موش

/muS/

    mouse

فارسی به انگلیسی

موش ابکشیده
drowned rat

موش ازمایشگاهی
guinea pig

موش حمال
pack rat

موش خرما
ferret, ferrel, asiatic marmot

موش خرمای امریکائی
woodchuck

موش دوپا
jerboa

موش زدائی
disinfestation

موش زمستان خواب
dormouse

موش صحرایی
field mouse, gerbil, gerbille, rat

موش گرفتن
mouse

موش گیر
kite

موش گیر در مفهوم گربه یا سگ
mouser, ratter

موش مانند
mousey, mousy

موش مانند بودن
mousiness

موش وار جویدن
gnaw

موش واری
mousiness

موش کش در مفهوم گربه یا سگ
ratter

موش کور
mole, bat

مترادف ها

rat (اسم)
میهن فروش، موش صحرایی، موش، ادم موش صفت

mouse (اسم)
ماوس، موش، موش خانگی

پیشنهاد کاربران

اول ای جــــــــــان دفع شر موش کن
وانگهان در جـــــــمع گندم جوش کن:
افکار پس از ذهنت بیرون کن سپس از نمازت بهره ببر.
دزد اول بگیر سپس دولت را تشکیل بده.
شریکت را بشناس سپس شرکت بساز.
همسرت را بسنج سپس بزنج.
...
[مشاهده متن کامل]

جیبت را بدز سپس پول را جمع کن.
بیت را تمیز کن بعداً مال المسلمین را توش بسپر.
. . .

منبع. عکس فرهنگ ریشه شناختی زبان فارسی دکتر محمد حسن دوست
ببینیم در زبان پارسی باستان آیا زبان های دیگر هستند لینک پایین قرار می دهم
زبان های ترکی�در چند مرحله بر�زبان فارسی�تأثیر گذاشته است. نخستین تأثیر زبان ترکی بر پارسی، در زمان حضور سربازان تُرک در ارتش�سامانیان�روی داد. پس از آن، در زمان فرمان روایی�غزنویان، �سلجوقیان�و پس از�حملهٔ مغول، تعداد بیشتری�وام واژهٔ�ترکی به زبان فارسی راه یافت؛ اما بیشترین راه یابی واژه های ترکی به زبان فارسی در زمان فرمانروایی�صفویان، که ترکمانان�قزلباش�در تأسیس آن نقش اساسی داشتند، و�قاجاریان�بر ایران بود.
...
[مشاهده متن کامل]

• منابع ها. تاریخ ادبیات ایران، ذبیح الله صفا، خلاصه ج. اول و دوم، انتشارات ققنوس، ۱۳۷۴
• تاریخ ادبیات ایران، ذبیح الله صفا، خلاصه ج. سوم، انتشارات بدیهه، ۱۳۷۴
• حسن بیگ روملو، �احسن التواریخ� ( ۲ جلد ) ، به تصحیح�عبدالحسین نوایی، بنگاه ترجمه و نشر کتاب، ۱۳۴۹. ( مصحح در پایان جلد اول شرح مفصل و سودمندی از فهرست لغات�ترکی�و�مغولی�رایج در متون فارسی از سده هفتم به بعد را نوشته است )
• فرهنگ فارسی، محمد معین، انتشارات امیر کبیر، تهران، ۱۳۷۵
• غلط ننویسیم، ابوالحسن نجفی، مرکز نشر دانشگاهی، تهران، ۱۳۸۶
• فرهنگ کوچک زبان پهلوی، دیوید نیل مکنزی، ترجمه مهشید فخرایی، پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی، تهران، ۱۳۷۹

موشموشموش
منابع• https://fa.m.wikipedia.org/wiki/زبان_فارسی_باستان
ادعایی که �موش� واژه ای ترکی است که به معنی �گربه� بوده و در دیوان لغات الترک هم آمده، یک تحریف آشکار است که نه با واقعیت زبان شناسی ترکی سازگار است، نه با متن دیوان لغات الترک، و نه با ریشه شناسی واژه �موش� در زبان های ایرانی.
...
[مشاهده متن کامل]

