موازی

/movAzi/

    collateral
    parallel
    shunt

فارسی به انگلیسی

موازی بودن
parallelism

موازی کردن
parallel

مترادف ها

equal (صفت)
مساوی، معدل، یکسان، شبیه، همانند، متعادل، مقابل، هم پایه، برابر، متساوی، همگن، متوازن، هم اندازه، موازی، متکی بر حقوق مشترک

parallel (صفت)
متوازی، برابر، موازی

پیشنهاد کاربران

" هَمباز ":موازی.
موازی: همتای پارسی این واژه ی عربی، اینهاست:
همراستا hamrāstā ( دری )
سمانتر samāntar ( سنسکریت: samāntara )
موازی = همرَج ( هم رج ( صاف و در یک خط بودن ) ) / همراستا
متقاطع رو هم دوستمون گفتند = هَمرَس
درراستای هم. .
دریک خط. . .
به یک میزان
مسلمانان در دین همتراز
اماایین درتضاد
امروز یک درس عالی
داریم با شور و شادی
اسم درس ما هم هست
خط های زیبای موازی
در خطوط موازی
فاصله ها هست مساوی
خط های ما برادرند
از دعوا و برخورد فراری اند
...
[مشاهده متن کامل]

یکی از خطوط در جاده ی بالا
خط دیگر در جاده ی پایین
میروند این دو تا باهم
آرام و آهسته ، کنار هم
این شعر سروده بنده مرتضی زاهدان نژاد است و معلمان گرامی این سرزمین میتوانند از این شعر برای تدریس مبحث خطوط موازی کتاب ریاضی چهارم بهره ببرند

پارالل
‏همراستا = موازی
همراستایی = توازی
هَمرَس = متقاطع
همرسی = تقاطع
ناهمبرگ = متنافر
ناهمبرگی = تنافر

همسو
هم راستا
. راستا = امتداد ، هم راستا = موازی