مهر کردن


    print
    seal
    to seal (up)

فارسی به انگلیسی

مهر کردن فلز
punch

مهر کردن فلز با پرس
impress

مهر کردن فلز با منگنه
impress

مترادف ها

seal (فعل)
بستن، بتونه کاری کردن، مهر زدن، درزگیری کردن، مهر و موم کردن، مهر کردن، محکم چسباندن، صحه گذاشتن

signet (فعل)
مهر کردن

پیشنهاد کاربران

مهر وجور
مهر کردن به کسر میم mehr :
مهربانی کردن
مهر کردن با کسره میم مثل مهربان به معنی گفتن بسم الله الرحمن الرحیم بویژه در مازندران رایج بوده است وبزرگان خانواده مخصوصا مادران به فرزندان توصیه میکردند موقع رفتن به مدرسه یا شروع هر کار مهر کنندو البته خودشان هم به انجام ان مقید بودند