مهندس

/mohandes/

    engineer

فارسی به انگلیسی

مهندس برق
electrical, electrical engineer

مهندس راه و ساختمان
civil engineer

مهندس ساختمان
architect

مهندس سیستم شناس
systems engineer

مهندس طرق و شوارع
civil engineer

مهندس مکانیک
mechanical engineer

مهندس کل
chief engineer, engineer-in-chief

مترادف ها

engineer (اسم)
سازنده، مهندس

land measurer (اسم)
مهندس

پیشنهاد کاربران

منبع. عکس فرهنگ پاشنگ
واژه ی مهندس از ریشه ی واژه ی هندسه فارسی هست
زبان های ترکی�در چند مرحله بر�زبان فارسی�تأثیر گذاشته است. نخستین تأثیر زبان ترکی بر پارسی، در زمان حضور سربازان تُرک در ارتش�سامانیان�روی داد. پس از آن، در زمان فرمان روایی�غزنویان، �سلجوقیان�و پس از�حملهٔ مغول، تعداد بیشتری�وام واژهٔ�ترکی به زبان فارسی راه یافت؛ اما بیشترین راه یابی واژه های ترکی به زبان فارسی در زمان فرمانروایی�صفویان، که ترکمانان�قزلباش�در تأسیس آن نقش اساسی داشتند، و�قاجاریان�بر ایران بود.
...
[مشاهده متن کامل]

• منابع ها. تاریخ ادبیات ایران، ذبیح الله صفا، خلاصه ج. اول و دوم، انتشارات ققنوس، ۱۳۷۴
• تاریخ ادبیات ایران، ذبیح الله صفا، خلاصه ج. سوم، انتشارات بدیهه، ۱۳۷۴
• حسن بیگ روملو، �احسن التواریخ� ( ۲ جلد ) ، به تصحیح�عبدالحسین نوایی، بنگاه ترجمه و نشر کتاب، ۱۳۴۹. ( مصحح در پایان جلد اول شرح مفصل و سودمندی از فهرست لغات�ترکی�و�مغولی�رایج در متون فارسی از سده هفتم به بعد را نوشته است )
• فرهنگ فارسی، محمد معین، انتشارات امیر کبیر، تهران، ۱۳۷۵
• غلط ننویسیم، ابوالحسن نجفی، مرکز نشر دانشگاهی، تهران، ۱۳۸۶
• فرهنگ کوچک زبان پهلوی، دیوید نیل مکنزی، ترجمه مهشید فخرایی، پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی، تهران، ۱۳۷۹

مهندسمهندسمهندسمهندسمهندس
. .
🔵 واژه مهندس پارسی است
اینکه با دانش اتیمولوژی پارسی بودن واژه � مهندس و هندسه و . . . � را بررسی کنیم، ممکن است برای برخی ها باورپذیر نباشد، ولی وقتی چند زبان شناس عرب زبان در ۱۰۰۰ سال پیش تاکید کرده اند این واژه پارسی است ( تصاویر را ببینید 👇 ) دیگر سخنی برای گفتن باقی نمی ماند :
...
[مشاهده متن کامل]

