نشان، پرچم، شعار، علم، قالب، معیار، استاندارد، الگو، نمونه قبول شده
ensign(اسم)
اشاره، نشان، گروه، دسته، پرچم، علم، ناوبان دوم، پرچمدار، نشان افتخار، نشان رسمی، سربازی که حامل پرچم است
vexillum(اسم)
نشان، درفش، پرچم، بیرق، پرچم نصب شده در میدان
whiff(اسم)
وزش، باد، بو، پرچم، پف، دود، نفخه
پیشنهاد کاربران
Fars�a par�am پرچم “başın b�y�k b�l�m�n� kazıtarak salınan at kuyruğu şeklindeki sa� [eskimiş], mızrağın ucuna takılan at kuyruğu, tuğ, sancak” s�zc�ğ�nden alıntıdır. Bu s�zc�k Fars�a par “kanat” ve Fars�a �amīdan چمیدن “salmak” fiillerinin bileşiğidir.
تمام توضیحات درست و کامل ممنونم. . . . . . سلام علیکم
پَر از پریدن آمده و با Up یا بالا / والا یکی میباشد . همچنین پَر را در Upper = اَبَر اَبر ( cloud که در اسمان و بالا ها میباشد ) / ابرو = انچه در بالای چشم نشسته است / بَر = نشانی از بیشتر بودن و برازندگی مانند برچیدن = بسیار چیدن ؛ برکنار = بسیار کنار زده شده و . . . همچنین از پریدن واژه pro در زبان لاتین هم دیده میشود و به چیزی که اَبَر عادی باشد pro گفته میشود که اشاره به پَر / بَر / اَبَر و حتی پُر ( کامل شده و به والا رسیده از هر چیزی ) دارد پس میبینیم که زبان ایرانی با اَ اِ اُ ساندیس های ( مفهوم های ) گوناگونی به خود گرفته از اینرو به بخش دوم آن یعنی چم میپردازیم. . ... [مشاهده متن کامل]
چم به معنای معنی و منظور میباشد که همینک در بسیاری از ایرانی زبان ها به معنی و معنا چم و چمار گفته میشود از اینرو پرچم میشود معنادار که نشان از عَلَم یا نشانه دارد چرا که برای هر کشوری پرچم آن نشان دهده و علم و هویت آن کشور بوده از اینرو پرچم میشود = عَلَم و پرمعنا و همچنین واژه عَلَم دار که برابر ایرانی آن پرچم دار است خود نشان دهنده اینست که پرچم همان عَلَم و به چم پر معنا ( نشانه شناسایی ) بوده و می باشد. حتی درفش نیز بسیار شباهت به درخش دارد که نشانه درخشندگی و شناسایی شدن است . برخی واژه ها جهانی میباشند چرا که بیشتر کشور ها به اشکال گوناگون از آن استفاده میکنند . اما اصل و ریشه بیشتر زبان های دنیا اوستایی می باشد که ریشه اریایی دارند و حتی سروده های زرتشت ( گات های زرتشت ) نیز به آن نوشته شده و به زبان ایرانی مخصوصا زبان پهلوی بسیار نزدیک است.
