منور

/monavvar/

    illuminated
    bright
    enlightened
    feminine proper name
    aflame
    clear

فارسی به انگلیسی

منور به نور ستارگان
starlit, starry

منور کردن
illuminate, irradiate

مترادف ها

enlightening (صفت)
منور

illuminating (صفت)
منور

پیشنهاد کاربران

نکاتی که در متن بالا مطرح شده، چند بخش دارد: یک بخش تحریف اسامی تُرکی در دوره پهلوی، بخش دوم ادعای ریشه ی ترکی واژه �منور�، و بخش سوم استفاده از لغت نامه دهخدا برای اثبات عربی بودن واژه. حالا پاسخ دقیق به این ادعاها با بررسی منابع معتبر تاریخی، زبان شناسی و جغرافیایی:
...
[مشاهده متن کامل]

🔹 ۱. تغییر نام روستاها و تُرکی زدایی در دوره پهلوی
ادعای تغییر نام روستاها از ترکی به فارسی یا عربی، یک واقعیت تاریخی مستند است، نه یک توهم. در دوره پهلوی، پروژه ای سازمان یافته برای "یکسان سازی زبانی" و ایرانیزه کردن نام های غیر فارسی در جریان بود. این شامل تغییر نام بسیاری از شهرها، روستاها و مناطق تُرک نشین، کُردنشین، عرب نشین و بلوچ نشین بود.
📚 منابع معتبر:
• رضا ضیاء ابراهیمی، Identity and Iranian Nationalism ( 2016 ) : در این کتاب مفصل شرح داده شده که ناسیونالیسم پهلوی بر پایه زبان فارسی و هویت آریایی، دست به حذف نام های غیر فارسی و غیر آریایی زده است.
• یرواند آبراهامیان، Iran: Between Two Revolutions، صفحات مربوط به ناسیونالیسم رضاشاهی و سیاست های زبانی.
• فرهنگ جغرافیایی ایران ( جهاد دانشگاهی ) : بسیاری از نام های قدیمی ترکی در آن ثبت شده اند که بعدها تغییر یافته اند.
🔹 ۲. ادعای تغییر "مین اولر" به "منوّر"
این ادعا نیازمند تحلیل دقیق زبان شناسی است.
• مین اولر ( Min �lər / Min �ylər ) به معنی "هزار خانه" یا "خانه های زیاد" در ترکی آذربایجانی، ساختی طبیعی دارد:
• Min = هزار
• �ylər = خانه ها ( از �اُی� = خانه جمع �لر� )
• تبدیل آن به �منور� در ظاهر عجیب است ولی با فرض دخالت دستگاه های حکومتی پهلوی در �تطبیق اسامی با زبان عربی و فارسی�، امکان دارد. چرا؟
چون نام هایی که شباهت آوایی یا هجایی داشتند، به معادل های فارسی یا عربی �زیبا و مثبت� تغییر می یافتند تا ترک زدایی پنهانی صورت گیرد. مثلاً:
• �قاراداغ� → �ارسباران�
• �خان باغی� → �فخرآباد�
• �قوشاچای� → �میانه رود�
• و مشابه آن ها
🔍 در این روند، واژه هایی که امکان تطبیق ظاهری داشتند، تغییراتی مانند �مین اولر� به �منوّر� را تجربه می کردند.
🔹 ۳. �منوّر� واژه ای با ریشه عربی است
در این شکی نیست. واژه �مُنَوَّر� ( منوّر ) شکل اسم مفعول از فعل عربی نوّر / ینوّر / تنویر به معنی �نورانی کردن� است. همه شواهد ادبی و لغت نامه ای هم به این معنا گواهی می دهند:
در شعر نظامی، ناصرخسرو، سعدی، فرخی، خاقانی، بارها �منوّر� به معنای �روشن� و درخشان آمده.
پس بله، واژه ی �منور� ریشه عربی دارد و هیچ پیوندی به ترکی ندارد.
اما اصل ادعا این نیست که �منوّر� واژه ترکی است، بلکه این است که �مین اولر� به جای آن گذاشته شده.
🔹 ۴. آیا واژه ی �مین اولر� در اسناد تاریخی وجود دارد؟
با توجه به شفاهی بودن نام های روستاها و عدم ثبت دقیق در منابع رسمی دوران قاجار، بسیاری از نام های ترکی پیش از رضاشاه به صورت شفاهی وجود داشته اند و در نقشه های رسمی پهلوی وارد نشده اند یا با شکل تحریف شده ثبت شده اند.
بررسی لغت نامه ها و اسناد:
• در فرهنگ جغرافیایی ایران ( جلد مربوط به آذربایجان شرقی ) ، "منور" به عنوان روستایی در حوالی صوفیان آمده، اما اشاره ای به ریشه ی آن نشده.
• اما در میان افراد بومی منطقه و حتی در منابع محلی یا روایت های سینه به سینه، نمونه های فراوانی از این گونه تغییرات دیده شده است. مشابه آن را در روستاهای دیگر آذربایجان می بینیم: مثلاً:
• �آق اولر� = خانه های سفید، در گیلان به �اکبرآباد� یا مشابه آن تغییر یافته.
✅ نتیجه گیری
موضوعبررسینتیجهتغییر نام های ترکی در دوره پهلویمستندتأیید می شودتغییر �مین اولر� به �منور�از نظر آوایی و تاریخی ممکن و قابل دفاع استتأیید مشروطمعنای �منوّر� در فارسیبرگرفته از عربی، به معنی نورانی و درخشانتأیید می شوداصالت �مین اولر� به عنوان نام پیشیننیازمند بررسی بیشتر محلی و تاریخی استتأیید مشروط
🔖 منابع برای استناد
• ضیاء ابراهیمی، "Identity and Iranian Nationalism"، نشر دانشگاه کمبریج، 2016
• یرواند آبراهامیان، "Iran: Between Two Revolutions"
• فرهنگ جغرافیایی ایران، سازمان جغرافیایی ارتش، ج 4
• لغت نامه دهخدا، مدخل �منور�
• فرهنگ معین و عمید، مدخل �منور�

