مهمانی

/mehmAni/

    banquet
    feast
    entertainment
    party
    bake
    reception
    treat
    bamquet
    blowout

فارسی به انگلیسی

مهمانی اول شب
soiree, soire

مهمانی باشکوه
bash

مهمانی بزرگ
feast

مهمانی بزن و بکوب
wingding

مهمانی بهم زن
party pooper

مهمانی پاگشا
housewarming

مهمانی پر سر و صدا
jamboree, shindig
rave-up

مهمانی چای
tea party

مهمانی خودمانی
shindig

مهمانی دادن
party, throw

مهمانی دادن به افتخار کسی
banquet

مهمانی دارای برنامه موسیقی
musicale

مهمانی در باغ
garden party

مهمانی در گشوده
open house

مهمانی دهنده
host

مهمانی رسمی
formal

مهمانی رسمی به افتخار کسی همراه با نطق
banquet

مهمانی رسمی رقص
ball

مهمانی رفتن
party

مهمانی رقص
dance

مترادف ها

party (اسم)
طرف، فرقه، قسمت، جمعیت، دسته، مهمانی، بزم، سور، یارو، بخش، فئه، حزب، دسته همفکر، دسته متشکل

reception (اسم)
پذیرش، قبول، برخورد، پذیرایی، مهمانی، دریافت

entertainment (اسم)
سرگرمی، پذیرایی، مشغولیت، مهمانی

banquet (اسم)
ضیافت، مهمانی، بزم، سور

feast (اسم)
ضیافت، مهمانی، جشن، عید

dinner (اسم)
مهمانی، شام، ناهار، غذای مفصل

regale (اسم)
مهمانی، خوراک لذیذ

cocktail (اسم)
مهمانی، کوکتل

پیشنهاد کاربران

ولیمه
مهمانی به انگلیسی party میشه
دورهمی
بزم، جشن، سور، ضیافت، میهمانی، ولیمه
party, entertainment