لری بختیاری لوو، درفس یا درفش، منتال، زدرال، نمچپ، وخات:پرچم درامل شه:پرچم سیاه برای عزاداری منتال سلاهی:پرچم سفید برای صلح
در باره واژه پرچم طبق منابع ترکیه ای واژه �پرچم� که به صورت وام واژه در ترکی عثمانی وجود داشته بود، واژه ای پارسی است که همان �پرچم� یا �پرچمنده� و �برچم� یا �برچمنده� معنی می دهد و از �پر� ( �بر� به معنی �جلو� یا �رو� و �بالا� ) و فعل �چمیدن� به معنی �پیچ و خم خوردن� تشکیل شده است. در لغت نامه دهخدا جزء واژه های پارسی دسته بندی شده است، برخی محققان گفته اند این واژه ریشه خارجی دارد اما شواهدی در این باره در دست نیست. این واژه در آغاز به معنی دیگری بود اما بعدها در ایران جای واژه ترکی �بیرق� را گرفته است: ... [مشاهده متن کامل]
پرچم یا پرچرم از دو تکواژ ( پر. چرم ) می باشد که :بر سر بیرق بلاف پرچم گوید منم طرهٔ خاتون صبح بر تتق روزگار به موی یا دم غژگاو را که بر سر درفش و نیزه می بستند پرچم منگوله یا شرابهٔ ابریشمی، می گفتند. این واژه با مرور زمان، به حکم اطلاق جزء بر کل، بر خود بیرق یا درفش نیز اطلاق شده و نخستین فرهنگستان ایران کاربرد آن را به همین معنی و به جای علم و بیرق تأیید کرده است. در گذشته به پرچم یا بیرقی که در جنگ ها استفاده می شده �درفش� می گفتند که آن هم از فعل �دِرَفشیدن� یا �دِرُوْشیدن� که به معنی �نوعی لرزیدن� است. از دیگر واژه های بیگانه و عربی برای این واژه در زبان فارسی �عَلَمْ� می باشد. عَلَم از ریشهٔ علم بوده و در قدیم معنی �شناساننده� داشته است. از آن جا که پرچم هر قبیله باعث می شده که در بین قبایل دیگر شناخته شوند، به مرور معنی علم تغییر یافته و امروزه معنای �پرچم� می دهد. منابع ها. https://www. nisanyansozluk. com/kelime/perçem https://books. google. com/books?id=qsmtxmD5kWcC&q=shahdad standard&pg=PA19#v=snippet&q=shahdad standard&f=false https://books. google. com/books?id=Qbnyh2YH2KQC&q=shahdad standard&pg=PA24#v=snippet&q=shahdad standard&f=false https://books. google. com/books?id=6lDgYxV0DN8C&q=shahdad standard&pg=PA227#v=snippet&q=shahdad standard&f=false https://books. google. com/books?id=M2QMAQAAMAAJ&q=shahdad standard فرهنگ فارسی تاجیکی / زیر نظر محمدجان شکوری و دیگران؛ برگردان از خط سیریلیک و تصحیحات: محسن شجاعی. - تهران: فرهنگ معاصر، ۱۳۸۴. جلد اول، ص. ۳۷۷ نجفی، ابوالحسن. غلط ننویسیم ( فرهنگ دشواریهای زبان فارسی. - تهران: مرکز نشر دانشگاهی، چاپ هفتم، ۱۳۷۴. ص. ۹۰ کتاب �فارسی تکمیلی هشتم لغت نامه دهخدا درباره واژه پر و چم واژه پر معادل ابجد 202 تعداد حروف 2 تلفظ por نقش دستوری اسم ترکیب ( صفت ) [پهلوی: pur] مختصات ( پَ ) [ په . ] ( اِ. ) آواشناسی par الگوی تکیه S شمارگان هجا 1 منبع لغت نامه دهخدا فرهنگ فارسی عمید فرهنگ فارسی معین فرهنگ فارسی هوشیار واژگان مترادف و متضاد ریشه شناسی واژگان شیرین ایرانی فرهنگ واژه های اوستا فرهنگنامه کوچک پهلوی فرهنگ فارسی به پهلوی فرهنگ زبان ایرانی باستان فرهنگ ریشه شناختی زبان فارسی تاریخچه واجهای ایرانی واژه چم به