وَهم ؛ فَهم ، فهمیدن ، فهمند ، پهمن ، بهمن ، به هم آمدن ، متمرکز شدن ، بهمنش
فرهنگ واژه های اوستا، دفتر سوم. احسان بهرام، نشر بلخ . ص 1307
به نظرم میشه اینجوری بیانش کرد البته این درک منه.
حس پنداری , حس آمیزی ، حس آلود ، حس نگاری.
مثلاً تصور کردن جزئیات برای نقاشی کشیدن و طراحی یک آلوچه یا آلبالو یا یک ساختمان ویلایی شیک میشه خیال ولی اینکه این آلوچه یا البالو رو تصور کنی برای مزه کردنش و یا آسایش و لذت بردن از آن ساختمان میشه وهم.
... [مشاهده متن کامل] سلیم
وهم: کج پندار، گمان نادرست
خیال وجود خارجی ندارد و تنها در وجود و تخیل ( شکل سازی ) ماست!
این واژه پهلوی است کما اینکه ما در زبان پهلوی واژه های بر همین وزن نیز داریم مانند سهم به معنای ترس، یا تهم به معنای پهلوان. هم چنین در زبان انگلیسی کلمه whim به معنی وهم است. پس نشان می دهد که این کلمه ریشه فارسی دارد، چون زبان پارسی هم جز زبان های هند و اروپایی است.
توهم، پنداره، خیال، تخیل
این واژه آریایی است:
واژه آریایی وهم ( =خیال ) که عرب از روی آن لغتهای توهم و متوهم و اوهام را جعل کرده از ریشه سنسکریت abhima ساخته شده که این ریشه در واژهabhiman अभिमन् به معنای تصورکردن imagine و در واژه abhimata अभिमत به معنای تصور شده imagined به کار رفته است. بدل شدن بهم به وهم مانند بدل شدن بس - وس و بند - وند و بلگ - ولگ=برگ و بد - وت و بر - ور و ورف - برف است.
... [مشاهده متن کامل]
این واژه آریایی است:
واژه آریایی وهم ( =خیال ) که عرب از روی آن لغتهای توهم و متوهم و اوهام را جعل کرده از ریشه سنسکریت abhima ساخته شده که این ریشه در واژهabhiman अभिमन् به معنای تصورکردن imagine و در واژه abhimata अभिमत به معنای تصور شده imagined به کار رفته است. بدل شدن بهم به وهم مانند بدل شدن بس - وس و بند - وند و بلگ - ولگ=برگ و بد - وت و بر - ور و ورف - برف است.
... [مشاهده متن کامل]
درک جزیی معانی را وهم گویند که تصور نمی شود بلکه درک می شود و دارای شکل نیست فی المثل شخصی از شخصی نفرت دارد ، این نفرت او چون به صورت کلی نیست و به یک شخص خاص اختصاص دارد وهم است و این نفرت شکل ندارد چون خود نفرت دارای شکل برونی نیست . وهم با خیال متفاوت است .
ذهن نا آگاهی
رویا
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٢)