پرستاری

/parastAri/

    nursing
    attendance
    care
    ministration
    ministry

فارسی به انگلیسی

پرستاری پس از بیمارستان
extended care

پرستاری کردن
attend, care, mother, treat, to nurse, to attend

پرستاری کردن از
mind

پرستاری کردن از کودک
nurse

مترادف ها

care (اسم)
توجه، غم، بیم، مواظبت، سرپرستی، تیمار، پرستاری، مراقبت، پروا، دلواپسی غم

tendance (اسم)
توجه، مواظبت، حضور، پرستاری، مراقبت

attendance (اسم)
توجه، رسیدگی، حضور، حضار، ملازمت، همراهان، خدمت، سرپرستی، تیمار، پرستاری، ملتزمین

nursing (اسم)
پرستاری

پیشنهاد کاربران

تیمارداری
تیماری. . . . مراقبت. . . . درمانگری. . . .

بپرس