خوارزمی، سده ۴ ق
جـــوهــــری، ســده ۴ ق
اسماعیل بن عباد، سده ۴ق
جـوالـیقـی، ســده ۵ - ۶ قمـری
عـوتبـی صحـاری، سـده ۶ قمـری
♦️ در مفاتیح العلوم خوارزمی سده ۴ قمری چنین گفته شده است :
این صنعت در زبان یونانی "جومطریا" نامیده می شود و به معنای دانش مساحت سنجی است. اما واژه "هندسه" یک کلمه فارسی معرب شده است و در زبان فارسی "اندازه" گفته می شود که به معنای مقادیر است. خلیل می گوید: مهندس کسی است که مسیر قنات ها و محل های حفاری آن ها را تعیین می کند. این کلمه از "هندزه" گرفته شده که واژه ای فارسی است و در هنگام تعریب، حرف "ز" به "س" تبدیل شده است، زیرا در زبان عربی پس از حرف "د"، "ز" نمی آید. برخی گفته اند که "هندسه" از واژه "اندیشه" گرفته شده است، به معنای فکر، اما این نادرست است، زیرا در برخی متون فارسی آمده است: "اندازه با اختر ماری باید"، یعنی هندسه همراه با احکام نجوم مورد نیاز است. همچنین، این نام می تواند به دانش سنجش آب نیز اطلاق شود، همان طور که خلیل گفته است، زیرا این دانش یکی از شاخه های این صنعت محسوب می شود.
.
🔷 واژه هندسه در پارسی از عربی � هندسة � آمده که در عربی نخستین بصورت � هَنْدَزَة �� ( handaza ) بوده و همه اینها، خود از پارسی � اندازه / انداز � و صورت دیگر آن � هندازه / هنداز � آمده اند. ریشه واژه � اندازه / اندازگ � در ایرانی باستان :
از پهلوی ساسانی handāxtan به معنای � طرح کردن، اندیشیدن، حساب کردن، اندازه گرفتن � که این مفهوم، به همان فعل � انداختن � به معنای � پرتاب کردن، انداختن � برمیگردد. چرا و چگونه مفهوم � اندازه گرفتن � به � انداختن � ربط پیدا می کند ؟ زبانشناسان دو نظریه مطرح کرده اند :
☑️ ۱ - نظریه نخست : فعل انداختن از ایرانی باستان ham tāxta آمده ( ماده مضارع آن hamtāča ) و از ریشه tak به معنای تاختن و جاری شدن، و در کل hamtāxta یعنی روان کردن، به حرکت درآوردن چیزی، که همان مفهوم پرتاب کردن و انداختن است. / اندازه گرفتن و حساب کردن نیز یعنی به حرکت درآوردن مغز و برانگیختن ذهن است. / در خود عربی نیز مطرح کردن، از ریشه طرح است که این ریشه به معنای افکندن و انداختن است
☑️ ۲ - نظریه دوم : انداختن و اندازه از همان ریشه hamtāxta به معنای روان کردن، به حرکت درآوردن چیزی، هستند و چون در گذشته با حرکت دادن دست و پا اندازه گیری میکردند ( یعنی پا انداختن، دست انداختن ) این فعل کم کم معنای � اندازه گیری، طرح کردن، نقشه کشیدن و . . . � پیدا کرد. واحدهای اندازه گیری قدیم ایران نیز همگی برمبنای طول دست و پا هستند که با جلو انداختن یکسان دست و پا، اندازه گیری می کردند :
🔺 اَرَش : از پهلوی ساسانی ārešn⁠ و از پارسی هخامنشی 𐎠𐎼𐏁𐎴𐎡 ( arašni ) یک واحد اندازه گیری بوده که برابر با فاصله آرنج تا نوک انگشت میانی
🔺 وژه : وجب، بلست، بدست، به فاصله نوک انگشت کوچک تا انگشت بزرگ گفته میشود
🔺 گام : یک واحد اندازه گیری و فاصله میان دو پا هنگام راه رفتن یکنواخت
🔺 جریب : از پهلوی ساسانی و اشکانی griw آمده و یک واحد اندازه گیری سطح ( متر مربع ) برپایه گام یا ارش بوده است
🔺 فرسخ : معرب فرسنگ پارسی و یک واحد اندازه گیری مسافت بوده و تقریبا برابر با ۶. ۲ کیلومتر است ؛ یعنی ۶۰۰۰ � گز � و هر � گز � ( ۱۰۴ س. م ) برابر با ۱۶ گره ( ۶. ۵ س. م ) و هر گره تقریبا یک بند انگشت است.
📘 عطار :
مدرسه با چند مسجد ساختم
خانقه هم چند طرح #انداختم
. . . و�اندیشه�فردا با که�انداختن
📘 فردوسی :
و زان پس یکی چاره ای ساختن
ز هر گونه اندیشه #انداختن
یکی چاره باید کنون ساختن
ز هر گونه اندیشه #انداختن
📘 حافظ :
بیا تا گل برافشانیم و می در ساغر اندازیم
فلک را سقف بشکافیم و #طرحی نو #دراندازیم
نبود نقش دو عالَم، که رنگ الفت بود
زمانه طرح محبّت، نه این زمان #انداخت
📘 جامی :
ز دست خود روانی خنجر�انداخت
به قصد صلح�طرح�دیگر�#انداخت
🆔 @iranzamin777
🆔 Admin @f777kim
.
🟩 واژه مهندس پارسی است
اینکه با دانش اتیمولوژی پارسی بودن واژه � مهندس و هندسه و . . . � را بررسی کنیم، ممکن است برای برخی ها باورپذیر نباشد، ولی وقتی چند زبان شناس عرب زبان در ۱۰۰۰ سال پیش تاکید کرده اند این واژه پارسی است ( نوشته پیوستی را بخوانید 👆👆 ) دیگر سخنی برای گفتن باقی نمی ماند :
خوارزمی، سده ۴ ق
جـــوهــــری، ســده ۴ ق
اسماعیل بن عباد، سده ۴ق
جـوالـیقـی، ســده ۵ - ۶ قمـری
عـوتبـی صحـاری، سـده ۶ قمـری
🆔 @iranzamin777
🆔 Admin @f777kim
.

