کندو فیلمی به نویسندگی و کارگردانی فریدون گله محصول سییرا فیلم در سال ۱۳۵۴ خورشیدی است. اکران نخست فیلم کندو در تاریخ یکشنبه ۳۰ آذر ۱۳۵۴ خورشیدی ( برنامه انتخابی عید غدیر ) همزمان در دوازده سینما در تهران ( آسیا، رکس، شهوند، لیدو، نپتون، ژاله، توسکا، المپیا، پاسارگاد، ناتالی، چرخ فلک و سیلورسیتی ( قلهک ) ) بوده است . ... [مشاهده متن کامل]
این فیلم در نظرسنجی منتقدان و نویسندگان ماهنامه سینمایی فیلم به عنوان یکی از بهترین فیلم های تاریخ سینمای ایران انتخاب شده است. ایرج جنتی عطایی ترانهٔ فیلم را سرود و ابی آن را اجرا کرد. این فیلم از فیلم های معروف به سینمای موج نو ایران است. ابی ( بهروز وثوقی ) و آقاحسینی ( داود رشیدی ) پس از آزادی از زندان، وسط تهران از هم جدا می شوند. ابی بر اساس وعدهٔ «آقا فکری» در زندان، شماره تلفنی را می گیرد، اما کسی گوشی را برنمی دارد. او پس از پرسه زدن در شهر، دوباره آقاحسینی را در محله ای بدنام ملاقات می کند. معلوم می شود آقاحسینی که قصد رفتن به جنوب را داشته، از تصمیم خود منصرف شده است. ابی و آقاحسینی در یک قهوه خانه مستقر می شوند که صاحبش ( عباس ناظری نیک ) آدم کثیفی است و به خاطر منافعش تن به هر کاری می دهد. عبدالله ( حسین شهاب منش ) که زمانی کشتی گیر بوده و در مبارزه ای ابی را شکست داده، اما امروز معتاد شده است، در گوشهٔ قهوه خانه جان می دهد. آقاحسینی پس از برنده شدن در بازی «تُرنا» حکم می کند که ابی از خیابان لاله زار تا پل تجریش، بدون پول، به کافه ها و رستوران ها سر بزند و غذا و مشروب مفتی بخورد. آقا مصطفی ( جلال پیشوائیان ) معتقد است که ابی از عهدهٔ این کار برنمی آید و سرِ همین موضوع با آقاحسینی شرط می بندد. این دو، در حالی ماجرای ابی را زیر نظر دارند که مصطفی با تعدادی از کافه ها توافق کرده و از این طریق می خواهد ابی را از اجرای کامل تصمیمش بازدارد تا شرط را ببرد. ابی پس از آگاهی از این موضوع برمی آشوبد و تغییر مسیر می دهد. به این ترتیب از هفت کافه می گذرد و بر اثر کتک هایی که خورده آش ولاش به وعده گاه می رسد. آقاحسینی، آقا مصطفی و همراهان، پیکر نیمه جان ابی را به قهوه خانه می رسانند. صاحب قهوه خانه پلیس را در جریان می گذارد. موقع دستگیری ابی، آقاحسینی صاحب قهوه خانه را با چاقو زخمی می کند و بار دیگر همراه ابی به چنگ مأموران می افتد و راهی زندان می شود.
کَندو: خُم گلی بزرگ. تاپو. کندوله. نمونه: جوال ها وتایچه ها دارند تمام می شوندمی ماند کندوها ( کلیدر ج ۱۰ص۲۷۲۲ )
ظان
محل انبار کردن غله ها و آرد. انبار و یا انبارک و یا اتاقکی و برای نگهداری آرد و دانه های آسیاب شونده همانند جو ، گندم و ارزن و آرد در تاریخ بیهقی آورده است: . گفت کوتوال نبشته است و گفته است بیست و اندی هزار قفیز غله در کندوها انبار کرده شده است، باید فروخت یا نگاه باید داشت.
در گویش بختیاری کندوی زنبور عسل که از گِل و کُنده ی درختان ساخته می شود تقشت Teghasht گفته می شود
انگبین خانه . [ اَ گ َ / گ ُ ن َ / ن ِ] ( اِ مرکب ) کندوی عسل . ( ناظم الاطباء ) : در آن انگبین خانه بینی چو نحل بجوش آمده ذوفنونان فحل . نظامی . دو باشد مگس انگبین خانه رافریبنده چون شمع پروانه را. نظامی .
نخیر ابتدا کندو بود و بعد کند و سپس کندی. . . واژه ی انگلیسی کندی از پارسی گرفته شده. . . قند هم معرب شده کند هست به معنای شیرین
البته ( ( ( ( ( شاید ) ) ) ) ) ازcandy ( آبنبات ) انگلیسی گرفته شده
گفت کوتوال نبشته است و گفته �بیست و اند هزار قفیز غله در کندوها انبار کرده شده است، باید فروخت یا نگاه باید داشت؟� ما را به غزنین چندین غله است و اینجا چنین درماندگی تاریخ بیهقی
واژه ی کندو از لغت ایرانی کپ kap به معنای دربرداشتن ، شامل بودن به دست آمده است . لغات دیگری که از این خانواده هستند عبارتند از :کپیز یا کویز کویژ قفیز کپیچ کپیث ( پیمانه گندم ) و لغت کپان یا قپان ( اندازه گیر ) ، کمچه ، کفچه ، کپدو . لغت کپ با پذیرفتن پسوند چه - چک ( مانند ترچک=تروتازه ) معنای قاشق ( غذاخوری ) مییابد که کمچه - کفچه شکل دیگر آن باشد. کندو یا کپدو - کمدو به معنای جای نگهداری غله است. بدل شدن کپدو به کمدو مانند بدل شدن کپوتر به کموتر در گویش لوری است. ... [مشاهده متن کامل]
کندو. ( "ک" با آوای زبر، "و" با آوای پیش ) ، ( ا ) ، زالو. "کندو" یا زالو به فراوانی در شالیزارهای مازندران یافته میشود. این کرم اغلب هنگام کار کشاورزان و جانوارن در شالیزار به پاهای آنها چسبیده و از خون آنها میمکد .