پروتز

/porotez/

پیشنهاد کاربران

اندام های صنیع. . .
مثل:دندان عاریه. . .
دندان مصنوعی، ایمپلنت ( که به جای دندان از کار افتاده یا از بن کشیده گذاشته می شود )
اندام مصنوعی
واژه مصوب فرهنگستان: بَرسازه
اندامک
prosthesis
( 1 ) [پزشکی] جایگزین سازی، جانهشت /جانَهِشت/، اندام ساختگی، اندام مصنوعی
( 2 ) اندام جانهشت شده /جانَهِشت شُده/، عضو مصنوعی، جانهشته /جانَهِشته/
بازسازی و جوان سازی و رفع نواقص بدن بوسیله مواد یا ابزار و اندام های مصنوعی
هر نوع وسیله مصنوعی جانشین برای جبران نقص عضو