پیشاب اورdiureticپیشاب بیاض البیضیbrighls diseaseپیشاب دانurinal, urinary, bladderپیشاب دان در اتاق بیمارانchamber potپیشاب راهurethraپیشاب سنجurinometerپیشاب سنجیurinalysisپیشاب شناسیurinologyپیشاب نایureterپیشاب کردنpiss
پیشاب و پیخالدو واژه پارسی هم آغازجایگزین خوبی برای ادرار و مدفوعدر مراغه به معنی ادرار میباشدپیشاب، ادرار، بول، جیش، زهراب. متضاد پس آب.ادرار در زبان ملکی گالی+ عکس و لینک