نیل

/neyl/

    achievement
    accomplishment
    attainment
    indigo
    blue
    nile
    bluing
    obtaining
    nile (river)
    indigo - plant
    (indigo) blue

فارسی به انگلیسی

نیل به مقام
accession

نیل به هدف
bull's-eye, bulls-eye

نیل در رنگرزی
woad

نیل زدن
to blue, to dye with blue

نیل فرنگی
prussian blue

مترادف ها

attainment (اسم)
دست یابی، نیل، عادت، اکتساب، حصول

accession (اسم)
نزدیکی، ورود، جلوس، تابع وصول، دخول، پیشرفت، نیل، شیوع، تملک نماء، نمایات، احقاق حقوق، شرکت در مالکیت، افزایش، شیء اضافه یا الحاق شده

indigo (اسم)
نیل، رنگ، وسمه، نیل پر طاوس

bluing (اسم)
نیل، پودر ابی رنگ رختشویی

blueing (اسم)
نیل، پودر ابی رنگ رختشویی

پیشنهاد کاربران

منبع. عکس فرهنگ ریشه واژگان فارسی دکتر علی نورایی
زبان های ترکی�در چند مرحله بر�زبان فارسی�تأثیر گذاشته است. نخستین تأثیر زبان ترکی بر پارسی، در زمان حضور سربازان تُرک در ارتش�سامانیان�روی داد. پس از آن، در زمان فرمان روایی�غزنویان، �سلجوقیان�و پس از�حملهٔ مغول، تعداد بیشتری�وام واژهٔ�ترکی به زبان فارسی راه یافت؛ اما بیشترین راه یابی واژه های ترکی به زبان فارسی در زمان فرمانروایی�صفویان، که ترکمانان�قزلباش�در تأسیس آن نقش اساسی داشتند، و�قاجاریان�بر ایران بود.
...
[مشاهده متن کامل]

• منابع ها. تاریخ ادبیات ایران، ذبیح الله صفا، خلاصه ج. اول و دوم، انتشارات ققنوس، ۱۳۷۴
• تاریخ ادبیات ایران، ذبیح الله صفا، خلاصه ج. سوم، انتشارات بدیهه، ۱۳۷۴
• حسن بیگ روملو، �احسن التواریخ� ( ۲ جلد ) ، به تصحیح�عبدالحسین نوایی، بنگاه ترجمه و نشر کتاب، ۱۳۴۹. ( مصحح در پایان جلد اول شرح مفصل و سودمندی از فهرست لغات�ترکی�و�مغولی�رایج در متون فارسی از سده هفتم به بعد را نوشته است )
• فرهنگ فارسی، محمد معین، انتشارات امیر کبیر، تهران، ۱۳۷۵
• غلط ننویسیم، ابوالحسن نجفی، مرکز نشر دانشگاهی، تهران، ۱۳۸۶
• فرهنگ کوچک زبان پهلوی، دیوید نیل مکنزی، ترجمه مهشید فخرایی، پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی، تهران، ۱۳۷۹

نیلنیلنیلنیل
در سنگنوشته داریوش که کنار آبراه سوئز یافت شده، او رود نیل را پُرآوه نامیده است، در بخشی از سنگنوشته می خوانیم:
"داریوش شاه گوید: من پارسی ام از پارس، و مصر را گرفتم، فرمودم این جوی را بکنند از رودی به نام پرآوه ( نیل ) که در مصر روان است تا دریایی که از پارس می اید ( دریای سرخ ) ، پس این جوی کنده شد چنانکه من فرمودم؛ و کشتی ها از راه این جوی از مصر به پارس رفتند چنانکه من خواستم"
...
[مشاهده متن کامل]