ارث رسیده از فارسی میانه ( cym /čim/، �دلیل، علت، هدف، معنا� ) . گیلکی چم را مقایسه کنید. به معنی خرام و رفتاری به ناز باشد. ( برهان ) . خرام. ( جهانگیری ) . به معنی خرام و رفتاری ازروی ناز. ( انجمن آرا ) ( آنندراج ) ( غیاث ) . رفتار و خرام از روی ناز. ( ناظم الاطباء ) . رفتاری با ناز و ادا و اطوار شیوه رفتار نازنینان و نازداران. و رجوع به چمیدن شود. || رفتاری را نیز گویند. که خم و پیچی و تمایلی داشته باشد. ( برهان ) . رفتار بطور تمایل و باخم و پیچ ( ناظم الاطباء ) . و رجوع به چمیدن شود. || ساخته و آراسته را نیز گویند. ( برهان ) . ساخته و آماده را گویند. ( جهانگیری ) . ساخته و آراسته و بامعنی و منظم. ( انجمن آرا ) ( آنندراج ) . ساخته وآراسته. ( ناظم الاطباء ) . به سامان. روبراه. سرراست. - به چم بودن کار ؛ به معنی آراسته و منظم و سرراست منابع ها . ریشه شناسی واژگان شیرین ایرانی فرهنگ واژه های اوستا فرهنگنامه کوچک پهلوی لغت نامه دهخدا فرهنگ معین فرهنگ عمید فرهنگ فارسی هوشیار واژگان مترادف و متضاد فرهنگ فارسی به پهلوی فرهنگ زبان ایرانی باستان فرهنگ ریشه شناختی زبان فارسی تاریخچه واجهای ایرانی
من نمیدونم چرا یه عده از دوستان میان توهین میکنند به بقیه. دوست من اگه میخوای ریشه و منشا کلمه رو پیدا کنی راهش اینه. از روی تعصب نمیشه کار علمی کرد. در ضمن زبان متعلق به یک شخص نیست که احساس مالکیت دارین ... [مشاهده متن کامل]
بهش و به دیگران توهین میکنید. خب این کلمه توی دیوان الغات کاشغری اومده برجم گفته شد دم حیوانات و گاو که حین جنگ به عنوان نماد به انسان می بستند
پرچم کلمه ای ترکی هست و در دیوان الغات کاشغری امده است اصل ان برجم هست که در زبان فارسی به صورت پرچم تلفظ میشود. در ترکی، بایراق، بایداق، سانجاق و پرچم یه معنی متفاوت و نزدیک به هم دارندو قابل استفاده بجای هم نیستند.
در زبان کُردی با گویشای گوناگونش، " پَر معنی صفحه، آن سمت" هم میده. "چَم معنیش رودخانه، خمیدن" هست. چَرم معنی سفید ( در کردی جنوبی و مرکزی ) ، پوست حیوانات چهارپا هم میده. و احتمال زیاد بافت کلی ریشه این واژه پهلوی جنوبی یا پهلوی ساسانی ( پارسی میانه یا بهترش پارسیگ ) هست. و یا احتمال خیلی زیاد واسه دوره های صفوی به بعد یا کم و بیش قبل تر باشه. ... [مشاهده متن کامل]
بهتره که به کتاب های ریشه یابی واژگان فارسی که متاسفانه نرخشان توی بازار خیلی گرانه مراجعه کرد، ولی بنده چون مطالعاتی در حوزه زبان فارسی و کُردی و انگلیسی داشتم و دارم، دیدگاه شخصیم رو بیان کردم. 🙏🏻 ریشه تُرکی بعید میدونم که داشته باشه، چون وقتیکه امپراتوری های ایران به خصوص از صفویان به بعد از اقوام دیگر ایران و جهان به خصوص اعراب آشنایی مدرن داشتن بیشتر واژه های عربی در نوشتار. . . به کار می بُردن. نمونه:کتاب شرفنامه به نویسندگی شرفخان بَدلیسی که خودشون کُرد کرمانج زبان بودن، ولی این کتاب رو به زبان عربی و فارسی نوشتن و گویا نسخه عربی کتاب از فارسی بهتره. و خیلی از مشاهیر کُرد، فارس، تُرک. . . آن زمان کتاب های زیادی به زبان عربی دارن. که متاسفانه نامای گران بهایشان در یادم نیست.