بیایید این ادعا را به صورت دقیق، مستند و آکادمیک بررسی و نقد کنیم:
- - -
🔹 ۱. بررسی واژه �موش� در زبان فارسی
واژه ی موش از واژه های بسیار کهن زبان های ایرانی است. صورت های تاریخی آن به شرح زیر است:
زبان صورت واژه معنا
فارسی نو موش حیوان جونده ی کوچک
فارسی میانه ( پهلوی ) mūš موش
اوستایی *mūš - موش
📚 منبع:
Mayrhofer, Etymologisches W�rterbuch des Altiranischen, Bd. II, S. 203
MacKenzie, A Concise Pahlavi Dictionary, 1971
De Vaan, Comparative Indo - European Linguistics, 2008
ریشه این واژه به ریشه ی هندواروپایی *mus - به معنای موش بازمی گردد، که در زبان های دیگر نیز به همین معنا دیده می شود:
زبان واژه معنا
سانسکریت मूष ( mūṣa ) موش
لاتین mus موش
یونانی μῦς ( mys ) موش
انگلیسی mouse موش
بنابراین، �موش� واژه ای ایرانی با ریشه ی کهن هندواروپایی است و هیچ ربطی به زبان ترکی ندارد.
- - -
🔹 ۲. بررسی واژه �موش� در زبان ترکی و دیوان لغات الترک
در زبان ترکی، چه در ترکی عثمانی، چه ترکی استانبولی و چه ترکی های آذربایجانی، واژه ی �موش� به معنی گربه وجود ندارد.
در دیوان لغات الترک:
در دیوان لغات الترک نوشته ی محمود کاشغری ( قرن ۱۱ میلادی ) ، هیچ گاه واژه ی موش به معنای گربه نیامده است.
✅ در دیوان، واژه ی موش اصلاً به صورت "گربه" ثبت نشده، بلکه واژه ی کوشک/قوشق برای گربه آمده است:
> قوشق: قُطّ. ( الدیوان لغات الترک، ج ۱، ص ۲۷۵ )
همچنین برای �موش� در زبان ترکی واژه های زیر رایج هستند:
| ترکی آذربایجانی | si�an | موش | | ترکی استانبولی | fare | موش | | ترکی باستان ( در دیوان ) | سچغان ( si�ğan ) | موش |
📚 منابع:
دیوان لغات الترک، محمود کاشغری، چاپ محمد نجاتی بانارلی
Clauson, An Etymological Dictionary of Pre - Thirteenth - Century Turkish
Redhouse, Turkish - English Lexicon
بنابراین واژه ی ترکی برای موش �سیچان / سچغان� است، نه �موش�.
و واژه ی گربه در ترکی �کدی� ( kadı/kedi ) یا �قوشق� بوده، نه �موش�.
- - -
🔹 ۳. جمع بندی و پاسخ نهایی به ادعا
ادعای "موش کلمه ای ترکی است به معنای گربه" یک تحریف مطلق و بدون پشتوانه علمی است و دلایل آن چنین است:
1. �موش� واژه ای اصیل و بسیار کهن ایرانی است که در اوستایی، پهلوی و فارسی آمده و ریشه در هندواروپایی *mus - دارد.
2. در زبان ترکی، واژه ی گربه = قوشق/کدی است و موش = سیچان/سچغان است، نه �موش�.
3. در دیوان لغات الترک نیز هیچ اشاره ای به چنین معنی سازی جعلی نشده است.
🔴 این گونه جعل های زبانی، معمولاً از سوی جریان های غیرعلمی با اهداف ناسیونالیستی یا تحریف هویت تاریخی زبان ها منتشر می شود.
- - -

