میراث

/mirAs/

    bequest
    heirloom
    hereditament
    heritage
    inheritance
    legacy

فارسی به انگلیسی

میراث بر
heir

میراث خواری
inheritance

میراث دادن
bequest

میراث زوجه
dower

پیشنهاد کاربران

یاد
خاطره
. بازمان ( Bāzmān )
​ساختار: باز ( پیشوند به معنی پس، دوباره، باقی ) مان ( بن مضارع از فعل ماندن ) .
​مفهوم: آنچه که باقی می ماند و از گذشته به دوره کنونی می رسد. این واژه به طور مستقیم بر مفهوم اصلی میراث، یعنی ماندگاری و بقاء تأکید دارد.
...
[مشاهده متن کامل]

​مثال کاربرد: �بازمان فرهنگی این قوم، بسیار غنی است. � ( به جای میراث فرهنگی )
سید مهدی معافی

میر ( مُردن / مرگ و میر ) راث ( تعلق / ارث = فارسی است ) = میراث
میرات = متعلقات یک مرده
مانده های پسا:میراث ملموس.
مانده های ناپسا:میراث ناملموس.
" پساماند:نا پسامانده.
" پساماند ":ملموس پسا
" ناپساماند ":. ناملموس پسا.
میراث: همتای پارسی این واژه ی عربی، اینهاست:
راونگrāvang ( اوستایی: ravangh )
جیماو jimāv ( کردی: jimāva )
در فارسی میانه واژه ی {اَبَرماند} abarmānd را داریم که در فارسی نو میتوانیم آن را به ریخت {بَرماند} یا {بَرمانده} به کار ببریم. بسیار هم گویاست و از ترکیب { بر جای ماندن} می آید
میراث، بر وزن مفعال، در اصل، مِوراث بود؛ چون حرف عله واو ماقبلش مکسور بود قلب به یاء شده است.
منابع• https://www.islamquest.net/fa/archive/fa31727/tmpl/component/printme/1
مبرات=خیرات میشود /ببخشید یک نقطه اش را ندیدم ارمان عابد رشت
میراث=خیرات میشود در جدول/ارمان عابد رشت
سلیم
میراث: ارث بران و در فارسی با دارایی بران از کسی که می میرد در میان آدمی یان و دارایی بران از غیر آدمی یان می گویند، مانند اینکه می گوییم تخت جمشید و آرامگاه کوروش در پاسارگاد از میراث معنوی ما ایرانی یان ست یعنی تخت جمشید و آرامگاه کوروش در پاسارگاد از دارایی بران معنوی ما ایر انی یان ست یا ما ایرانی یان دارایی بران معنوی تخت جمشید و آرامگاه کوروش در پاسارگاد هستیم.
...
[مشاهده متن کامل]

، مرده ری، گاوزاد
برابر پارسیِ نوین برای ارث/میراث
*میراک . . . . . میر، بُنِ اکنون از کارواژهٔ مردن. و اک پسوند، مانند خوراک و پوشاک.
*نیا مانده . . . آنچه از نیاکان بجا مانده. ( رساترین گزینه برای ارث/میراث )
...
[مشاهده متن کامل]

نکته:
برخی واژهٔ مانداک و برماند را بجای "ارث" بکار می برند. از آنجا که هر واژه باید تا آنجا که می شود نمایندهٔ تنها یک ماناک/معنی باشد، برای ارث و اثر بایستی دو واژهٔ جداگانه بکار برده شود. پیشنهاد من این است که مانداک و برماند تنها بجای اثر/تاثیر بکار برده بشوند:
*اثر/تاثیر . . . مانداک، بَرماند

میراث یک واژه پارسی است. عربی آن إرث می شود این واژه صد درصد پارسی است.
پس نهاد
میراث :ارث میشه که از قدیم میراثی که برامون باقی مانده ارث نام دارد
*مُردَری
پارسی سره، از شاهنامه:
وز آن مُردَری تاج شاهنشهی
ترا شد سر از جنگ جُستن تَهی.
ماترک . . . . .
میراث، ارٍث، ماترک، مانده
آنچه از گذشتگان باقی می ماند
آنچه پیشینیان بر جا گذاشته اند، یادگار پیشینیان
میراث همون legacy هست توی انگلیسی
همچنین یه معنی دیگه داره
( عامیانه ) میراث : لعنتی - یعنی بدرد نخور - آشغال - زاقارت و داغون - قدیمی - پیر و فرسوده
میراث مونده هم میگن
مثال : علی بیا این ماشین میراث موندتو از دم در وردار ( کاهی مونده رو نمیگن : ماشین میراثِت رو وردار )
...
[مشاهده متن کامل]

حتی تحفه هم میشه نسبت داد.
- تو به من حسودی میکنی.
خیلی تخفه ای بهت حسودی کنم? ( منظور اینه که آخه تو چه پُخی هستی من بخوام بهت حسودی کنم )

میراث
واژه ای پارسی که اَسل آن میراک است :
میراک : میر - آک
میر : بُن ، ریشه یا سِتاک از مُردن یا میریدن و میراندن
- آک : پسوند نام جَم ( جمع ) مانند : خوراک، پوشاک. . .
مینه ( معنی ) : آن ها یا آنانی که می میرَند.
فهمیده ( مفهوم ) : آنچه از میرنده یا مُرده می ماند یا میرسد.
میراث ( Hertage ) : [اصطلاح جامعه شناسی] هر آن چیزی است که نسل به ارث می گذارد و به نسل بعد انتقال می یابد . هر جامعه دارای نوعی گستره تاریخی است که موجبات تماس بین تجربیات انباشته در گذشته با زمان حال را فراهم می سازد . ساختها و نهادها و برخی ازارزشها واقعیاتی هستند که بر ورای نسلها دوام می یابند و فنون و دانستنی ها نیز از همین ویژگی برخوردارند . میراث فرهنگی همچون ثروت فرهنگی به ارث رسیده و از نیاکان و از طریق سنن و یا انتقال ارادی به نسلهای بعدی می رسد و به عنوان آورده ای از گذشته در فرهنگ زمان تجلی می یابد .
...
[مشاهده متن کامل]

منبع https://rasekhoon. net

ماندگار
آنچه از گذشتگان باقی مانده است، به ارث گذاشته شده.
اَبَرماند: توارث، حقّ ویژه، امتیاز، برتری
{اَبَرماندیگ: توارثی، موروثی، دارای حقّ ویژه، دارای امتیاز، برتر}
یات: میراث، ارثیه
واژه پارسی پهلوی برابر این واژه بیگانه، "یات" می باشد.
چیزی که از گذشتگان به ارث رسد
میراث heritage = ماندسار ( همه آنچه که از گذشته ی کسی یا گروهی برجای مانده است ) میراث فرهنگی ۰ ماندسار فرهنگی
برماند ( اپَرماند )
مــُرده ریگ
مــُردَریگ
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ٢٨)