سفت، انبوه، گل الود، چاق، کلفت، ستبر، ضخیم، تیره، غلیظ، پر پشت، چاق و چله، گرفته، ابری، زیاد، صخیم
burly(صفت)
سفت، تنومند، کلفت، ستبر، زبر و خشن، گره دار
heavyset(صفت)
کلفت، زمخت، چهارشانه، جامد، کلفت و کوتاه، سخته
stocky(صفت)
کوتاه، خشن، کلفت، قوی، چارشانه
squatty(صفت)
کلفت
thick-set(صفت)
انبوه، کلفت، پر پشت، تنگ، قطور، تنگ هم
پیشنهاد کاربران
منبع. عکس فرهنگ ریشه شناختی زبان فارسی دکتر محمد حسن دوست لینک کتاب فرهنگ واژه های اوستا قرار می می دهم چون واژه درش دوستان می تواند بررسی کنید و ببینید زبان های ترکی�در چند مرحله بر�زبان فارسی�تأثیر گذاشته است. نخستین تأثیر زبان ترکی بر پارسی، در زمان حضور سربازان تُرک در ارتش�سامانیان�روی داد. پس از آن، در زمان فرمان روایی�غزنویان، �سلجوقیان�و پس از�حملهٔ مغول، تعداد بیشتری�وام واژهٔ�ترکی به زبان فارسی راه یافت؛ اما بیشترین راه یابی واژه های ترکی به زبان فارسی در زمان فرمانروایی�صفویان، که ترکمانان�قزلباش�در تأسیس آن نقش اساسی داشتند، و�قاجاریان�بر ایران بود. ... [مشاهده متن کامل]
• منابع ها. تاریخ ادبیات ایران، ذبیح الله صفا، خلاصه ج. اول و دوم، انتشارات ققنوس، ۱۳۷۴ • تاریخ ادبیات ایران، ذبیح الله صفا، خلاصه ج. سوم، انتشارات بدیهه، ۱۳۷۴ • حسن بیگ روملو، �احسن التواریخ� ( ۲ جلد ) ، به تصحیح�عبدالحسین نوایی، بنگاه ترجمه و نشر کتاب، ۱۳۴۹. ( مصحح در پایان جلد اول شرح مفصل و سودمندی از فهرست لغات�ترکی�و�مغولی�رایج در متون فارسی از سده هفتم به بعد را نوشته است ) • فرهنگ فارسی، محمد معین، انتشارات امیر کبیر، تهران، ۱۳۷۵ • غلط ننویسیم، ابوالحسن نجفی، مرکز نشر دانشگاهی، تهران، ۱۳۸۶ • فرهنگ کوچک زبان پهلوی، دیوید نیل مکنزی، ترجمه مهشید فخرایی، پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی، تهران، ۱۳۷۹
کُلفَت: گاه معانی و مفاهیمی همچون گسستگی، عدم انسجام و یا ناهماهنگی را نیز متبادر می کند. مانند بیت : اُلفت و پیوند فصل ها به کُلفَت شد بدل کاش این ناسازگاران می شدند از هم جدا �کلیم کاشانی� البته فرض بر این است که معنای یادشده، بیشتر در میان فارسی زبانان شبه قاره رواج داشته است.
یک کُلفَت یا خدمتکار زنی است که در خانه به انجام کارهای خانه می پردازد. افراد ثروتمند برای انجام کارهای داخلی خانه کلفت که زن بود و برای انجام کارهای بیرون خانه نوکر که مرد بود استخدام می کردند. در عصر ویکتوریا کلفتی دومین شغل در انگلستان و ولز پس از کار کشاورزی بود.
کلفت : کُل در زبان عربی به معنای جامع بودن است این کلمه را در زبان ترکی بصورت کالین به معنای قطور مشاهده می کنیم وکُل در فارسی بصورت کلان دیده می شود وکلفت گذشته کل و به معنی قطور شده است که این کلمه با ... [مشاهده متن کامل]
کلمه ( کِر ) به معنای جمع شده از یک ریشه است ومی توانیم بگوئیم کلفت همان کِر اُفت به معنای اجسام توده شده وجمع شده اند.
Koloft/در گویش شهرستان بهاباد علاوه بر معنی ضخیم و قطور به معنای گونه و لپ هم هست. مثال، کلفت بچه را نکش، بچه حساسه اذیت میشه. در ضمن در گویش این شهرستان به سیب گلاب، سیب کلفت سرخ می گویند بدین علت که سیب را به سر یک انسانی تشبیه کرده که دارای گونه های سرخی است .