کوتاه

/kutAh/

    short
    brief
    low
    dwarf
    [tree] low
    short-haul
    shorty
    stumpy
    passing
    near
    sawed-off
    synoptic
    terse
    transient
    little

فارسی به انگلیسی

کوتاه امدن
to draw in ones horn, to lower ones note

کوتاه پرواز
short-haul

کوتاه زمان
short-term

کوتاه سازی
abbreviation, truncation

کوتاه سازی مو و شاخ و برگ
trim

کوتاه شدن
shorten, to be shortened, to shorten, to draw in

کوتاه شدن صدا
cadence

کوتاه شده
sawed-off, truncated

کوتاه عمر
short-lived

کوتاه قد
little

کوتاه ماندن
dwarf

کوتاه مدت
short-lived, short-range, short-run, short-term

کوتاه نشده
uncut

کوتاه و به هم فشرده کردن
full

کوتاه و بی ادبانه
curt

کوتاه و پر مغز
compendious, sententious

کوتاه و پهن
stocky, stubby

کوتاه و پهن بودن
stockiness

کوتاه و چاق
roly-poly

کوتاه و روبه بالا
snub

مترادف ها

bas-relief (اسم)
حجاری و نقوش برجسته، کوتاه، نقش کم برجسته

succinct (صفت)
مختصر، مجمل، چکیده، کوتاه، فشرده، موجز

dumpy (صفت)
کوتاه، پس زانو

stocky (صفت)
کوتاه، خشن، کلفت، قوی، چارشانه

transient (صفت)
تند، نا پایدار، کوتاه، زود گذر، فانی، گذرا، فراگذر

laconic (صفت)
مختصر، کوتاه، موجز، کم حرف، مختصر گو

stunted (صفت)
کوتاه

pygmy (صفت)
کوتاه

synoptic (صفت)
مختصر، کوتاه، هم نظیر

synoptical (صفت)
مختصر، کوتاه، هم نظیر

concise (صفت)
مختصر، کوتاه، موجز، لب گو، فشرده ومختصر

short (صفت)
مختصر، کوچک، کوتاه، موجز، غیر کافی، کمتر، قاصر، کسردار، بی مقدمه

little (صفت)
پست، مختصر، ریز، کوچک، کوتاه، خرد، بچگانه، اندک، قد کوتاه، کم، جزئی، معدود، ناچیز، حقیر، درخور بچگی

miniature (صفت)
کوچک، کوتاه

پیشنهاد کاربران

کُل و کوتاه# دراز و بلند.
کم ارتفاع ، ریز، مختصر، فشرده
مختصر، کم ارتفاع، قصیر، ریز، فشرده
مرحله به مرحله و مستند بررسی کنیم که ببینیم ریشهٔ واژه کوتاه/kūtāh چیست و ادعای �ترکی بودن� آن تا چه حد درست یا نادرست است.
- - -
۱. شواهد در زبان های ایرانی باستان
در اوستایی واژه ای شبیه kutaka به معنای کوچک دیده می شود ( نک: Bartholomae, Altiranisches W�rterbuch, 1904، ص 481 ) .
...
[مشاهده متن کامل]