واژه پر معادل ابجد 202 تعداد حروف 2 تلفظ por نقش دستوری اسم ترکیب ( صفت ) [پهلوی: pur] مختصات ( پَ ) [ په . ] ( اِ. ) آواشناسی par الگوی تکیه S شمارگان هجا 1 منبع فرهنگ فارسی معین ... [مشاهده متن کامل]
واژه چم کاملا پارسی است و ریشه ی پهلوی دارد این واژه یعنی چم صد درصد پارسی است. منابع ها. فرهنگ لغت معین فرهنگ بزرگ سخن واژه پرچم از دو واژه پهلوی درست شده است در نتیجه واژه پرچم کاملا پارسی است در عربی می شود علَم درترکی می شود بایراک این واژه یعنی پرچم صد درصد پارسی است در ِلغت نامه دهخدا این واژه پرچم پارسی نوشته شده منابع ها. لغت نامه دهخدا واقعا برای بغضی دوستان متاسفانه هستم که این واژه هزار درصد پارسی رو مال قوم دیگر می دانند این واژه یعنی پرچم صد درصد پارسی است .
واژه پرچم کاملا پارسی است چون درترکی می شود مایراک واژه بیرق پارسی یک واژه اوستا ی دوستان چطور آدم های بی سوادی هستند بقل معروف خیلی قوم مشان رو خیلی دوست دارند و قوم عزیز هست اما واژه مشترک ما با از زبان های سکایی یا کوشانی که وارد زبان قوم عزیز ترک شد بیشتر واژه پارسی با ترک مشترک هستیم یا از خود پارسی هستند یا قوم های آریایی ایرانی تبار سکایی سغدی تخارها کوشانی هستند. ... [مشاهده متن کامل]
پرچ. برچ به چم موی و درخشیدن است درفش نیز به چم درخشیدن است و انرا درخش درفشنده و درفش درخشنده نیز گویند - پرچم واژی پارسی است پرچ/برچ درخشیدن و گیسو را گویند و م دگر گشته �ن� است که در واژگان پارسی نشان ... [مشاهده متن کامل]
وصفی و نسبت است چون زر زرن. روز . روزن - روش /روشن - فری گیس و فرنگیس - ابریشم/ ابریشن - ارشام/ارشان - وهرام - وهران - پرچن/پرچم -
پرچم واژه ای صد درصد پارسی به هر واژه نامه ی مغولی هم نگاهی بیندازی این واژه در آن پارسی ذکر شده است واژگان پارسی در زبان ترکی استانبولی :
به زبان کُردی، پَر یعنی صفحه، چَم هم به معنی رودخانه هست هم به معنی خمیده شدن. چَرم معنی سفید و معنی پوست ( حیوان ) هم میده! پاینده ایران بژی کرد
محمد حسن دوست، فرهنگ ریشه شناختی زبان فارسی، پوشینۀ ( جلد ) دوم، فرهنگستان زبان و ادب فارسی، ۱۳۹۳، رویۀ ( صفحۀ ) ۶۵۱
ریخت واژه کلا مشخصه که برای پارسی هست ، پر فارسی =جلو ، چم چموش ، چرم =پوست ، پوست پر به جلو و به پیش نصب شده و در حرکت اینم مانند همون آقا هست که در زبان مغولی وجود داره و از فارسی باستانی هاخا گرفته شده و تغییر دادن ولی متاسفانه برای مغولها که نتونستن پرچمو تغییر بدن ریخت کاملش فارسیه
پرچم رو احتمالا بجای واژه بیرق که فارسی نیست جایگزین کردند پس فارسی هست حالا البته هر واژه ای میتونه در دیگر زبانها مانند مغولی و غیره معنایی داشته باشه و یه عده متعصب بگن از این هست
پرچم یا پرچرم از دو تکواژ ( پر. چرم ) می باشد که : 1 - پَر: پَر در این واژه یا نشاندهنده یِ پیشوندِ ( گسترانندگی ) می باشد که در بالا دوستان به آن اشاره کرده اند و یا از پیشوند ( پَرَ ) به چمِ ( پیش، جلو ) می باشد؛چراکه در پیشاپیشِ سپاه برافراشته می شده است ( در رویه 1660 از نبیگِ ( فرهنگ واژه های اوستا ) به این معنایِ واژه ( پَر ) اشاره شده است ) . ... [مشاهده متن کامل]
2 - چَرم: چرم در رویه ی 504 از نبیگ ( فرهنگ واژه های اوستا ) به معنای پوست است. ( تکواژها گویایِ همه چیز هستند ) .