موش کلمه ای تورکی است که در اصل به معنی گربه می باشد دیوان الغات تورک
در گویش دشتی آن را مُشک گویند
لری بختیاری
مُشک:موش
گرزَ:موش بزرگ
اتفاقا فارسی هم زبان پیوندی است هم قابل تجزیه است
متاسفانه پان ترک ها این اول جماعت از کشور ترکیه توسط انگلیسی و رژیم صهیونیستی درست که یک مشت راهزن و دزد هست و چون خود چیزی ندارد از ملت منطقه دزدی می کنند به شدت آدم های زبان نفهمی هستند هرچی می شود می گویندفرهنگ و لغت کاشغری اولا این شخصی این را نوشت جا رفت ترک زبان لهجه خودش حرف می زند بدون واژه آن ترک زبان را بررسی کند در کتاب نوشت مثلا فارسی در زبانش است عربی غیر آیا منبع اساتید پان ترک این منبع غیر معتبر دیگری ارزش درست حسابی ندارد اگر واژه موش ترکی بود در همه می گفتند ترکی است چرا جای گفتند نشده واقعا این دشمنی با فرهنگ ایران زبان نام ایران برای چی هست
...
[مشاهده متن کامل]

زبان فارسی زبانی اشتقاقی است
علی رواقی در نشست نقد �فرهنگ پسوند در زبان فارسی�، که امروز بعدازظهر ( یکشنبه 18 اردیبهشت ) در غرفه �دیدار� نمایشگاه برگزار شد، با بیان اینکه زبان فارسی در کنار پیوندی بودن، اشتقاقی است، گفت: لازم است که بحث اشتقاقی بودن زبان فارسی مطرح شود. برای این منظور باید شالوده دستور زبان فارسی دچار تغییرات اساسی شود. /
خبرگزاری کتاب ایران ( ایبنا ) - به گزارش ستاد خبری سراهای اهل قلم نمایشگاه کتاب تهران، حسن انوری در نشست نقد �فرهنگ پسوند در زبان فارسی�، که بعدازظهر امروز، یکشنبه 18 اردیبهشت، در غرفه دیدار بیست و چهارمین نمایشگاه کتاب برگزار شد، گفت: زبان فارسی یک زبان تلفیقی است. ما می توانیم با دو کلمه بسیط یک کلمه مرکب بسازیم. نقش پسوند در زبان فارسی آشکار است و برای یافتن واژه های جدید به کار می رود و در واژه سازی بسیار حایز اهمیت است.
در ادامه این جلسه علی رواقی، نیز درباره این اثر توضیح داد: تا به حال به طور مستقل درباره پسوند کتابی منتشر نشده است. تاریخچه نگارش این کتاب به 25 سال پیش باز می گردد و از همان زمان من به یادداشت برداری پرداختم و مجموعه پسوندهای زبان فارسی را استخراج کردم؛ چرا که تحقیق درباره پسوند از نیازهای اولیه زبان است.
وی افزود: شناخت داشته های زبان فارسی کنار اسم مرکب و دیگر ترکیبات، از مقوله های بسیار مهم است و در صورتی که ما پسوندهای کاربردی زبان خودمان را نشناسیم، به واژه گزینی صدمه زیادی زده ا یم. در این کتاب 170 پسوند بررسی و از میان آن ها 12 پسوند پر کاربرد گزینش شده اند.
این استاد زبان و ادب فارسی اضافه کرد: اگر بخواهیم وارد موضوع پسوند بشویم، باید بدانیم که وارد دنیای تازه ای شده ایم. برای هر یک از پسوندهای این کتاب از متون مختلف نمونه های متفاوت قدیمی و جدید آورده ایم. در این کار من به مساله اشتقاقی بودن زبان فارسی کنار ترکیبی بودن آن پی بردم.
رواقی در ادامه سخنانش یادآور شد: ما به دلیل آنکه زبان فارسی در دوره های اول، آمیزه ای از دوره های مختلف بوده، به درستی نتوانستیم مصدرها و پسوند هایش را استخرا ج کنیم. این زبان در کنار پیوندی بودن اشتقاقی هم هست. مثلا �رنگ� می تواند از مصدر �رشتن� هم باشد که به معنای سرخ است. این بحث در صورتی که پی گیری شود، شالوده زبان فارسی را در هم می ریزد.
این پژوهشگر همچنین با اشاره به اینکه تالیف دستور زبان فارسی در حوزه های مختلف زبانی باید متفاوت باشد، خاطرنشان کرد: در راستای موضوع اشتقاق زبان فارسی ما باید برای متون فارسی یک کتاب دستور و برای فارسی روزمره نیز یک کتاب دستور دیگر داشته باشیم، ضمن آنکه یک کتاب دستور نیز باید به متون ادبی فارسی اختصاص یابد؛ چرا که متون ادبی ما یکدست نیستند.
حسن انوری نیز در ادامه سخنرانی رواقی، درباره موضوع اشتقاقی بودن زبان فارسی توضیح داد: زبان فارسی زبانی ترکیبی است و از نظر تاریخی می توان مواردی را پیدا کرد که در آن اشتقاق هم صورت گرفته است. وقتی به تاریخ زبان فارسی نگاه می کنیم، به اشتقاق می رسیم.
این استاد دانشگاه با بیان برخی ویژگی های �فرهنگ پسوند در زبان فارسی� توضیح داد: ما در پایان این فرهنگ 53 صفحه نمایه داریم که در آن 115 پسوند درج شده که در مجموع مولف، 6148 شاهد از 12 پسوند پیدا کرده و این مساله گسترش پسوند در زبان فارسی را نشان می دهد و اینکه این موضوع تا چه حد جای پژوهش دارد و آقای رواقی یک تنه بخشی از کار عظیم را در این اثر انجام داده اند.
وی پسوندهایی چون �یا�، �گر�، �گون�، �گونه�، �ناک�و�آنه� را از 12 پسوند نام برده شده در کتاب دانست و درباره آن ها توضیحاتی داد.
انوری در بخش پایانی سخنانش تصریح کرد: این فرهنگ نشان می دهد مولف آن برای واژه سازی زمینه های جدی را فراهم کرده و فرهنگستان باید از او سپاسگزار باشد که مقدمات علمی واژه سازی را فراهم آورده است.

