کرگدن

/kargadan/

    rhinoceros

مترادف ها

behemoth (اسم)
کرگدن، اسب ابی، هر چیز عظیم الجثه و نیرومند

rhino (اسم)
کرگدن، اسب ابی، پول، قایق باربر

hippo (اسم)
کرگدن

hippopotamus (اسم)
کرگدن، اسب ابی

پیشنهاد کاربران

ساختار کلمه و وجود دن توصیف کننده در انتهای کلمه خیلی واضح دلالت بر ترکی بودن کلمه داره. این ساختار کلمه مختص ترکی هست و از اونجایی که گرامر فارسی کاملا ترکی هست شما ساختارهای دن، ندن، دین در انتهای کلمات میبینید.
کلمه ترکی هست به احتمال قوی ولی فارسی نبودنش قطعی هست.
باز مثل همیشه اقای مدیاتک پریده بدون دلیل میگه فارسیه کرگدن. این کلمه در سانسکریت و زبانهای اروپایی وجود نداره چجوری فارسیه. از کی کر معنیش شده سخت. ترکی گرگدن هست این کلمه از کلمه کرکیت هست هیچ ربطی به
...
[مشاهده متن کامل]
کر و گدن نداره. هر چیزی رو بدون دلیل و استنباط منطقی نمیشه تجزیه کرد تازه چیزی هم که گفتی وجود نداره. کر به معنای سخت نیست

پاسخ به بهنام رضایی :
1 - این سایت برای ایرانیان است اگر شما ایرانی نیستید گورتان را گم کنید .
2 - انگلیسی: rhinoceros ← از یونانی rhino ( بینی ) keras ( شاخ )
عربی: وحید القرن = �تک شاخ�، ولی واژه �کرگدن� از فارسی به عربی هم وارد شده است.
...
[مشاهده متن کامل]

ترکی استانبولی: gergedan ← برگرفته از فارسی �کرگدن�
3 - نگریه فارسی بودن واژه :�کرگدن� یک واژه کهن فارسی است که از ترکیب دو بخش ساخته شده: کَر ( سخت، زِبر، محکم ) و گَدَن ( گردن یا تن ) و به پوست ضخیم و مقاوم این حیوان اشاره دارد
4 - نگریه سانسکریت بودن و برگرفته از واژه خادگادهنو

کتاب به زبان ترکی نوشته شده وقتی میگیم کار ایرانی ها جعل هست اینه همه سایت ها نوشتن کتاب به فارسی نوشته شده. واقعا متاسفم. کتاب به ترکی نوشته شده است و محل توصیف حضور نویسنده افغانستان هشت
نکته جالب داخل رفرنس اقای ناصری اینه کرکدن نوشته نه کرگدن یا تلفظ ترکی امروز گرگدن. کرکدن اگه باشه که توی کتاب اینو نوشته میتونه از ریشه کرکیت باشه. کرکیت وسیله ای برای ضربه زدن به رج قالی هست. یعنی احتمال
...
[مشاهده متن کامل]
داره به شاخ خاص حیوان اشاره میکنه که مثل کرکیت هست و باهاش میشه چیزی رو زد. تفاوت بودن رفرنس اینه نه گر هست نه گردن. اینجوری باشه ریشش گردن و گرگین به معنای عصبانی نیست محتملا ولی به احتمال بسیار قوی ترکی هست چون دن ترکی داره که معنی ساز میکنه کلمه رو

اقای ناصری اسم این کتاب چیه توی همین صفحه نوشته رفتم پیش ابوعلی سینا و از این چیزا. میخام بخونمش خیلی متن روان و جالبی داره
کلمه ترکی هست باید رفرنس داشته باشی بگی خرگردن بوده شده کرگدن که نداریم این میشه حدسیات و معنی سازی. ضمن اینکه در ترکی این کلمه موجود هست. اسامی جانوران اکثرا ترکی هست حتی سیاه گوش که ترجمه ای از قاراقولاق
...
[مشاهده متن کامل]
ترکی هست در زبانهای اروپایی از ترکی رفته و کاراکال میگن که خودشونم نوشتن از ترکی وارد شده است مثال دیگر قاپلنگ/قاپلانگ هست که در فارسی پلنگ گفته میشه