مهندسمهندسمهندسمهندسمهندسمهندس
مهندس مغز متفکر یک کار هست ازین رو ( پردازشگر ) یا ( برنامه ساز ) درخور هستند .
اندازه گر ، اندازه دان
مهندس به کسی گفته میشود که در یک رشته توانایی ساده سازی مسائل و حل آنها را داشته باشد.
اندازگر
من اگر بخواهم واژه ای پیشنهاد بدم واژه اندازگر رو پیشنهاد میدهم چرا ؟
وقتی هندسه = اندازه
پس هنداسگر=اندازگر
واژه مهندس یک واژه عربی بوده که معادل فارسی آن واژه ( پیمایور ) میشود.
واژه مهندس
معادل ابجد 159
تعداد حروف 5
تلفظ mohandes
نقش دستوری اسم
ترکیب ( اسم، صفت ) [مٲخوذ از هندسه، معرب. مٲخوذ از فارسی: اندازه]
مختصات ( مُ هَ دِ ) [ معر. ] ( اِفا. )
آواشناسی mohandes
الگوی تکیه WWS
شمارگان هجا 3
منبع واژگان عامیانه
فرهنگ فارسی عمید
کسی که حداقل
مدرک حداقل کاردانی برق. معماری یارشتهای فنی داشته باشد
بسیار جالب جمع آوری شده ومنومجاب کردتااخرصفحه بدقت بخوانم البته مطلب زیاد میشه نوشت وبداهه عرض کنم هرمهارتی معنی مهندس رویدک می کشه وفقط خاص آکادمیک بودن ندارد وحتمابعدازکذراندن ترمهادوره کارآموزی فشرده
...
[مشاهده متن کامل]
چندساله بسته به هوش و علاقه شایدگفت ماه من بعدازچهل سال بعضی ازوقتها درامورفنی احساس عقب ماندگی دارم سپاس هوشیار باشید

مهندس اشرفی
ایسنا نوشت: واژه �مهندس�، ریشه ای پارسی دارد؛ چرا که از �هندسه� ساخته شده که عربی شده �اندازه� است.
گروه واژه گزینی فرهنگستان زبان و ادب فارسی از سرگذشت واژه �مهندس� نوشته است.
این گروه، تازه ترین مطلب ( صفحه مجازی ) واژه شناسی خود را در آستانه پنجم اسفند، روز بزرگداشت خواجه نصیرالدین طوسی و روز مهندس، به توضیحی درخصوص واژه مهندس اختصاص داده و چنین نوشته است:
...
[مشاهده متن کامل]

