منگنه

/mangane/

    press
    punch
    stamp
    stapler
    perforator
    eyelet - ring

فارسی به انگلیسی

منگنه کردن
clip, perforate, punch, stamp

منگنه کلیدی
key punch

مترادف ها

vice (اسم)
گناه، عیب، فساد، بدی، فسق، منگنه، فسق و فجور، خلفه، خبث

punch (اسم)
قوت، مهر، ضرب، مشت، خپله، استامپ، منگنه، ضربت مشت

roller (اسم)
استوانه، نورد، منگنه، غلتانک، غلتک، غلطک، بام غلتان

press (اسم)
جمعیت، فشار، ماشین فشار، ازدحام، چاپ، دستگاه پرس، مطبوعات، پرس، جراید، ماشین چاپ، مطبعه، منگنه

پیشنهاد کاربران

اصل منگنه برای روغن گیری بوده است وآن ظرفی بوده که دانه های روغنی را دران می ریخته وبا فشار دادن انها روغنشان را جدا می کرده اند.
مرا در منگنه گذاشت یعنی مرا تحت فشار قرار داد.
منگنه کلمه ای ترکی است که وارد پارسی شده است یک شی برای نگهداری کاغذ است که کاملا ترکی است
ریشهاش کجایی است دوستان ؟ ممکنه اسم برند باشه که روش مونده؟
واژه منگنه کاملا پارسی است چون در ترکی می شود زنباه این واژه یعنی منگنه صد درصد پارسی است.
منگنه فکر کنم ی اسم المانی میباشد در زمان قدیم ( خوانین ) حدود ده سال بعد از جنگ جهانی دوم ی دکتر المانیو اورده بودند درمانگاه منطقه ما اسمشو قدیما بهش میگفتن دکتر شوشو ولی در واقع دکتر منگنه نام داشت
...
[مشاهده متن کامل]
واقعا دکتر بسیار خوب وحیاط بخشی برای خیلیها هنوز که هنوز است قدیما به نیکی از او نام میبرند روحش شاد

دستگاه منگنه= دستگاه دُوخت
منگنه=دُوخت
Stapler
پرس
منگنه : چریکو ( گویش جهرمی )
Press=منگنه

کابسه
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١١)