نامه

/nAme/

    epistle
    letter
    missive
    paper
    petition r
    book
    deed
    certificate
    [in comb.] book
    petition

فارسی به انگلیسی

نامه اعمال
record of deeds(religious term)

نامه ای
epistolary

نامه ای به امضای
a letter singed

نامه بر
carrier, letter carrier, mailman, messenger, letter - carrier

نامه بری
mail

نامه پست هوایی
airmail

نامه پستی
mail

نامه پیش نگاشته
form letter

نامه تشکرامیز
bread-and-butter

نامه حاوی دادخواست
petition

نامه حاوی عرضحال
petition

نامه دان
pigeonhole

نامه دو قبضه
certified mail

نامه رد و بدل کردن
correspond

نامه رسان
dispatcher, letter carrier, mailman, messenger, postman, post - boy

نامه رسانی
mail

نامه رمزی
cryptogram

نامه رو ئی در مکاتبه
covering letter, covering note

نامه رو در مکاتبه
covering letter, covering note

نامه زنجیره ای
chain letter

مترادف ها

epistle (اسم)
رساله، نامه، نامه منظوم، مراسله

letter (اسم)
حرف، خط، ادبیات، نامه، مراسله، نویسه، موجر، دانش، کاغذ، عریضه، مرسوله، حرف الفباء، حرف چاپی، اثار ادبی، اجازه دهنده

manifest (اسم)
خبر، اعلامیه، اشاره، بیانیه، نامه

breve (اسم)
اختیارنامه، نامه

پیشنهاد کاربران

منبع. عکس فرهنگ پاشنگ
زبان های ترکی�در چند مرحله بر�زبان فارسی�تأثیر گذاشته است. نخستین تأثیر زبان ترکی بر پارسی، در زمان حضور سربازان تُرک در ارتش�سامانیان�روی داد. پس از آن، در زمان فرمان روایی�غزنویان، �سلجوقیان�و پس از�حملهٔ مغول، تعداد بیشتری�وام واژهٔ�ترکی به زبان فارسی راه یافت؛ اما بیشترین راه یابی واژه های ترکی به زبان فارسی در زمان فرمانروایی�صفویان، که ترکمانان�قزلباش�در تأسیس آن نقش اساسی داشتند، و�قاجاریان�بر ایران بود.
...
[مشاهده متن کامل]

• منابع ها. تاریخ ادبیات ایران، ذبیح الله صفا، خلاصه ج. اول و دوم، انتشارات ققنوس، ۱۳۷۴
• تاریخ ادبیات ایران، ذبیح الله صفا، خلاصه ج. سوم، انتشارات بدیهه، ۱۳۷۴
• حسن بیگ روملو، �احسن التواریخ� ( ۲ جلد ) ، به تصحیح�عبدالحسین نوایی، بنگاه ترجمه و نشر کتاب، ۱۳۴۹. ( مصحح در پایان جلد اول شرح مفصل و سودمندی از فهرست لغات�ترکی�و�مغولی�رایج در متون فارسی از سده هفتم به بعد را نوشته است )
• فرهنگ فارسی، محمد معین، انتشارات امیر کبیر، تهران، ۱۳۷۵
• غلط ننویسیم، ابوالحسن نجفی، مرکز نشر دانشگاهی، تهران، ۱۳۸۶
• فرهنگ کوچک زبان پهلوی، دیوید نیل مکنزی، ترجمه مهشید فخرایی، پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی، تهران، ۱۳۷۹

نامهنامهنامهنامه
منبع عکس. فرهنگ فارسی یا فرهنگ عمید
نامهنامهنامهنامهنامه
ریشه کلمه نامه نام نیست بلکه ریشه این کلمه ناق هست. کلمه ای ترکی و این کلمه در اصل با نغمه یک کلمه است. ناغما که غ مخفف تلفظ نمی شود و ناما گفته می شود که در دری نامه شده هست از همین ریشه کلمه ناقاره هست. ناغما به معنی عبارت بیان شده هست
نامه ، نامه پرانی، به نام کسی هست، نومه لری میان چند کس است.
در لری بختیاری
سهدی:نامه
سهدی ور:نامه رسان، پیامبر
envelope : نامه 📨💌
پارسیگ:نامگ
صحیفه
طومار
نامه: به معنی کتاب . در پهلوی نامگnāmag بوده است.
( ( از این نامور نامهٔ شهریار،
به گیتی، بمانم یکی یادگار. ) )
( نامه ی باستان ، جلد اول ، میر جلال الدین کزازی ، 1385، ص 211 )

چیزی که در کاغذ برای شخصی می نویسیم را نامه می گویند
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١١)

بپرس