بهروز محمودی بختیاری نیز در بخش دیگری از این جلسه نقد، با اشاره به اینکه نقش این فرهنگ به لحاظ پایگاه داده های پسوندی چشمگیر است، گفت: به باور نسل من شما حرکتی را آغاز کرده اید که محمد معین و خلیل خطیب رهبر بخشی از آن را آغاز کرده بودند؛ با این تفاوت که در این کار از متون جدید هم استفاده شده است.
سپس رواقی در پاسخ به این سوال بختیاری، مبنی بر اینکه �چرا از آوردن تعریف نگاری در برخی بخش ها پرهیز کرده اید؟�، گفت: این کتاب قرار بود فرهنگ واره نام بگیرد و واضح است که تعریف نگاری در فرهنگ ها مرسوم است. این کتاب برای متخصصان تهیه شده و برای مخاطب معمولی نیست.
این عضو فرهنگستان زبان و ادب فارسی در ادامه سوال دیگر بختیاری را مبنی بر اینکه �آیا شاهد مثال در خدمت تثبیت معناست؟� نیز این گونه پاسخ داد: من فرهنگ بدون شاهد را فرهنگ نمی دانم و ما باید در فرهنگ ها همانگونه که شاهد داریم، معناگذاری کنیم.
بختیاری همچنین سوال دیگرش را با بیان اینکه واژه هایی که در مقاطع مختلف تاریخی مانند واژ ه هایی که از سوی منشیان دوره قاجار از سر تفنن ساخته می شدند، تا چه حد در فرهنگ رسمی جای دارند؟ مطرح کرد.
رواقی در این باره گفت: در این زمینه باید احتیاط کنیم و به کاربرد آن واژه توجه داشته باشیم و همچنین در نظر بگیریم که آیا منش و عادت و ساختار زبان آن را می پذیرد یا خیر. در هر حال کاربرد زبان در هر دوره تعریف شده و من می خواهم بگویم مثلا زبان فردوسی با رودکی به لحاظ واژگانی بسیار متفاوتند.
وی در پایان گفت: زبان فارسی هنوز زبان ناشناخته ای است و ما باید به تالیف فرهنگ متون فکر کنیم؛ چراکه متون فارسی گنجبنه های بی نظیری را در خود دارند.
بیست و چهارمین نمایشگاه بین المللی کتاب تهران تا 24 اردیبهشت در مصلای امام خمینی ( ره ) به کار خود ادامه می دهد.
منبع. https://www. ibna. ir/news/104143/زبان - فارسی - زبانی - اشتقاقی - است
از آبادیس خواهش می کنم متن من را انتشار بدهد

