چرب

/Carb/

    rich
    fat
    rich in fat
    oily
    greasy
    exceeding slightly the due weight
    fatty
    oleaginous
    sebaceous
    slick

فارسی به انگلیسی

چرب پهلو
who is rich enough to help others

چرب تر کردن
sweeten

چرب چینی
china - root

چرب زبان
flatterer, glib, toady, smoothie, glib - tongued

چرب زبانی
glibness, pitch, jive, spiel

چرب زبانی کردن
flatter, fast-talk, soft-soap, sweet-talk

چرب مانند روغن یا مرهم
unctuous

چرب ناک
oily

چرب و چیل
fat, rich in fat

چرب و چیلی
gook

چرب و شیرین
rich

چرب و نرم
tidbit, luscious, waxen, smooth, honeyed, glib, sleek, soapy
oily, soft, wheedling, sleek, soapy, soft and delicious

چرب و نرم کردن
lard

چرب کردن
anoint, grease

چرب کردن گوشت روی اتش
baste

مترادف ها

creesh (اسم)
چرب، چاق

unctuous (صفت)
چرب، روغنی، چرب و نرم، مداهنه امیز

tallowy (صفت)
چرب، پیه اندود

adipose (صفت)
چرب، وابسته به چربی، پایدار، روغنی شده

fatty (صفت)
چرب، چاق، چربی مانند، متمایل به چاق

fat (صفت)
چرب، چربی دار، فربه، چاق، ضخیم، سمین

oily (صفت)
چرب، روغنی، دهنی

greasy (صفت)
چرب، روغنی، روغن دار، چاپلوسانه

sebaceous (صفت)
چرب، چربی دار

smeary (صفت)
چسبناک، چرب، کثیف، الوده، چرک، لکه دار، اغشته

پیشنهاد کاربران

منبع. عکس فرهنگ پاشنگ

زبان های ترکی�در چند مرحله بر�زبان فارسی�تأثیر گذاشته است. نخستین تأثیر زبان ترکی بر پارسی، در زمان حضور سربازان تُرک در ارتش�سامانیان�روی داد. پس از آن، در زمان فرمان روایی�غزنویان، �سلجوقیان�و پس از�حملهٔ مغول، تعداد بیشتری�وام واژهٔ�ترکی به زبان فارسی راه یافت؛ اما بیشترین راه یابی واژه های ترکی به زبان فارسی در زمان فرمانروایی�صفویان، که ترکمانان�قزلباش�در تأسیس آن نقش اساسی داشتند، و�قاجاریان�بر ایران بود.
...
[مشاهده متن کامل]

• منابع ها. تاریخ ادبیات ایران، ذبیح الله صفا، خلاصه ج. اول و دوم، انتشارات ققنوس، ۱۳۷۴
• تاریخ ادبیات ایران، ذبیح الله صفا، خلاصه ج. سوم، انتشارات بدیهه، ۱۳۷۴
• حسن بیگ روملو، �احسن التواریخ� ( ۲ جلد ) ، به تصحیح�عبدالحسین نوایی، بنگاه ترجمه و نشر کتاب، ۱۳۴۹. ( مصحح در پایان جلد اول شرح مفصل و سودمندی از فهرست لغات�ترکی�و�مغولی�رایج در متون فارسی از سده هفتم به بعد را نوشته است )
• فرهنگ فارسی، محمد معین، انتشارات امیر کبیر، تهران، ۱۳۷۵
• غلط ننویسیم، ابوالحسن نجفی، مرکز نشر دانشگاهی، تهران، ۱۳۸۶
• فرهنگ کوچک زبان پهلوی، دیوید نیل مکنزی، ترجمه مهشید فخرایی، پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی، تهران، ۱۳۷۹

چربچربچربچرب
منبع. عکس فرهنگ فارسی یافرهنگ عمید
چربچربچربچربچرب
گری
واژه چرب
معادل ابجد 205
تعداد حروف 3
تلفظ čarb
نقش دستوری صفت
ترکیب ( صفت ) [پهلوی: arpč]
مختصات ( چَ ) [ په . ] ( ص . )
آواشناسی Carb
الگوی تکیه S
شمارگان هجا 1
منبع لغت نامه دهخدا
فرهنگ فارسی عمید
فرهنگ فارسی معین
فرهنگ فارسی هوشیار