نعمت

/ne~mat/

    affluence
    riches
    easy life
    blessing
    gift
    favour
    talen
    endowment
    plenty

فارسی به انگلیسی

نعمت الله
masculine proper name, god's gift or grace, [o.s] gods gift

نعمت الهی
boon

نعمت خدا
manna

نعمت خدا داده
godsend

مترادف ها

gift (اسم)
استعداد، بخشش، نعمت، موهبت، عطا، عطیه، ژنی، هدیه، کادو، پیشکش، ره اورد

blessing (اسم)
برکت، دعای خیر، نعمت خدا داده، نعمت، موهبت، دعای پیش از غذا

luxury (اسم)
نعمت، عیش، تجمل عیاشی

پیشنهاد کاربران

نِعمت: به چیزی گفته می شود که از سویِ خداوند در اختیار انسان قرار می گیرد که یا برای دنیایِ او سودمند است ( آب ) یا برای آخرت ( نماز ) و یا هم برای دنیا و هم برای آخرت او سودمند است. ( ثروت یک نعمت دنیوی
...
[مشاهده متن کامل]
و اخروی است انسان هم در دنیا با آن آرامش پیدا می کند و هم با انفاقِ ثروت می تواند آخرت خویش را بسازد. ) نعمت چیزی است که وجود دارد و به چیزی که وجود ندارد، نمی توان عنوان �نعمت� اطلاق کرد پس گفتنِ "خدایا! به نعمت هایی که داده ای و نداده ای تو را شکر می گوییم" کاملاً غلط است.

مفتی نعمت ( Mufti Nemat ) که به نام مفتی نعمت الله قویم ( Mufti Nematullah Qaweem ) یا ملا نعمت مفتی ( Mullah Nemat Mufti ) نیز شهرت دارد، یک جنگجوی افغان و عالم سلفی است. وی به عنوان فرمانده نظامی برای گروه طالبان و پس از آن برای ولایت خراسان داعش ( ISIL - K ) در شمال افغانستان به ویژه در ولایت جوزجان خدمت می کرد. مفتی نعمت در جریان مدتی که علیه دولت افغانستان شورش می کرد، متهم به ارتکاب چندین جرایم جنگی شده است.
...
[مشاهده متن کامل]

نعمت که از قوم اوزبیک است در اوایل در زادگاه معاون اول رئیس جمهور افغانستان، عبدالرشید دوستم در ولایت جوزجان به تدریس علوم دینی می پرداخت و مفتی بود. بعدها نعمت سلفی شد و به گروه طالبان پیوست، برای خود یک ارتش کوچک ساخت تا در ولسوالی قوش تپه به جنگ بپردازد. وی در نهایت به ریاست کمیته نظامی طالبان در ولسوالی درزآب و قوش تپه رسید و یکی از فرماندهان نظامی مهم شورشی ها پنداشته می شد. این احتمال وجود دارد که نعمت در «عملیات بدر» که یک حمله بزرگ طالبان در مناطق شمالی افغانستان در ۲۰۱۱ محسوب می گردید، اشتراک نموده باشد. طبق گفته آژانس خبری پژواک، وی در مقطعی به عنوان والی نام نهاد طالبان در ولایت جوزجان خدمت کرد و لقب افتخاری «مولوی» به وی داده شد. علی رغم این موارد، نعمت به طور فزاینده از جانب آمران خود به دلیل بی نظمی ها، از جمله سوءاستفاده از صلاحیت، آزار و شکنجه مردم محلی برای اخذ مالیات و فساد مورد انتقاد قرار می گرفت. زمانی که نعمت در سال ۲۰۱۳ میلادی به کشور پاکستان رفت، به خاطر همین مسائل دست گیر شد و از جنبش شورشی ها در ۲۰۱۴ اخراج گردید.
نعمت در واکنش به این دست گیری، با معاون رئیس جمهور، دوستم در دسمبر ۲۰۱۴ وارد معامله شد و به طور رسمی با ۲۲۰ تن از سربازان خود در فبروری ۲۰۱۵ به دولت افغانستان تسلیم شد. برای او وعده داده شد تا برای مدت شش ماه به وی و جنگ جویانش معاش داده می شود و هم چنین برای یافتن وظایف ملکی با آن ها همکاری صورت می گیرد. نعمت برای دو سال در شبرغان ماند، به این امید که در جایی به عنوان فرمانده شبه نظامیان دولتی تعیین گردد. وی در این زمان یک مدرسه دینی سلفی تحت عنوان احیای سنت تأسیس کرد و صنف های برای مردان و زنان تدویر نمود. نظریه های سلفی وی باعث شد تا مدرسه های محلی که حنفی مذهب بودند شدیداً مخالفت نشان دهند و در نتیجه چندین مناظره علنی میان نعمت و تعدادی از مخالفین وی صورت گرفت. در نهایت مقامات دولتی در نوامبر ۲۰۱۶ مدرسه وی را بستند و او را از تدریس تعلیمات دینی در ولایت جوزجان منع کردند. نعمت براین باور شد که نه دوستم و نه بقیه حکومت به توافق خود وفادار نیستند و این امر وی را واداشت تا فعالیت شورشی خود را از سر گیرد. او به نیروهای قاری حکمت که رهبر منطقهٔ دولت اسلامی - ولایت خراسان بود، پیوست. هرچند نعمت بعدتر استدلال نمود که پیوستن وی به دولت اسلامی - ولایت خراسان ریشه در اعتقادهای ایدئولوژیک وی دارد، اما یک پژوهش گر از شبکه تحلیل گران افغان گفت که احتمالاً انگیزه وی بیشتر از «فرصت طلبی برای حفظ قدرت» نشأت می گیرد.

