پشت کردن


پیشنهاد کاربران

روی گرداندن
betray your beliefs/principles/ideals etc
قفا کردن . [ ق َ ک َ دَ ] ( مص مرکب ) پشت کردن . ( از آنندراج ) : به جاه و حشمت دنیا چرا قفا نکندکسی که همچو نظیری مسلمی دارد. ( از آنندراج از غوامض سخن ) .
قفا نمودن. [ ق َ ن ُ / ن ِ / ن َ دَ ] ( مص مرکب ) پشت کردن. پشت کردن به دشمن :
به حربگاه دو کار است دشمنانش را
قفا نمودن ، یا تیغ بر قفا دیدن.
سوزنی.
بی توجهی
روی برتافتن. [ ب َ ت َ ] ( مص مرکب ) روی برگردانیدن. اعراض کردن. ( فرهنگ فارسی معین ) :
بیچاره پدر چو زو خبر یافت
روی از پدر و قبیله برتافت.
نظامی.
دریغ است از این روی برتافتن
کزین روی دولت توان یافتن.
سعدی ( بوستان ) .
رجوع به رو برتافتن شود.
ادبار
ترک کردن ورها کردن آن چیز
قهر کردن

بپرس