�واژه فارسی �اندازه� که از واژه ای در زبان ایرانی باستان سرچشمه گرفته است، با ورود به زبان عربی به صورت �هندسه� درآمد. سپس طبق قواعد عربی واژه �مهندس� بر اساس آن ساخته شد و به شکلی جدید، به فارسی برگشت.
مهندس به معنی اندازه گیر و محاسبه گر و کسی که هندسه می داند بوده و کاربرد آن را در آثار شماری از شاعران و نویسندگان کهن، ازجمله فردوسی و مولوی و حافظ و بیهقی و ناصرخسرو می توان دید.
اما کاربرد مهندس برای مفهومی که امروز در علم جدید استفاده می شود، احتمالاً تحت تأثیر ترکیه عثمانی است که همین واژه را در برابر engineer به کار می برند.
یکی از نخستین مهندسان ایرانی، میرزا رضا تبریزی ( مهندس باشی ) ، معمار مدرسه دارالفنون است که بیش از دویست سال پیش برای تحصیل به خارج از ایران اعزام شد. �
بن مایه:خبرآنلاین
پیوندِ نوشته 👇

منابع• https://www.khabaronline.ir/amp/341431/
اندازه گر
مهندس از واژه هندسه گرفته شده که در پهلوی یا فارسی میانه هندازه یا هندازش گفته میشد و منظور همان دانش اندازه گیری میباشد
‏هَنداسیدن = مهندسی کردن
هَنداسیده = مهندسی شده
هَنداسِش = مهندسی
هَنداسگَر = مهندس
{همانگونه که می دانید هندسه و مهندس و . . . عربی در بنیاد از پارسی برگرفته شده است. از این رو برخی پارسی دوستان خوشه واژه بالا را پیشنهاد کرده اند}
‎#پارسی دوست
برنامه ساز . . . برنامه ریز. . . . مهراز
مهندس کیست به کسی که هندسه بلده مهندس میگویند.
مهندس
اشتباه گیر کارگران
مهندس آن است که
سر و کار دارد با علم و هنر اندازه گیری/شبیه سازی/ آمار و ارقام/ کد و برنامه/ دانش ترکیب و مونتاژ و نگاه زیباشناسانه و با برقراری جریان کنترل شده ی ماده و انرژی به یک سیستم، زمین، گیاهان، تجهیزات سبک و سنگین با طراحی و متریال ساخت خاص و ایجاد تغییرات فیزیکی و شیمیایی در درون آنها ناظر بر روند حرکت و پارامترهای ثابت و متغیر سیالات و جامدات است تا با حفظ پایایی، چرخه تولید را با فن آوری های به روز ( و اقتصادی ) در حرکت و هوشمندسازی نگه دارد و به گونه ای مدیریت کند تا بهره وری افزایش یابد و محصولی قابل فروش عرضه شود در راستای ارزش افزایی و رفع نیاز
...
[مشاهده متن کامل]

مُهَندِس
ریخت آمیخته ی این واژه پارسی است :
مُهَندِس : مُه - اَندِس
مُه = مَه : بُزُرگ ، اُستاد
اَندِس =اَنداز
اگر بخاهیم ( بخواهیم ) گرته برداری کنیم :
مَهَنداز ، مِهَنداز
مهندس از کلمه فارسی �اندزه� که همان اندازه معنی می شود ، گرفته شده و در زبان عرب معرب شده و به مهندس تبدیل شده است
شماربند
شمار ور
برسازش
نماگر
انداز وش
ساز یار
اندازور ، هندازور
کسی که کار هندسه میکن میراز است پس به جای مهندس بگید میراز
هَندَچگر
هنداسگر، شماردار ( هنداسَه، در پارسی کهن همان اندازه است که هندسه هم از آن میاید )
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ٢٦)

بپرس