نعمتنعمتنعمت
منابع• https://fa.wikipedia.org/wiki/نعمت_(جنگجو)
هرچیز خوب و مفید نعمت است
سلام.
دیکشنری آبادیس یک فرهنگ لغت است. نه جای مباحث عقیدتی و فکری و سیاسی و نژادی.
مباحث حاشیه ای موجب سقوط جایگاه علمی دیکشنری آبادیس می شود.
لطفا نظر آقای � آرش NK �را حذف بفرمایید.
باتشکر دکتر نیکومنش
نعمت: بخشش مهربانانه ی مادی یا معنوی یا هردو یا پشتیبانی یا گذشت رایگان برای خشنودی، آسایش، شادی، رهایی یا سرافرازی کسی.
همتای پارسی نعمت، واژه ی زیبای پارتی هوژیاگ می باشد.
نعمت ها و بخشش های الهی:جوادب
فرداد
هوالعلیم
ِنعمَت : وسیله کامیابی؛
نَعمَت : کامیابی
کلمه نعمت بر وزن ( فعله ) صیغه ای است که در مواردی که بخواهی از نوع چیزی سخن بگوئی در این قالب می گوئی ، و نعمت بر ای هر چیز عبارت است از نوع چیرهائی که با طبع آن چیز بسازد، و طبع او آن چیز را پس نزند و موجودات جهان هر چند که از حیث اینکه در داخل نظام تدبیر قرار گرفته اند، همه به هم مربوط و متصلند، و بعضی که سازگار با بعض دیگرند نعمت آن بعض ‍ بشمار می روند،
...
[مشاهده متن کامل]

و در نتیجه اکثر و یا همه آنها وقتی با یکدیگر مقایسه شوند نعمت خواهند بود همچنانکه خدای تعالی فرموده : ( و ان تعدوا نعمة اللّه لا تحصوها ) ، و نیز فرموده : ( و اسبغ علیکم نعمه ظاهره و باطنه ) . ( تفسیر المیزان )

معنی یا واژه نعمت
هر بار که @ایرزاد میاد انگیزم بابت پارسی
آسوده میشه😃
خواهشا یه نظری هم درباره اصل، بحث، شرک، خط، نقط، رأی، کسب، حسب، ترک، وحش، فهم، صلب، فرع، طرز ، طنز ، کرم، مجد، لطف و زندن هم بده
بخشیده
عطا . . . کرم . . . جود . . .
نعمت = بخشش
نعمت خداوند = بخشش خداوند
معنی: بخشش از خداوند
مائده
چای داغ در آن سرما نعمتی بود.
نواله
به نواله هزار محرم هست
به گه ناله نیم محرم نیست.
خاقانی.
نعمت یعنی رحمت
سرمایه
نِعمَت
اگر واژه ی " نیرمَت" اوستایی باشد بسیار همانند و شبیه " نِعمت" است ، باید در نگر داشته باشیم که خیلی از لغت های پارسی و اربی ریشه ی هَمشِرک و مشترَک دارند.
فَردَهِش واژه ای شایسته است.
واژه ی " بهره مندی " هم زیبنده و مینَنده ( با معنا ) است:
...
[مشاهده متن کامل]

تندرستی نعمت = بهره مندی بزرگی ست.
در زبان آلمانی " گرفتن" را " nehmen" می گویند :
nehmen : nehm - en ؛ وات یا حرف " h" نوشته میشود ولی خوانده نمی شود nehm هم بسیار همانند نِعم است
اگر پابرجا و ثابت شود که : نعمت ، نیرمت و nehmen از یک ریشه هستند ، میتوان واژه ای پارسی بازآفرید :
نِهمیدَن ، نهماندن ، نِهمَت ( پسوند - اَت پارسی است ) :
باید ارزش نِهمَت ها را اَندَردانست.
به جای " ع" میتوان از " ه" بهره بُرد ، مانند ساعَت که از ریشه سایه می آید که می توان : سایَت یا ساهَت گفت.

blessing
نعمت، برکت
e. g. being thankful for your blessings will increase your blessings
شکر نعمت، نعمتت افزون کند
آنچه ما در نگرشمان و یاد خودمان از نعمت است دارایی استکه از سوی خدا ( نیک ) به ما داده میشه پس بهتر بگوییم به جای نعمت نیکدارایی
نعمت
فَرداد، داشتار ، داشتمان
نیرمت، فایده، نیبرگ که واژه اوستایی است
نعمتهای قرآنی : الا
در پارسی " پلاو ، شیدان" ، در پهلوی " فرهدهش " در نسک : فرهنگ برابرهای پارسی واژگان بیگانه از ابوالقاسم پرتو .
برای خدا: بهره دهی
برای موجودات: بَهرِگی
بَهرِگی
روشن

روشنایی
هدیه خدا
این واژه اربی است و پارسی آن اینهاست:
ویاد vyãd ( اوستایی: ویادَ )
پورام purãm ( سنسکریت: پورَمدْهی )
پَهومَن pahuman ( سنسکریت: بْهومَن )
بخشش مادی یا معنوی یا هردو یا پشتیبانی بلا عوض برای آسایش، رهایی یا سرافرازی کسی.
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ٣٤)