در پهلوی واژهٔ k�tak به معنای کودک ( کوچک ) آمده است ( MacKenzie, A Concise Pahlavi Dictionary, 1971، ص 51 ) .
این دو شاهد نشان می دهد که ریشهٔ kut - در زبان های ایرانیِ پیش از اسلام وجود داشته و معنای �کوچک بودن� یا �خُردی� داشته است.
بنابراین، اصلِ واژه در ایرانی باستان ریشه دارد، نه ترکی.
- - -
۲. تحول به فارسی میانه و فارسی نو
پهلوی: k�tak = کودک ( کوچک ) .
فارسی دری: کوتاه = مخالف �بلند�.
تحول معنایی ساده است: �کوچک� → �کوتاه از نظر قد / ارتفاع�.
- - -
۳. بررسی در زبان های ترکی
در جغتایی ( زبان ترکی شرقی سده های میانه ) واژه ای به شکل k�te/k�teh/k�teh آمده است، به معنای �کوتاه�.
در ترکی آذری امروز هم می گویند qısa ( برای طول ) و al�aq ( برای ارتفاع کم ) . واژهٔ �کوتاه� هیچ وقت واژهٔ اصلی ترکی نبوده.
این نشان می دهد که �kote/k�te/kutah� در ترکی جغتایی از فارسی به این زبان راه یافته است ( وام واژه ) . مثل صدها وام واژهٔ دیگر فارسی در جغتایی و عثمانی ( نمونه: دفتر، دفترچه، کتاب، قلم. . . ) .
- - -
۴. استدلال زبان شناسی تطبیقی
اگر �کوتاه� ترکی اصیل بود، باید در همهٔ شاخه های ترکی ( ترکی اویغوری، قرقیزی، قازاقی، ترکیه ای. . . ) وجود می داشت.
اما چنین نیست؛ تنها در جغتایی ( زبان ادبی آسیای مرکزی با وام گیری شدید از فارسی ) دیده می شود.
این دقیقاً علامت وام واژه بودن از فارسی است.
- - -
۵. جمع بندی
✅ کوتاه ریشه در زبان های ایرانی دارد:
اوستایی kutaka = کوچک
پهلوی k�tak = کودک ( کوچک )
فارسی دری کوتاه = در برابر بلند
❌ �کوتاه� ترکی اصیل نیست؛ حضورش در جغتایی و برخی متون ترکی وام گیری از فارسی است.
- - -
📚 منابع معتبر:
Bartholomae, Christian. Altiranisches W�rterbuch. Strassburg, 1904.
MacKenzie, D. N. A Concise Pahlavi Dictionary. Oxford, 1971.
Dehkhoda Dictionary, ذیل �کوتاه�.
Clauson, Gerard. An Etymological Dictionary of Pre - Thirteenth - Century Turkish. Oxford, 1972. ( جایی که توضیح می دهد واژه های شبیه �کوتاه� در ترکی احتمالاً وام از فارسی هستند ) .
- - -

نارسا، مختصر
حمید رضا مشایخی - اصفهان
منبع. عکس فرهنگ پاشنگ
کوتاهکوتاهکوتاهکوتاهکوتاه
" کور کور می بیند و بینا بینا. "
اقای فرتاش خان واژه کوچک کلمه ترکی هست نه فارسی
کوتاه از ریشه کؤتو ترکی به معنای پست و پایین. این کلمه در ترکی به معنای پایین و پست می باشد.
کوتاَه
نارسا
واژه کوتاه
معادل ابجد 432
تعداد حروف 5
تلفظ [kutāh]
نقش دستوری صفت
ترکیب ( صفت ) [پهلوی: kōtāh] ‹کوته›
مختصات ( ص . )
آواشناسی kutAh
الگوی تکیه WS
شمارگان هجا 2
منبع فرهنگ فارسی عمید
فرهنگ بزرگ سخن
فرهنگ لغت معین
کم طول، کم اندازه،
ناقص
ریشه واژه های ( کوتاه، کوته ) :
اوستایی: کوتَکَ
پهلوی: کوتَک، کوتاه، کوک
ارمنی:کُتَک
و. . .
نکته: واژه های پارسی ( کودک ) و ( کوچک ) از همین ریشه اند.
پسگشت ( منبع ) :
رویه 413 و 414 از نبیگ ( فرهنگ ریشه های هندواروپایی زبان پارسی )
...
[مشاهده متن کامل]

نکته ی بالا در یادداشت های نبیگ نامبرده در زیر واژه ( کوتاه ) آمده است.

کوتاه بیا چی میشه بچه ها
کوتاه :Short
چندگاهه
نه دیر و دراز ؛ کوتاه. اندک مدت :
مخالف تو اگر شمع گیتی افروز است
چو شمع یک شبه عمرش بودنه دیر و دراز.
سوزنی.
نارسا، خلاصه، قاصر، قصیر، قصیره، مجمل، محدود، مختصر، ملخص، موجز، کوتاه قد، کوتوله
کوتاه : ریشه باستانی این کلمه کُرت می باشد در زبان انگلیسی این کلمه را شورت و در زبان پهلوی خورد تلفظ شده همچنین کلمه چُرت به معنای خواب کوتاه نیز از همین کلمه گرفته شده است کلمه خورد پهلوی به معنای کوچک و لازم به توضیح است خود کلمه کوتاه نیز درقدیم کورتاه تلفظ می شده است.
قصیر
مختصر
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ٢٣)