پشتیبانی

/poStibAni/

    aupport
    backing
    championship
    countenance
    furtherance
    relief
    support

فارسی به انگلیسی

پشتیبانی خود را اعلام کردن
endorse

پشتیبانی کردن
further, enlist, espouse, stick, stay, support, underpin, underpinning

مترادف ها

support (اسم)
پشت، تقویت، پا، کمک، طرفداری، تایید، پشت گرمی، تکیه گاه، پشتیبانی، متکا، پشت بند، ملاک، تکیه، نگاهداری، اتکاء، پشتیبان زیر برد، زیر بری

patronage (اسم)
حمایت، سرپرستی، سایه، پشتیبانی، قیمومت

backing (اسم)
ستایش، طرفداری، پشتی، پشتیبانی، کندی، تصدیق در پشت یا ظهر ورقه

پیشنهاد کاربران

منبع. عکس فرهنگ پاشنگ
واژه ی پشتیبانی از ریشه ی واژه ی پشتیبان و ی فارسی هست.
زبان های ترکی�در چند مرحله بر�زبان فارسی�تأثیر گذاشته است. نخستین تأثیر زبان ترکی بر پارسی، در زمان حضور سربازان تُرک در ارتش�سامانیان�روی داد. پس از آن، در زمان فرمان روایی�غزنویان، �سلجوقیان�و پس از�حملهٔ مغول، تعداد بیشتری�وام واژهٔ�ترکی به زبان فارسی راه یافت؛ اما بیشترین راه یابی واژه های ترکی به زبان فارسی در زمان فرمانروایی�صفویان، که ترکمانان�قزلباش�در تأسیس آن نقش اساسی داشتند، و�قاجاریان�بر ایران بود.
...
[مشاهده متن کامل]

• منابع ها. تاریخ ادبیات ایران، ذبیح الله صفا، خلاصه ج. اول و دوم، انتشارات ققنوس، ۱۳۷۴
• تاریخ ادبیات ایران، ذبیح الله صفا، خلاصه ج. سوم، انتشارات بدیهه، ۱۳۷۴
• حسن بیگ روملو، �احسن التواریخ� ( ۲ جلد ) ، به تصحیح�عبدالحسین نوایی، بنگاه ترجمه و نشر کتاب، ۱۳۴۹. ( مصحح در پایان جلد اول شرح مفصل و سودمندی از فهرست لغات�ترکی�و�مغولی�رایج در متون فارسی از سده هفتم به بعد را نوشته است )
• فرهنگ فارسی، محمد معین، انتشارات امیر کبیر، تهران، ۱۳۷۵
• غلط ننویسیم، ابوالحسن نجفی، مرکز نشر دانشگاهی، تهران، ۱۳۸۶
• فرهنگ کوچک زبان پهلوی، دیوید نیل مکنزی، ترجمه مهشید فخرایی، پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی، تهران، ۱۳۷۹

پشتیبانیپشتیبانیپشتیبانیپشتیبانی
إزر
مُؤازرة
وزیر
وَ لَقَدْ آتَیْنا مُوسَی الْکِتابَ وَ جَعَلْنا مَعَهُ أَخاهُ هارُونَ وَزیراً35
کَزَرْعٍ أَخْرَجَ شَطْأَهُ فَآزَرَهُ فَاسْتَغْلَظَ فَاسْتَوی‏ عَلی‏ سُوقِهِ
. . .
دَعْم
...
[مشاهده متن کامل]

دَعِم
مُعاونة
إعانة
تعاون
مُساعدة
مؤاخاة
مُؤَیِّد
تأیید
مُقوّی
مُدافع
دفاع
تقویّة
مُحافظة
مُحامی
حمایة
عَون
. . .
أردته عون طلع فرعون!

support
یاالله؛ از هیچ کاری پس در نمیام.
کمکم کن و منو پشتبانی بفرما.
. . .
إعانة
ظهیر
. . .
Ya Allah
I can't get away with anything
Please be my power.
کمک
هواداری . . . . . . .
مظاهرت

بپرس