نوسان

/navasAn/

    vacillation
    oscillation
    frequency
    fluctuation
    roll
    seesaw
    shimmy
    sway
    swing
    teeter
    to-ing and fro-ing
    tremor
    wave
    waver
    yaw

فارسی به انگلیسی

نوسان دادن
swing

نوسان دست ها در هوا قبل از پرتاب
windup

نوسان رسان
resonator

نوسان گیر
stabilizer

نوسان نگار
oscillograph

نوسان نما
oscilloscope

نوسان نمای رادار
radarscope

نوسان کردن
fluctuate, oscillate, seesaw, sway, swing, teeter, tremble, vacillate, wave, waver, yaw

نوسان کردن به طور پراکنده
shimmy

نوسان کردن به طور موجدار
shimmy

نوسان کردن صدا
roll

نوسان کننده
oscillator

مترادف ها

amplitude (اسم)
فراوانی، کمال، انباشتگی، درشتی، فراخی، دامنه، نوسان، میدان نوسان، بزرگی، میدان، استعداد، فاصلهء زیاد، فضا داری

oscillation (اسم)
نوسان، تپش

swing (اسم)
نوسان، الاکلنگ، اهتزاز، تاب، اونگ، نوعی رقص واهنگ ان

sway (اسم)
نوسان، اهتزاز، تاب

fluctuation (اسم)
تغییر، نوسان، ترقی و تنزیل، بی ثباتی

vibration (اسم)
جنبش، نوسان، تردید، لرزش، اهتزاز، لرزه، ارتعاش، تموج

pulsation (اسم)
نوسان، ضربان، تپش، اهتزاز، ارتعاشات، جهندش

modulation (اسم)
نوسان، تلفیق، فرکانس، زیر و بم، نوسان صدا، سوار سازی

lurch (اسم)
نوسان، امادگی، گوش بزنگی، شکست فاحش، چرخش ناگهانی کشتی بیک سو

libration (اسم)
جنبش، نوسان، جنبش نمایان ماه، ارتعاش، جنبش ترازویی و حرکت موازنه ای

vibrancy (اسم)
نوسان، ارتعاش، طراوت و چالاکی، تپش و جنبش

undulation (اسم)
نوسان، زیر و بم، حرکت موجی، تموج

vibratility (اسم)
جنبش، نوسان، تردید، اهتزاز، لرزه، ارتعاش، قابلیت ارتعاش

vibrational (صفت)
جنبش، نوسان، تردید، اهتزاز، لرزه، ارتعاش

پیشنهاد کاربران

نوسان همان ناسان، نابسان، نبسان، ناهمسان، نابسامان است.
انجه که سان ندارد. سان همان سامان است.
پس نوسان واژه ای ایرانی است.
نوسان داشتن
نوسانی بودن
نوساندار
نوسانمند
نوسانمندی
. . . .
پیشنهاد واژه:برابرواژه هایِ " نوسان" در زبانِ پارسی، " ویزِش، ویزَندگی" از کارواژه یِ " ویختن" برآمده از ​ریشه اوستایی " وَئیگ: vaēg" با صفت مغعولی " ویختَ:vixta " است.
( هرچند که گمان نمی کنم واژه " نوسان" دارای ریشه اَنیرانی باشد ولی تا آشکار شدنِ ریشه ی آن، واژگانِ بالا پیشنهاد می شود. )
[اصطلاح تخصصی ارزهای دیجیتال]
Volatility
اندازه گیری آماری پراکندگی بازدهکه با استفاده از انحراف استاندارد یا واریانس بین بازده از همان شاخص اوراق بهادار یا بازار اندازه گیری می شود.
در زبان کوردی" وِستان ( wistan ) " ، "وِسیان ( wisyan ) " یا "وِسان ( wisan ) " همگی به معنای توقف هستند.
حال کلمەی "نوسان" از ترکیب نه وِسان به معنای بدون توقف و متلاتم تشکیل شدە است.
بالا پایین رفتن و ثابت نبودن چیزی
volatility
فراز و فرود
نَوسان ( oscillation ) ، کشسان ( elastic ) ، وشکسان ( viscous ) ، و دیگرها از واژه های مصوب فرهنگستان است. نوسان یعنی مانند نَو ( ناو ) ، کشسان مانند کِش و وشکسان مانند وُشک.
واژه های دیگر مانند: ناسانی ( anomaly ) ، دگرسانی ( difference ) ، پادسانی ( contrast ) ، آمِرسان ( contingent ) ، گویسان ( globular ) ، یکسان ( identical ) ، نورسان ( lightlike ) ، فضاسان ( spacelike ) ، زمانسان ( timelike ) ، گُلسان ( rosette ) ، همسان گردی ( isotropy )
...
[مشاهده متن کامل]

افت و خیز ، فراز و نشیب، به بالا و پایین رفتن نرخ ارزها درنمودار نیز میگویند.
نویدن به مینوی نوسان داشتن، جنبش رفت و برگشتی است. نوسان یا نوش واژه هایی پارسی اند. خود نَو از واژه پارسی ناو به مینوی کشتی گرفته شده نویدن ینی مانندیک ناو یا کشتی جنبیدن پیاپی، نوش Oscillation واژه ای پارسی است و با پسوند پارسی سان، نوسان = ناوسان از ریشه نویدن
نوسان : واژه سان پیش از آنکه به یک پسوند فارسی تبدیل شود به معنای هماهنگی و نظم بوده است چنانکه در ارتش سان دیدن به معنای نظم وترتیب می باشد همچنین خود کلمه نوسان تحریف نَبِسان یا به سان نبودن است .
نَوسان یا نَوِش واژه ای ست�پارسی�و از نَو ( تاب خوردن ) و سان ساخته شده. مانند:�کِشسان.
در عربی به این مفهوم، التذبذب و در انگلیسی Oscillation گویند.
در پارسی " نوانش " از بن نوانیدن
نوسان قیمت = نوانش نرخ

قطع و وصل شدن مکرر
Fluctuation
این واژه اربی است و پارسی آن اینهاست:
لوژان ložãn ( کردی )
هیژان hižãn ( کردی: هه ژان )
هیراد hirãd ( کردی: هه رادیای )
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٦)

بپرس