همسایه

/hamsAye/

    conterminous
    contiguous
    neighbor
    neighboring
    neighbour

فارسی به انگلیسی

همسایه بودن
neighbor

همسایه وار
neighborly

همسایه کردن
neighbor

مترادف ها

neighbor (اسم)
همسایه، اهل محل

neighbouring (اسم)
همسایه، اهل محل

neighboring (اسم)
همسایه، اهل محل

vicinal (صفت)
نزدیک، مجاور، همسایه، پیوسته، اهل محل، در همسایگی

abutting (صفت)
مجاور، همسایه، هم مرز

adjacent (صفت)
نزدیک، مجاور، همسایه، همجوار، متوالی، محدود، دیوار به دیوار

adjoining (صفت)
نزدیک، مجاور، همسایه، همجوار، محدود، دیوار به دیوار، متلاقی

پیشنهاد کاربران

منبع. عکس فرهنگ فارسی یافرهنگ عمید

زبان های ترکی�در چند مرحله بر�زبان فارسی�تأثیر گذاشته است. نخستین تأثیر زبان ترکی بر پارسی، در زمان حضور سربازان تُرک در ارتش�سامانیان�روی داد. پس از آن، در زمان فرمان روایی�غزنویان، �سلجوقیان�و پس از�حملهٔ مغول، تعداد بیشتری�وام واژهٔ�ترکی به زبان فارسی راه یافت؛ اما بیشترین راه یابی واژه های ترکی به زبان فارسی در زمان فرمانروایی�صفویان، که ترکمانان�قزلباش�در تأسیس آن نقش اساسی داشتند، و�قاجاریان�بر ایران بود.
...
[مشاهده متن کامل]

• منابع ها. تاریخ ادبیات ایران، ذبیح الله صفا، خلاصه ج. اول و دوم، انتشارات ققنوس، ۱۳۷۴
• تاریخ ادبیات ایران، ذبیح الله صفا، خلاصه ج. سوم، انتشارات بدیهه، ۱۳۷۴
• حسن بیگ روملو، �احسن التواریخ� ( ۲ جلد ) ، به تصحیح�عبدالحسین نوایی، بنگاه ترجمه و نشر کتاب، ۱۳۴۹. ( مصحح در پایان جلد اول شرح مفصل و سودمندی از فهرست لغات�ترکی�و�مغولی�رایج در متون فارسی از سده هفتم به بعد را نوشته است )
• فرهنگ فارسی، محمد معین، انتشارات امیر کبیر، تهران، ۱۳۷۵
• غلط ننویسیم، ابوالحسن نجفی، مرکز نشر دانشگاهی، تهران، ۱۳۸۶
• فرهنگ کوچک زبان پهلوی، دیوید نیل مکنزی، ترجمه مهشید فخرایی، پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی، تهران، ۱۳۷۹

همسایههمسایههمسایههمسایههمسایه
واژه - همسایه - از - هم - و - سای - و - ه -
- سای - از فعل - سودن یا ساییدن - به معنی تماس بلاواسطه دو عامل است وربطی به سایه بمفهوم متعارف ان ندارد. - هم - تاکید براشتراک تماس و - ه - پسوند اسم ساز وشباهت است.
تا ندانی که کیست همسایه
به عمارت تلف مکن مایه.
همسایه
به ترکی "قونشو" میگویند البته "دوورا بیر" هم کاربرد دارد ولی آن را فقط به همسایه ای که دیوار یا مرز مشترک داشته باشد میگویند
ا ـ و ـ ت ـ س ـ
بغل دستی خونه
جار
بین کلمه همساده ( همسایه ) و کلمه انگلیسی home side هومساید ( neighbour ) احتمالا یه ارتباط هایی میتونه باشه
دوشخص که خانه هایشان کنار هم باشد، همسایه میگویند

بپرس