کلفت

/kolfat/

    cleaning lady
    cleaning woman
    domestic
    fat
    help
    housemaid
    maidservant
    menial
    skivvy
    thick
    wench
    hoarse
    girl
    handmaiden

فارسی به انگلیسی

کلفت اشپزخانه
kitchenmaid

کلفت خانه
housekeeper

کلفت شدن
to become thick, to thicken

کلفت شدن صدا
crack

کلفت و کوتاه
squat

کلفت کردن
thicken, to thicken

مترادف ها

gillie (اسم)
ملازم، کلفت، خادم، نوکر یکی از روسای کوهستانی

chambermaid (اسم)
خدمتکار، کلفت، خادمه

tire-woman (اسم)
مشاطه، کلفت، پیشخدمت زن

biddy (اسم)
کلفت، متصدی نظافت خانه

handmaid (اسم)
خدمتکار، کلفت، پیشخدمت زن

housemaid (اسم)
کلفت، خادمه، خدمتگزار

moll (اسم)
فاحشه، کلفت، زن جوان، معشوقه دزد مسلح

charwoman (اسم)
مستخدمه، کلفت، زغال فروش

maidservant (اسم)
مستخدمه، خدمتکار، کلفت

woman (اسم)
ماده، کلفت، زن، رفیقه، بانو، مؤنث، جنس زن، زنانگی

girl (اسم)
کلفت، معشوقه، دوشیزه، دختر، دختربچه، زن جوان

trull (اسم)
فاحشه، کلفت، دختر جوان

waitress (اسم)
کلفت، پیشخدمت زن

marchioness (اسم)
کلفت، نوعی گلابی، زوجه مارکی

thick (صفت)
سفت، انبوه، گل الود، چاق، کلفت، ستبر، ضخیم، تیره، غلیظ، پر پشت، چاق و چله، گرفته، ابری، زیاد، صخیم

burly (صفت)
سفت، تنومند، کلفت، ستبر، زبر و خشن، گره دار

heavyset (صفت)
کلفت، زمخت، چهارشانه، جامد، کلفت و کوتاه، سخته

stocky (صفت)
کوتاه، خشن، کلفت، قوی، چارشانه

squatty (صفت)
کلفت

thick-set (صفت)
انبوه، کلفت، پر پشت، تنگ، قطور، تنگ هم

پیشنهاد کاربران

کُلفَت: گاه معانی و مفاهیمی همچون گسستگی، عدم انسجام و یا ناهماهنگی را نیز متبادر می کند. مانند
بیت :
اُلفت و پیوند فصل ها به کُلفَت شد بدل
کاش این ناسازگاران می شدند از هم جدا
�کلیم کاشانی�
البته فرض بر این است که معنای یادشده، بیشتر در میان فارسی زبانان شبه قاره رواج داشته است.
یک کُلفَت یا خدمتکار زنی است که در خانه به انجام کارهای خانه می پردازد. افراد ثروتمند برای انجام کارهای داخلی خانه کلفت که زن بود و برای انجام کارهای بیرون خانه نوکر که مرد بود استخدام می کردند. در عصر ویکتوریا کلفتی دومین شغل در انگلستان و ولز پس از کار کشاورزی بود.
کلفتکلفتکلفتکلفت
منابع• https://fa.wikipedia.org/wiki/کلفت
به معنای گونه یا فک در خراسان جنوبی
سفت
پیشخدمت
نوکر - پیشخدمت
Handmaiden - Handmaid - Maidservant
خدمتکار، نوکر
کلفت : کُل در زبان عربی به معنای جامع بودن است این کلمه را در زبان ترکی بصورت کالین به معنای قطور مشاهده می کنیم وکُل در فارسی بصورت کلان دیده می شود وکلفت گذشته کل و به معنی قطور شده است که این کلمه با
...
[مشاهده متن کامل]
کلمه ( کِر ) به معنای جمع شده از یک ریشه است ومی توانیم بگوئیم کلفت همان کِر اُفت به معنای اجسام توده شده وجمع شده اند.

Koloft/در گویش شهرستان بهاباد علاوه بر معنی ضخیم و قطور به معنای گونه و لپ هم هست. مثال، کلفت بچه را نکش، بچه حساسه اذیت میشه. در ضمن در گویش این شهرستان به سیب گلاب، سیب کلفت سرخ می گویند بدین علت که سیب را به سر یک انسانی تشبیه کرده که دارای گونه های سرخی است .
قطور