نیل : رسیدن ، دستیابی ، نیل به معنای کسی است که چیزی به دست می آورد یا هدیه می گیرد. کسی که به مقصود و خواسته و هدفش می رسد.
نیل در گیلکی به عنوان طیف سبز آبی خصوصا رنگ نیلی معروف آبی آسمانی که نوشته اند بین آبی لاجوردی و آسمانی تیره تر قرار دارد مثل نیل بزه دستمال یعنی روسری آبی آسمانی
نَیل - نال - ینال: رسیدن به مقصد یا هدف = ATTAINMENT ( ə�teınmənt )
معانی دیگری هم دارد
نِیل = نی طویل = بحر طویل :رودخانه بزرگ وبلند ودراز مانند دریا ؛ در افریقیا.
فَأَوْحَیْنا إِلی‏ مُوسی‏ أَنِ اضْرِبْ بِعَصاکَ الْبَحْرَ
فَانْفَلَقَ فَکانَ کُلُّ فِرْقٍ کَالطَّوْدِ الْعَظیمِ
Nile رود نیل
به گمان من این واژه پارسی است زیرا واژگان نیلگون و نیلی که ترکیبی از این واژه است قرن هاست در ادبیات پارسی به کار برده می شود.
وَ قَالَ لِزَیْنَبَ نَاوِلِینِی وَلَدِیَ الصَّغِیرَ حَتَّى أُوَدِّعَهُ
نَاوِلِی ( أَنْتِ ) ، امر مفرد مونث مخاطب از باب مفاعله از ریشه ی نول ( نَاوَلَ، یُنَاوِلُ، مُنَاوَلَة ) به معنای بده، برسان.
...
[مشاهده متن کامل]

( نی ) در نَاوِلِینِی از ( ن ) نون وقایه و ( ی ) ضمیر متصل متکلم وحده بوجود آمده است که ( ی ) مفعول به و محلاً منصوب است و ( به من ) معنا می گردد.
نَاوِلِینِی:بده به من.
از مقتل ابن طاووس از کتاب �لهوف�آمده است:
فَارْتَفَعَتْ‏ أَصْوَاتُ‏ النِّسَاءِ بِالْعَوِیلِ فَتَقَدَّم‏ إِلَى الْخَیْمَةِ وَ قَالَ لِزَیْنَبَ نَاوِلِینِی وَلَدِیَ الصَّغِیرَ حَتَّى أُوَدِّعَهُ فَأَخَذَهُ وَ أَوْمَأَ إِلَیْهِ لِیُقَبِّلَهُ فَرَمَاهُ حَرْمَلَةُ بْنُ الْکَاهِلِ الْأَسَدِیُّ لَعَنَهُ اللَّهُ تَعَالَى بِسَهْمٍ فَوَقَعَ فِی نَحْرِهِ فَذَبَحَهُ
در این وقت ناله زنان بلند شد و امام به باب خیمه آمد و فرمود: خواهرم زینب، بچه کوچک‏ مرا بیاور تا با وى وداع گویم، امام او را گرفت تا ببوسد، حرملة بن کاهل تیرى انداخت که آن گلوگاه کودک را سوراخ کرد،
نکات:
۱. تناول از همین خانواده به معنای گرفتن است که مجازاً به معنی خوردن و آشامیدن استفاده می شود.
۲. نیل از همین خانواده به معنای دستیابی و رسیدن است.
۳. فعل امر از فعل مضارع ساخته می شود.
۴. در مورد نون وقایه در زبان عربی باید گفت اگر ضمیر “ی” را پس از یک فعل یا برخی کلمات مانند “لیت، إنّ و …” به کار ببرید، بین فعل و حرف “ی” حرف اضافه “ن” به عنوان واسطه قرار می گیرد که به آن نون وقایه می گویند.
۵. الا یا ایها الساقی ادر کاسا و ناولها، هان ای ساقی، جام باده را به چرخش درآور و آن را به دست من بده
( ناوِل امر مفرد مذکر مخاطب از باب مفاعله از ریشه ی نول، مذکر بودن ناوِل بخاطر آمدن ایها و های آخر کلمه ضمیر مونث است چون به کاس بر می گردد )

رسیدن، دست یافتن
مثال:
برای نیل به منافع:
برای رسیدن به منافع
دست یابی ورسیدن به اهداف مورد نظر
نیل : هدف ، رسیدن ، پیروزی .
نیل : رسیدن . دستیابی .
رود نیل:
کجا زور دارد به هشتاد پیل
ببندد ، چو خواهد ، ره ِ آبِ نیل
معنی : به اندازه هشتاد فیل زور دارد اگر بخواهد راه آب نیل را می بندد.
دکتر کزازی در مورد این واژه می نویسد: 《 نیل در پندار شناسی شاهنامه نماد گونه ی پهناوری و پرمایگی و گرانسنگی است . 》
...
[مشاهده متن کامل]

نامه ی باستان ، ج ۳ ، داستان سیاوش ، دکتر کزازی ۱۳۸۴، ص ۲۶۵. 》

نام رودخانه ای در کشور مصر

مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٤)