نقد کردن


    cash
    liquidate
    criticize
    realize
    review
    to cash

فارسی به انگلیسی

نقد کردن اوراق قرضه
redeem

نقد کردن سهام
redeem

مترادف ها

realize (فعل)
واقعی کردن، درک کردن، دریافتن، نقد کردن، فهمیدن، تحقق یافتن، پی بردن، تحقق بخشیدن، قوه اوردن

cash (فعل)
نقد کردن، وصول کردن، دریافت کردن

پیشنهاد کاربران

انتقاد=برانداز کردن
نقد کردن=فروختن و با پول جابجا کردن
نقد کردن یا انتقاد=زیر و رو کردن و بدی ها و کاستی ها را پیدا کردن، رو کردن بدی ها و کاستی ها، پیدا کردن بدی ها، کاستی یابی، بدی یابی، غلبذ یابی
منتقد یا نقد کنند یا نقاد=بدی یاب، کاستی یاب
وارسی، بررسی، موشکافی، کنکاش
call out
نقد کردن
انتقاد کردن
بررسی کردن