کلاش هم فرمول سخنان فاحش و نا پسند است شاید همان قلاش باشد که ترک زبانان قاف را کاف بیان کرده اند
در زبان کرجی ( تاتی ) کسی اگر در راه رفتن پایش را بکشد زمین . میگن پا کلاش می کنه . یا مرغ وقتی با پاهاش خاک را به عقب پرت کنه میگن حیوان پا کلاش مینه
این واژه در تالشی از ریشه کلاشتِه هست به معنیه چیزی رو به شدت و به طور نامنظم با دندان گاز زدن یا جویدن . واژه دیگه ای که این ریشه درش وجود داره در تالشی کلَش دار هست به معنیه اصطلاحیه تخریب شده و ناقص
... [مشاهده متن کامل] شده و مخصوصا برای درختچه یا بوته ای که چهارپایان شاخه و برگهاشو جویده باشن به کار میره . این واژه در انگلیسی با واژه gnash هم ریشه هست و در بعضی دیگه از زبان های اروپایی هم با کمی تفاوت وجود داره. واژه کلاش در فارسی هم در اصل به معنیه کسی که به شدت اموال و دارایی های دیگران رو میخوره و این خوردن رو از گاز زدن و جویدن به طور اصطلاحی گرفتن.
۱. [کِلاش]: تفنگِ کلاشینکف
۲. [کُلاش]: عامیانۀ کُلاهش یا کلاهِ او.
۳. [کَلّاش]: هفت خط، کلاهبردار، غلطی، قالتاق، شارلاتان، مَکّار، حیله گر / مفت خور
۴. [کِلاش]: سالخورده ها گاهی میگویند گُرده ام را بِکِلاش. یعنی کمرم را بِخاران.
حقه باز / مفلس/ بیکار / قلاش
واژه کلاش کاملا پارسی است چون درترکی می شود چهارپشماه این واژه یعنی کلاش صد درصد پارسی است.
در لک و لر کوچک کلاش یعنی خارش
سرم و کلاشه اوما یعنی سرم به خارش افتاد
کلاشیدن= خراشیدن، خاراندن
کف پای کسی را کلاشیدن کنایه از حرف کشیدن، زیرپا کشیدن، با زرنگی کسی را به گفتن اسرار واداشتن
کِلاش در زبان فاخر لکی معنی کفش دست باف رو میده
معنی این میشه به ترکی قشقایی گیوه
کلاش celash
در گویش شهربابکی به صدای راه رفتن کسی که پای بر زمین می کشد وشل شل راه می رود گفته می شود ، کلاش کلاش راه میره
در مازنی به چِم خاریدن است.
کلاش نوعی پای افزار یا درواقع همان کفش است که در مناطق کردنشین بخصوص در منطقه ی اورامانات رایج است که بسیار سبک و مقاوم و مخصوص تابستان هاست که از بوی بد و عرق پا جلوگیری میکند و مخصوص مناطق کوهستانی است
تراشیدن ( مثلا پوست درخت ) یکی از معانی این واژه در زبان کردی با مصدر کلاشین
کلاش در زبان تورکی قشقایی به معنی گیوه است وپاپوش این قوم کلاش است، ، ، ، ،
کلاش، ، ، کال در زبان تورکی به معنی پاشنه ، ، ، ، ، و اش، به معنی باز
ازمصدر اشوردماگ، ،
ضربالمثل کیشی کلشی گی ، ، کیشی کلش سیز اولماز.
ب معنای کفش در زبان کوردی
کلاش ( روی ل تشدید نداره و با کلّاش به شد لام به معنی مفتخور فرق داره ) به زبان گیلکی که بجا مانده از زبان پهلوی هست به معنی خارش دادن هست. مثلا بکلاش یعنی بخارون که البته نسل جدید خیلی از این کلمات استفاده نمیکنه.
نوعی کفش دست چین در مناطق کرد نشین
خارش
درزبان خوانساری بازمانده از زمان ساسانیان
کلاش طایفه ای در مغان . استان اردبیل .
حقه باز
لانتور!
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ٢٢)