متن بالایی که دوستمون اقای ناصری پست کردند ترکی هست نه فارسی یعنی کتب ترکی هست. به ترکی گر گدن، گر به ترکی یعنی خشمگین گدن هم مشخصه یعنی موجودی که خیلی عصبانی و خشمگین هست. مشخصه کلمه ترکی هست از کجا از ساختار کلمه که دن داره و معنی کلمه. از همین ریشه گرگین یعنی عصبانی
کر واژه ای در ادبیات کوردی که بسیار به فارسی پهلوی نزدیک است به معنای خر بکار می رفته و هنوز هم در زبان کوردی سورانی ( منطقه کوردستان ایران و سنندج ) رایج هست .
گردن هم اشاره به معده دارد هنوز در زبان کوردی به افراد چاق به کنایه دارای گیه یا گده بسیار اشاره میشود .
...
[مشاهده متن کامل]

ترکیب این دو واژه معنای هیکل و به شکلی هم میشه به خر گردن بودن آن اشاره کرد

لری بختیاری
تاک:کرگدن
این نوشتار به کرگدن در افسانه ها می پردازد. برای حیوان، کرگدن را ببینید.
کرگدن ( ارباب صحرا ) موجودی افسانه ای است که گفته می شود در دشت های سرسبز هندوستان و ایران زندگی می کرد.
تصویر کرگدن در هنر شمال هند هم یافت شده است. مثل تک شاخ آنرا هم باکره ها می توانند رام کنند و با جانوران دیگر وحشیانه رفتار می کند. این موجود از کرگدن هندی که برای اولین بار در سده ۱۰ یا سده ۱۱ توصیف شده منشأ گرفته است، بعدها در آثار نویسندگان بعدی به یک موجود افسانه ای «با جد سایه واری از کرگدن»، و کیفیت عجیب و غریب مثل داشتن شاخ و خاصیت شفابخشی تبدیل شد.
...
[مشاهده متن کامل]

در آثار ادبی فارسی زبان از این موجود افسانه ای با نام کرگ ( اِ ) یاد شده و در لغتنامه ها آنرا مخفف کرگدن دانسته اند. فرهنگ آنندراج کرگ را جانوری معرفی کرده است که به هندی گیندا نام دارد.

کرگدن
منابع• https://fa.wikipedia.org/wiki/کرگدن_(موجود_افسانه‌ای)
کرگدن واژه ای فارسی است که از واژه �خادگادهنو� سانسکریت گرفته شده و آنهم از ریشه سانسکریت �خادگا� و به معنای شمشیر می باشد.
کرگدن از لحاظ واژه شناسی � اتیمولوجی� از دو واژه ( فارسی میانه ) کرگ به چم شاخ و پسوند دان به چم محل قرار گرفتن مانند واژه ابدان که رویهم رفته جایگاه قرار گرفتن شاخ گرگدن میباشد. واژه کرگدن در سانکریت کهرگا kharga که سمشیر میباشد که در واژه کرکدن نیز مشترک است ( شاخ به شمشیر تشبیه شده ) .
سناد
کرگدن کلمه ای با ریشه سریانی است
کرگدن :به نظر می رسد تغیر یافته ی خرگردن باشد . درقدیم کلمه خر به معنای بزرگ بوده مثلا خرگوش یعنی جانوری که گوشهای بزرگی دارد وخرچنگ یعنی جانوری که چنگالهای بلند دارد و کرگدن نیز تحریف کلمه خرگردن یا جانوریست که گردن بزرگ دارد.
ریما
بنام خدا
با سلام، میزان بینایی کرگدن بسیار پایین هست قدرت دید ان یک هشتم دید انسان هست. با تشکر
Rhihoceros
یک جانور قوی
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ٢١)