منبع. کتاب فرهنگ ریشه های هند و اروپایی زبان فارسی دکتر منوچهر آریان پور کاشانی
موش
🧸 کلماتی کاربردی برای توصیف صدای حیوانات مختلف: 📢
❗️نکته: بعضی صداها در حیوانات مختلف مشترک است. . .
✅ سگ: bark / woof 🐶
✅ سگ ( در حین عصبانیت ) : growl 🐶
✅ توله سگ: yap 🐶
...
[مشاهده متن کامل]

✅ بز یا گوسفند: bleat 🐏
✅ پرنده یا میمون: chatter 🐧 🐒
✅ قورباغه: croak / ribbit 🐸
✅ مار: hiss 🐍
✅ گرگ یا سگ: howl / growl / bay 🐺
✅ گربه: meow / purr 🐈
✅ گاو: moo / low 🐄
✅ خوک: oink / grunt 🐖
✅ فیل: trumpet 🐘
✅ پرنده: chirp / tweet / twitter / sing 🕊
✅ اسب ( شیهه ) : neigh / whinny / nicker 🐎
✅ زنبور: buzz 🐝
✅ مرغ: cluck / cackle 🐔
✅ خروس: cock - a - doodle - doo / crow 🐓
✅ غاز: honk / quack 🪿
✅ اردک: quack 🦆
✅ موش: squeak 🐀
✅ عقاب: screech / scream 🦅
✅ جغد: hoot / screech 🦉
✅ خفاش: screech 🦇
✅ شیر، خرس، ببر: roar 🦁 🐅 🐻
✅ کلاغ: caw 🐦‍⬛️
✅ خر، گورخر، الاغ: bray 🦓
✅ شتر: grunt 🐪
✅ جیرجیرک: chirp / creak 🦗
✅ دلفین: click 🐬
✅ بوقلمون: gobble 🦃
✅ زرافه: bleat 🦒
✅ صدای هر جوجه پرنده: cheep 🐥
✅ شغال: howl
✅ کفتار: laugh / scream
✅ صدای هر حیوانِ نر بزرگ: bellow 🐋
✅ صدای هر حیوانی که از روی خشم باشه: snarl 😾
✅ صدای کشیدن هوا داخل بینی: sniff 😪
✅ صدای بیرون دادن هوا از داخل بینی: snort 😤

#موش
واژه موش از واژه ایرانی کهن *m�Hs است.
این واژه در اوستا موس mūš بوده است.
این واژه وارد زبان اروپاییان شده و در ریخت mouse در آمده است.
این واژه در گویش های گوناگون زبان پارسی به ریخت های زیر بیان می شود:
...
[مشاهده متن کامل]

موش
موشک
میشک
مورک
موره
مورا
مله
https://en. m. wiktionary. org/wiki/Reconstruction:Proto - Iranian/múHs
https://www. etymonline. com/word/mouse#etymonline_v_18434
@iranarya
ایران سرزمین نیک زادگان
در انگلیسی واژه muscle از ریشه mouse است به چم چیزی که شبیه موش است
در پارسی واژه ماهیچه به چم چیزی که مانند ماهی است.
https://www. etymonline. com/word/muscle#etymonline_v_19290

موش mouse
موش هاmice
در لری بختیاری
موش: مُشک
موش بزرگ ( صحرایی ) : گِرزِه
درود
موش به مینوی پنهان و نهان است که در زبان اوستایی به شکل maēša، در زبان سنسکریت به شکل meṣa و در گروه زبانهای PIE به شکلmoysos آمده و در نامگذاری بازی قایم - موشک به کار رفته است.
موشیدن: پنهان شدن
...
[مشاهده متن کامل]