پرچم هم ترکی هست هم فارسی پرچم به معنی کاکل فارسی است و از پرچمیدن مشتق شده است ولی پرچم به معنای درفش و بیرق واژه ای ترکی یا مغولی است. پرچم به معنای کاکل در ترکی استانبولی کاربرد دارد ولی با معنی درفش کاربرد ندارد. مراجعه شود به per�em در ویکی واژه ترکی ( vikis�zl�k ) که در آنجا پرچم به معنی علامت و سند را زیر قسمت eski t�rk�e نوشته است که به معنی ترکی باستان است و برای معنی کاکل زیر قسمت k�ken ( ریشه شناسی ) نوشته است fars�a ( فارسی ) ... [مشاهده متن کامل]
پرچم ____ برجم در ریشه ترکی می باشد و در ترکی بیرق و سنجق هست در عربی لوا و رایت در فارسی درفش
ببینید در اصل اسم دم گاوه که در ختای== شمال چین در لغت نامه ترکی پرچم آمده و وآن را پرچم و کاکول معنی کرده و ریشه آن به ترکی باستان است بایراق ترکی هم کهدر تلفظ فارسی بیرق است مترادف آن است
پرچم در اصل ترکی هست به معنای کاکول و و موی بافته یا منگوله اطراف یک درفش توق در تورکی یعنی علم و نماد و سمبل بایراق یعنی پرچم و پرچم هم دم گاو تبتی اطراف پرچم همون منگوله
پرچم: این واژه در اصل ترکی و به معنای موی نوعی گاوکوهی بوده که در بالای علم یا نیزه یا بر گردن اسبان می آویخته اند. این کلمه به مرور زمان به حکم اطلاق جزء بر کل، بر خود علم نیز اطلاق شده و نخستین فرهنگستان ایران استعمال آن را به همین معنی و به جای علم و بیرق تایید کرده است. با وجود ایراد و اعتراض بعضی از فضلا، مدتهاست که پرچم در گفتار و نوشتار به این معنی به کار می رود و اشکالی ندارد، ( معادل فارسی آن دَرَفش است. ... [مشاهده متن کامل]
پرچم وازه ایست فارسی و با واژه بَرسم از یک ریشه اند
رافت . . . . بیرق . . . . لوا . . . علم . . .
این واژه ( پَرچَرم ) بوده که در گذر زمان آوای ( ر ) زُدوده شده است. پَر: پیشوند گسترانندگی و پهن شوندگی و فرازندگی است همچون پَرتاب، پرهون ( دایره ) ، پرواز، پَراکندن ( در پراکندن، کَندن به معنای تهی و خالی کردن است و ( آ ) در آکندن، نفی ساز است ( اوستایی ) که به معنای پُرکردن می باشد و پراکندن هم یعنی پخش کردن ) ، پَرچ و. . . ... [مشاهده متن کامل]
چرم:پوست و پوسته. ( در زبان سغدی چرم به معنای پوست و پوسته می باشد و یا همان چرم خودمان در زبان پارسی ) . پس: ( پَرچرم:پوسته ای که گسترانده شده ) . این واژه ایرانی است. ماجرای کاوه آهنگر هم از زمانه ی پیشدادیان و فریدون بوده که مربوط به خاورِ ایرانشهر ( بلخ و خوارزم و در کل خراسان بزرگ ) می باشد و نه باختر ( غرب ) ایرانشهر.
