینو وام میگیره به بچه خودش نسبت میده؟
تازه وقتی تو فارسی کودک داریم تو انگلیسی کید رو داریم
ک آخر هم چه بسا پسوند تصغیر فارسی باشه
فقط یه نفر تو این سایت مثل بچه ها ریشه استخراج میکنه و اون شمایید!

استاد ژ شما هنوز کودک هستی بچه ای کوچکی سالها خواهد گذشت تا آگاه شوی
عبدالرضا خاک برو مغزتو گل بگیر با این ریشه شناسیت
گوز ترکی به معنی چشم هم فارسیه از گوزیدن میاد
مسخره
یه ریزک ارتباط باید میان این دو باشه
همینجوری میاد چرت و پرت مینویسه
سایتم که بررسی ادموار نداره
کودک واژه ای تورکی است که از کودوک تورکی به چم کره خر گرفته شده است
منبع. عکس فرهنگ پاشنگ
کودککودککودککودک
اطفال رو به شکل صبیان هم در جداول سوال میدن معنی صبی هم طفل میباشد
منبع فرهنگ عمید
کودک
زندگی خنده یک کودک بود.
أمروز پارس سگ " بولداگ" شد!
واژه کودک
معادل ابجد 50
تعداد حروف 4
تلفظ [kudak]
نقش دستوری اسم
ترکیب ( صفت ) [پهلوی: kōtak]
مختصات ( دَ ) [ په . ] ( ص . )
آواشناسی kudak
الگوی تکیه WS
شمارگان هجا 2
منبع واژگان مترادف و متضاد
فرهنگ لغت معین
فرهنگ بزرگ سخن
کودک=کو دک
کو به معنی عقل، خرد، هوش
دک به مفهموم تهی، بنیان، ریشه، لخت، بی برگ و بار
کودک به مفهموم خردی که آماده ی شکل گیریست، عقل و هوشی که آماده ی ایجاد شدن است. . . یعنی آن کسی که برای تعریف مشاهدات و محسوساتی ک در پیش دارد قضاوتگر نیست، بلکه مشاهده کننده است. . .
کودک به زبان سنگسری
کّسونو - - - - کوتِه - - - - کّس پِسّرو - - - - کّس د ختّرو
کودک امروز چه خرسند است
همه فن وتکنیک در چنگ است
از کودکی باموبال والکترونیک هم بند است
با رشد فکری انگار صاحب همه فن است
...
[مشاهده متن کامل]

با شناخت ماشین با لامبورگینی وفراری لبخند است
از کودکی ریاستش نه افسانه شکومند است
بیان و افکارش انگار یک دانشمند است
عشق ومحبتش به هم نوع انگار با عرشیان پیوند است
گر به او ارزش نهی با اعتماد به نفس راهش هوشمند است
هر سنی اعجوبه اند این در عمل در ارثش پیوند است
پارسی کودک امروز را باور کن او یک اندیشمند است
زه فردایش شکوفایی و موفقیت با امکانات هم بند است

کودک به زبان کوردی: منال، مندال
کوردی: کورپَ، بِبِک، بَبِگ، زاروک
تورکی:K�rp�
ریشه واژه های ( کوتاه، کوته ) :
اوستایی: کوتَکَ
پهلوی: کوتَک، کوتاه، کوک
ارمنی:کُتَک
و. . .
نکته: واژه های پارسی ( کودک ) و ( کوچک ) از همین ریشه اند.
پسگشت ( منبع ) :
رویه 413 و 414 از نبیگ ( فرهنگ ریشه های هندواروپایی زبان پارسی )
...
[مشاهده متن کامل]

نکته ی بالا در یادداشت های نبیگ نامبرده در زیر واژه ( کوتاه ) آمده است.

ریشه ی واژه های #کوتاه #کودک #کوتوله در فارسی گوده در ترکی به معنی کوتاه گودول به معنی کوتوله ✅
از کوتو - k�t� به معنی بد در ترکیست.
متن زیر نقل قول از پست های قبلیست :
/در آذربایجان به صورت keti استفاده میشود و به معنی احمق اما کمی باهوش تر از احمق است در دیوان لغات ترک به صورت k�ti به معنی بدردنخور و فنا آمده است. ( شاهمرسی در معانی این واژه ترسناک و فانی را هم آورده است. ) ♦️
...
[مشاهده متن کامل]

اصل معنی هم از فنا و فانی هست در واقع اصل واژه و مکاتب اتیمولوژی اصل فرم واژه را از keti میدانند. ♦️
در واقع از ketmek به معنی رفتن شکل سابق getmək است یعنی گذرا فانی - فنا پذیر - بد یا همان معنی بدرد نخور و از آن معنی بد گرفته است.
واژه ی کتی در ترکی آذربایجان در مکتب رسمی ثبت نشده است و در خطر فراموشیست زبانمان نیاز به حفاظت توسط ملتمان است. /
واژه ی گوده معمولا با گده استفاده میشوند ( گئده گوده لر گلدیلر )
از معنی بد تفسیر پست و پایین مقام گرفته است برای اندازه استفاده شده است در فارسی به شکل های کوتوله ، کودک ، کوتاه وارد فارسی شده است. ♦️
شکل های رایج در ترکی به صورت گوده - g�də به معنی کوتاه همچنین گودک - g�dək به معنی کوتاه و گودول - g�d�l به معنی کوتاه قد و کوتوله است.

در گفتار لری :
کوئک، کو اَک، کُوَک، کویَک ( آوایی بین این ها ) = پسر
شاید در فارسی نوشتاری این واژه را کودک می نویسند.
مانند واژه پدر که آوایی اینجور گفته می شود.
پدر = پِئَر، پِیَر
کودک ؛ فارسی در اصل از ترکیب دو واژه ( که ؛ دک ) درست شده ؛ ( که ) یعنی خرد ؛ ریز و ( دک ) به معنی جثه وتنه و رویهم یعنی ( کوچک اندام ) است
کودک: در پهلوی با همین ریخت و نیز در ریخت کوادک kawādak بوده است.
( ( چو کودک لب از شیر مادر بشست
ز گهواره محمود گوید نخست ) )
( نامه ی باستان ، جلد اول ، میر جلال الدین کزازی ، 1385، ص 226. )

بچه، جوان، خردسال، رود، صبی، طفل، نوباوه، نوجوان
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٩)

بپرس