فراموشیدن: پنهان شدن از یاد ( حافظه )
چموش: چ ( پسوند پاد، اسک ) موش ( پنهان ) : سرکش
خموش: خ ( پسوند فشار ) موش ( پنهان ) : خاموش ( خَمُش )
نکته افزودنی: پنهان و نهان از ریشه ( نه ) استند به مینوی نهادن
نهان: نه ( نهادن، نهادینه، نهاد، نهادین ) ان ( پسوند نامواژساز )
پنهان: پ ( پیشوند فشار ( تاکید ) ) نهان
نکته ای دیگر: موشک از ریشه موش نیست وانگه از ریشه موخت ( مخت ) ( Mukt ) است.
واژه موشک از ریشه *mukti मुक्ति وमुक्त mukta به مینوی پرتاب شدن آزاد - رها کردن و فرستادن است. واژه موشک در زبان سنسکریت به صورت *muktaka मुक्तक به مینویmissile آمده است که سپس سبکتر شده و از موکتک به شکل موشک درآمده است.
همچنین واژه مختار از همین ریشه است: مختار: مخت ( آزاد، رها ) ار ( پسوند نامواژساز )
مُخت: مخ ( موخ ( در آموختن ) ، مُغ ( مغ زرتشتی، مغان ) ، مغز، مزگ، مزدا ) ت ( پسوند گواشساز )

موش واژه ای پارسی است و مینوی پنهان و نهان میدهد:
موشیدن: پنهان کردن
فراموشیدن: پنهان شدن از ویر ( ذهن )
چموش، خاموش، موش
نکته افزودنی: نهان از ریشه ( نه ) است به مینوی نهادن، نهادینه کردن
...
[مشاهده متن کامل]

نهان: نه ( نهادن، نهادینه، نهاد ) ان ( پسوند نامواژساز )
پنهان: پ ( پیشوند فشار ( تاکید ) ) نهان

چجوری است که موش ترکی است ولی تو ارکی ازش استفاده نمیشه
موش یا موس ؛ در اصل فارسی و از ترکیب دو کلمه ( مه ؛ یوز ) که مه یعنی بزرگ و یوز یا یوس از مصدر یوزیدن یعنی جستجو کردن ورویهم به معنی
( جوینده بزرگ ) است
به موش در زبان ترکی سیچان ( Sichan ) گفته می شود در معنی لغوی حیوانی که مکرر و لحظه به لحظه فضله اندازد و در معنی اصطلاحی ترسو . ترکی استانبولیsıchan ( سیچان ) ازبکی Sichqoncha ( سیچقونجاها ) ترکمنی Sychan ( سایاچان ) که هر سه به یک معنی هستند .
...
[مشاهده متن کامل]

موش در بیشتر زبان های دنیا با همان تلفظ موش فارسی نامیده می شود با کمی تغییر
پنجابی Māousesa
مالایالامی mas
آلمانی Maus
کانارا Maus
لوگزامبورگی Maus
گجراتی Mā'usa
نپالی Mā'usa
مراتی Mā'ūsa
کره ای mauseu
ژاپنی Mausu
نیانجایی Mbewa
آلبانیایی mi
بوسنیایی Miš
صربی Miš
کردی Mişk
اسلوونیایی Miška
ساموآیی Mose
هوسیایی Motsa
اندونزیایی Mouse
انگلیسی Mouse
پرتغالی Mouse
سبوانو Mouse
سومالیایی Mouse
سینهالی Mouse
فیلیپینی Mouse
یدی moyz
هلندی Muis
ارمنی Muk
تاجیکی Muş
ایسلندی Mus
فریزی غربی Mus
شونایی mūsikaya
اسپرانتو Muso
بلاروسی Myš
چکی Myš
اوکراینی Mysha
لهستانی Mysz
و در تعدادی از زبان ها هم به اشکال زیر
آفریکانس rat
باسکی Rat
سوئدی Rat
لاتین rat
نروژی Rat
گالیسیایی Rato
کاتالان Ratol�
اسپانیای Rat chn
ایتالیایی ratto
فنلاندی rotta
فنلاندی rotta
دانمارکی rotte

موش
فار، حرذ
در ایل عرب خمسه فارس به" جَریدی" معروف هست
گرزه
کلاوو
فار
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ٢١)