واژه ی " پرچم " در زبان کوردی به آن قسمت از مویی گفته می شود که باد از سر دخترکان در هوا معلق می کند و فکر می کنم اصل کلمه ی " پرچم" از همین واژه و از زبان کوردی اخذ شده باشد. "بیرَق" معادل آن در زبان ... [مشاهده متن کامل]
ترکی است و "عَلَم" در زبان عربی و دِرفش که همان " درەوش" کوردی است و سینه بند آهنگران است بعد از افسانه ی کاوه آهنگر که گویا کورد بوده در زبان فارسی معادل و به معنای نشان و پرچم به کار برده می شود . . . در زبان کردی به پرچم ملی و حزبی " ئاڵا" می گویند و به پرچم مذهبی " بەیاخ"
دعوا نکنید پرچم هم فارسیه و هم ترکی پرچم به معنای کاکل از مصدر پرچمیدن می آید و فارسی است. پرچم به معنای درفش و بیرق ترکی است که در بعضی جا ها به اشتباه مغولی گفته شده است.
پرچم یک واژه کهن پارسی است و به چم ( معنای ) دِرَفش می باشد. از دید ریختواژه شناسی این واژه به دیس ( ( پَرچرم ) ) بوده است که چرم نیز در زبانهای کهن پارسی به معنای پوست یا پوسته می باشد و پرچرم همان پوسته ... [مشاهده متن کامل]
ای است که استوار در پیشاپیش سپاه افراشته می شود. در زبان سغدی و سکایی نیز چرم به معنای پوست و پوسته می باشد که از همین رو این واژه به زبانهای دیگر راه پیدا کرده است.
رایت. اصل رایت، رأیت است که همزه به الف بدل شده است و به معنای رؤیت، دیدن و مشاهده است اما از آنجا که پرچم نشانه ای است که برای دیدن برپا کنند تا مردم ببینند به پرچم نیز رایت گفته می شود.
وقتی فرهنگ معین نوشته واژه "ترکی" هستش نمیدونم چرا بعضی اصرار دارند از واژه یه چیز دیگه بسازند . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . واژه بیرق و پرچم ترکی است البته پرچم به کل علم گفته نمیشد ولی به مرور زمان تبدیل شده است. ... [مشاهده متن کامل]
. . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . توضیح: پرچم بصورت قدیمی بَرجَم و بجکم= موی نوعی گاوکوهی وحشی در بالای علَم را می گفتند که بعدها به خود علم هم شامل شد ، معادل فارسی آن �درفش�می باشد.
جواد مفرد واژۀ پرچم فارسی تلخیص واژۀ پرَ - چَرمَ باستانی است واژۀ سنسکریتی و ایرانی پرَ - چَرمَ به معنی "چرم پیشاپیش [لشکر]" به آشکاری مفهوم مناسبی برای واژۀ پرچم است که آن براین پایه از ساقط شدن سخن ساکن "ر" در میان این واژه مرکب برونداد شده است. مانند پَرشتی اوستایی که سخن ساکن "ر"ِ آن افتاده و در پارسی دگرگون به پُشت شده است. این واژه پرچم ایرانی به ماناک درفش ( تکه پارچه رها نکردنی یا عَلَم استوار پیش رونده ) را با واژه ترکی پرچم به ماناک کاکل مشتبه شده اند. در رویی که ترکان و مغولان خود برای واژۀ درفش واژه پرچم را به کار نبرده اند. اگر پرچم به ماناک درفش، ترکی بود آن در نزد ترکان مصطلح می شد: ... [مشاهده متن کامل]
प्र adverb pra before, चर्म m. n. charma leather. द्रप्स m. drapsa flag ( تکه پارچه رها نکردنی ) . द्रापि m. drApi mantle, साय n. sAya unloosing. خود واژۀ درفش به روساره ۮۯوَ - اَش در اوستایی عَلَم استوار پیش رونده چَم می دهد. تلگرام @Parsik
در اورامی یا سورانی پرچم یک واژه کوردیه الانم استفاده میشود پر به منعی پرچ یا موی سر کە ازروی صورت میاد پایین وچم به معنی چشم است ( او پەرچەمو اگریجه هەمویی دەژمنی دینه )
از پیوند دو واژه پر و یا بر و چم که از فعل چمیدن است که بر به معنی روی است وچمیدن نیز به معنی پیچ وخم خوردن است