بهترین واژه برابر که کسی ازش نگفت پاژه کوچ هستش
کوچ : مهاجرت
مهاجر : کوچگر
مهاجرت کردن : کوچیدن یا کوچ کردن
🇮🇷 همتای پارسی: فراروایی 🇮🇷
( فراروی همتای پارسیِ هجرت می باشد )
هَژرَفتن = هجرت کردن، مهاجرت کردن
هَژروش، هَژرفت = هجرت، مهاجرت
هژرواندن = مهاجرت دادن
هژروانش = مهاجرت دهی
#پارسی دوست
#پیشنهاد_شخصی
روش ساخت ⬇️
{هژرفتن: پیشوند ‹هَژ› بعلاوه کارواژهٔ ‹رفتن›. رویهمرفته به معنای برون رفتن از میهن، زیستگاه و . . . . ( ‹هژ› ریخت دیگری است از پیشوند ‹هَز› که معنای بیرون و خارج و . . . را می رساند. تبدیل شدن ‹ز› به ‹ژ› در زبانهای ایرانی شدنی است. چنانکه روز در برخی زبانهای ایرانی روژ می شود یا ژاژ که در پهلوی زاز بوده است و . . . . ‹هز› هم خود یکی از شکل های پسوند uz و iz پهلوی در فارسی است که در واژه ‹هزینه› باقی مانده است. }
... [مشاهده متن کامل] جابجایی
نجو
فراروی کردن . . ( فرا رو ) مهاجر . . .
مهاجرت ( Migration ) :[اصطلاحات پلیمری]عبارتی است که برای قابلیت حرکت مواد رنگدار ( کلرانت ) استفاده می شود و معمولاً منسوب است به حلالیت جزئی در پلیمر یکی از اجزای تشکیل دهنده رنگ. این مسئله می تواند بصورت” رنگ پس دادن” یا ” کدر شدن رنگ” ظاهر شود.
در پهلوی " فاتورش ، فروایش " در نسک : فرهنگ برابرهای پارسی واژگان بیگانه از ابوالقاسم پرتو .
فاتوریدن ، فرواییدن = مهاجرت کردن ، کوچیدن
Move away
این واژه عربی است و پارسی آن اینهاست:
فَروایِش farvãyesh ( پهلوی: فْرَوایِیشن fravãyishn )
پَرواس ( سنسکریت: پْرَواسَ )
کوژین ( کردی: کوچین )