نخ

/nax/

    band
    fiber
    fibre
    line
    string
    thread
    tie
    yarn
    sewing-cotton

فارسی به انگلیسی

نخ ابریشم
floss, spun silk, worsted

نخ ابریشم دولا
tram

نخ امیخته
mixture

نخ بازی
cat's cradle, cats cradle

نخ بخیه زنی
suture

نخ پرزدار و مخملی
chenille

نخ پشمی
wool

نخ پشمی تابیده
crewel, worsted

نخ پنبه ای
cotton

نخ پنبه ای بسیار محکم
lisle

نخ تاب
twister

نخ تابیده
twine

نخ دار
thready

نخ در سوزن کردن
thread

نخ درون تایر اتومبیل و غیره
casing

نخ دندان
dental floss

نخ دوزی تایر اتومبیل و غیره
casing

نخ ریس
spinner, spinning-jenny, spinning jenny

نخ ریسندگی شده در خانه
homespun

نخ ریسی
spinning

مترادف ها

string (اسم)
عقد، سیم، زه، رشته، ریسمان، سلسله، نخ، ردیف، قطار، دراز

ribbon (اسم)
تسمه، نوار، روبان، تراشه، نخ، نوار ماشین تحریر

thread (اسم)
تار، قیطان، خیط، رشته، ریسمان، شیار، رگه، نخ، رزوه، شیار داخل پیچ و مهره

fiber (اسم)
تار، رشته، لیف، بافت، نخ، فیبر

fibre (اسم)
لیف، بافت، نخ، فیبر

cotton (اسم)
پنبه، نخ، پارچه نخی

پیشنهاد کاربران

منبع. عکس فرهنگ ریشه واژگان فارسی دکتر علی نورایی
زبان های ترکی�در چند مرحله بر�زبان فارسی�تأثیر گذاشته است. نخستین تأثیر زبان ترکی بر پارسی، در زمان حضور سربازان تُرک در ارتش�سامانیان�روی داد. پس از آن، در زمان فرمان روایی�غزنویان، �سلجوقیان�و پس از�حملهٔ مغول، تعداد بیشتری�وام واژهٔ�ترکی به زبان فارسی راه یافت؛ اما بیشترین راه یابی واژه های ترکی به زبان فارسی در زمان فرمانروایی�صفویان، که ترکمانان�قزلباش�در تأسیس آن نقش اساسی داشتند، و�قاجاریان�بر ایران بود.
...
[مشاهده متن کامل]

• منابع ها. تاریخ ادبیات ایران، ذبیح الله صفا، خلاصه ج. اول و دوم، انتشارات ققنوس، ۱۳۷۴
• تاریخ ادبیات ایران، ذبیح الله صفا، خلاصه ج. سوم، انتشارات بدیهه، ۱۳۷۴
• حسن بیگ روملو، �احسن التواریخ� ( ۲ جلد ) ، به تصحیح�عبدالحسین نوایی، بنگاه ترجمه و نشر کتاب، ۱۳۴۹. ( مصحح در پایان جلد اول شرح مفصل و سودمندی از فهرست لغات�ترکی�و�مغولی�رایج در متون فارسی از سده هفتم به بعد را نوشته است )
• فرهنگ فارسی، محمد معین، انتشارات امیر کبیر، تهران، ۱۳۷۵
• غلط ننویسیم، ابوالحسن نجفی، مرکز نشر دانشگاهی، تهران، ۱۳۸۶
• فرهنگ کوچک زبان پهلوی، دیوید نیل مکنزی، ترجمه مهشید فخرایی، پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی، تهران، ۱۳۷۹

نخنخنخنخ
سلام وقتتون بخیر - اگه میخواید برای ( مو ) استفاده کنید باید کلمه 'Strand' رو بکار ببرید. مثال:
. He has to go to the hell itself and bring back three strands of the devil's golden hair
وصل شدن
ارتباط
به کُردی پَهلَوانی ( کرمانشاهی، ایلامی، کَلّهُرّی. . . ) = نَچیر، مَچیر
thread برای خیاطی و گلدوزی و yarn برای بافندگی استفاده میشه
Thread

بپرس