نکاح: پیوستن یا پیوند خوردن چیزی با چیز دیگر که باید قابلیت پذیرش این پیوند، در هر دویشان باشد.
مثال: پیوند یک شاخه از درختی به درخت دیگر، که البته پذیرش این پیوند نیاز به چند فاکتور دارد: ۱ - سبز و زنده بودن آنها، تا منابع انرژی لازم منتقل شود۲ - زمان و مکان
مناسب برای انجام این اتصال.
نکاح معرب واژه �نگاه� در فارسی است و به مفهوم نگهداری و مراقبت و نگاهبانی می باشد.
نِکاح
شوربختانه مینش " نکاح = نِگای " در زبان پارسی و به ویژه ایران نگاهی پَست شِماردنی و کوچک انگارانه ( تحقیرآمیز ) گشته در سورِشی که در گذشته ها " نِگای = نِکاح " کَردار ی سِپند ( عملی مقدس ) که هوده و نتیجه ی آن به این جهان آوردن فرزند یا زندگی نوینی بوده است.
... [مشاهده متن کامل]
نِگای : نِ - گای = به زیر خود آوردن و گایِستَن یا گایِشتَن
( فارسی امروز : گاییدن )
- نِ : پیشوند = زیر ، پایین ، تَه
مانند : نِشستن : نِ - شَستن : از جاوَر یا هالِش یا حالت ایستاده بَرآمدن و به پایین شَستن
در زبان روسی معنی اصلی فعل نکاح ебать یا трахать میشود که معنی آن در زبان انگلیسی fack میباشد. اینکه شما هر کدام چه فکر میکنید معنی اصلی فعل نکاح تغیر نمییابد.
روابط جنسی مجاز در قرآن با اصطلاح نکاح مشخص شده است که به ازدواج و آمیزش دلالت دارد
کلمه عربی ازدواج و آمیزش یکی است: نکاح
نِکاح
واژه ی پارسی و اَرَبیده ی : نِگای
نِگای : نِ - گای
نِ - : پیشوند به سوی پایین و در اینجا به کار بردن کاری یا عملی
گای : ستاک گاییدن
روشنگری : گاییدن که همریشه با گاو ، گیاه ، - geo در اسل به مینش زندگی است و زن وُ مرد با هم آمیزی و جُفت و زوج شدن زندگی نویی ( فرزند ) را پدید می آورند و این زایش با گاییدن انجام می شود که مینه ی بنیادی گاییدن = زِنداندن یا زندگی پدید آوردن است.
... [مشاهده متن کامل]
گاو در روزگار اُستوره ای یا افسانه ای یا بُن دَهِشی نماد زندگی بوده است .
گیاه هم که به هر باشنده و زیونده یا زییَنده یا روینده و رُستنی باید گفت که زندگی می کند یا زنده است.
- geo : زمین ، ولی از بُن و بیخ به مینش زندگی است.
gey و gay در انگلیسی به مینش باشنده ی زنده است که پِیمیده هایی سپستر روی آن ها بارنهاده شده : یارو ، بچه ، پسر ، کونی ( با پوزش ) !
دشواری فهم و درک زبان اینجاست که مَردمان بسیاری گُمان می کنند که فهمیده ها ( مفاهیم ) مینه ی راستین واژه اند در سورِشی که آنها پسان تر روی کلمه گزارده شده اند.
پس وختی مردی زنی را به نِگای ( نِکاه ) خود درمی آورد یَنی می خاهند با همدیگر زندگی نویی را به این جهان یا گیتی ( دنیا ) بیاورند.
نکاح : واژه نکاح در لغت ، هم به معنی آمیزش جنسی آمده ، هم به معنی عقد ازدواج ، راغب در مفردات می گوید : نکاح در اصل به معنی عقد است ، سپس مجازا در آمیزش جنسی به کار رفته است . ( تفسیر نمونه ج : 2 ص : 135 )
این همه آسمون و ریسمون کردن فقط برا تطهیر کردن یه کلمه. که چی حالا. کلمه نکاح فقط معنی جماع رو میده
نکاح ب معنی ازدواج، پیوند زناشویی، انسانی، آسمانی
بر گرفته از قرآن هستش ( وانکحت )
نکاح به معنی به هم پیوستن و درآمیختن است بگونه ای که بیننده آنها را دارای یک روح واحد بپندارد و نه جدا از هم
به نظر من منظور از نکاح در خطبه عقد درهم امیختن و یکی شدن زن و مردی است که قصد دارند از این به بعد با هم زندگی کنند یعنی رابطه روحی و جسمی بسیار نزدیک بایستی برقرار شود تا ازدواج موفقی شکل گیرد و صرف ارتباط جسمی تنها مد نظر این خطبه نمی باشد
همبستری، همخوابگی، جماع
معنی کلمه نکاح . خلاصه این کلمه یعنی گاییدن . عربها موقع پیشنهاد دادن از این کلمه استفاده میکنند .
عقد بین زن و مرد که موجب علاقه میشود
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٤)