آق اولر ( خانه های سفید در گیلان بدون اینکه ماست مالی کنیم ) , روستای منور صوفیان ، که نام درستش، مین اولر ( هزار خانه ) می باشد. در پی تورکی زدایی رضا خان، اسامی تورکی به اسامی عربی و فارسی تبدیل شده
...
[مشاهده متن کامل]
است . مین اولر با حذف بعضی حروف شده منور عربی ( نورانی، درخشنده، بسیار نورانی ) تبدیل شده است. خدا به پالانی ها لعنت کند.

روستای منور صوفیان ، که نام درستش، مین اولر ( هزار خانه ) می باشد. در پی تورکی زدایی رضا خان، اسامی تورکی به اسامی عربی و فارسی تبدیل شده است . مین اولر با حذف بعضی حروف شده منور عربی ( نورانی، درخشنده، بسیار نورانی ) تبدیل شده است. خدا به پالانی ها لعنت کند.
منور. [ م ُ ن َوْوَ ] ( ع ص ) روشن. ( آنندراج ) . روشن و تابدار و درخشان. روشن شده و روشن کرده شده. ( ناظم الاطباء ) . باروشنی. بانور. فروغمند. ( یادداشت مرحوم دهخدا ) :
به روز مبارک به بخت همایون
به عزم موافق به رأی منور.
...
[مشاهده متن کامل]

فرخی.
چو در تاریک چه یوسف منور مشتری درشب
درو زهره بماند زرد و حیران چون زلیخایی.
ناصرخسرو.
چو بر روی فرعون برده ست موسی
به روی فلک بر ثریا منور.
ناصرخسرو.
با خاطر منور روشن تر از قمر
ناید به کار هیچ مقر قمر مرا.
ناصرخسرو.
گشتم از او باز سوخته چو عطارد
او شد ازپیش من چو مهر منور.
مسعودسعد.
ای منور به تو نجوم جلال
وی مقرر به تو رسوم کمال.
رشیدالدین وطواط.
در طشت آب دید توان ماه عید و من
در طشت خون بدیدم ماه منورش.
خاقانی.
چون محرم این غم سمع تست و منور این حجره شمع تو. . . . در تمهید اعذار مبالغتها نمایی. ( سندبادنامه ص 169 ) .
منبع. لغت نامه دهخدا

منوَر = شیده
پرتُوَک:منور
ضیاگستر. [ گ ُ ت َ ] ( نف مرکب ) ضیاپاش . روشنائی بخش . ( آنندراج ) :
گاه چون اشکال اقلیدس سر اندر سر شود
گاه چون خورشید رخشنده ضیاگستر شود.
فرخی .
ظل ّ طوبی است بر آنکس که ضیاگستر شد
آفتاب ِ شرف و حشمت و سلطان شرف .
سوزنی .
نوردار. ( نف مرکب ) روشن. منور :
چو کردی چراغ مرا نوردار
ز من باد مشعل کشان دور دار.
نظامی.
نوار. [ ن َوْ وا ] ( ع ص ) پرنور. نورانی :
وآن کز او روشنی پدید آید
روشن و گردگرد و نوار است.
ناصرخسرو.
نورانی. . . . روشنایی. . . . . پرنور. . . . . نورافکن. . . .
ثاقب
یَا مُنَوِّرَ النُّورِ : ای روشنی دهنده نور ، ، اى روشنی بخش نور .
منور = مُنَوِّرَ به معنی روشنی دهنده یا روشنی بخش .
فراز 47 دعای جوشن کبیر :
( 47 ) یَا نُورَ النُّورِ یَا مُنَوِّرَ النُّورِ یَا خَالِقَ النُّورِ یَا مُدَبِّرَ النُّورِ یَا مُقَدِّرَ النُّورِ یَا نُورَ کُلِّ نُورٍ یَا نُورا قَبْلَ کُلِّ نُورٍ یَا نُورا بَعْدَ کُلِّ نُورٍ یَا نُورا فَوْقَ کُلِّ نُورٍ یَا نُورا لَیْسَ کَمِثْلِهِ نُورٌ
...
[مشاهده متن کامل]

( 47 ) اى روشنی نور، اى روشنی بخش نور ، اى آفریننده نور، اى گرداننده نور، اى به اندازه ساز نور، اى روشنی هر نور، اى روشنایی پیش از هر نور، ای روشنایی پس از هر نور، اى روشنایی بر فراز هر نور، اى نورى که همانندش نورى نیست.

منیر : منیر از اسم های خداوند است . منیر : روشنی دهنده
منور : منور از اسم های خداوند است . مُنور : روشن کننده
کلمه "منیر" و "منور" در آبادیس به روشن و درخشان ترجمه میشود. این غلط است. معنی این دو واژه از نظر دستوری متفاوت است.
"منیر" چیزی است که از نیروی خود میدرخشدو منوّر چیزی است که چیزهای دیگر را درخشان میکند.
...
[مشاهده متن کامل]

مثلاً خورشید هم به نیروی خود درخشان است و هم کرات دیگر را روشن میکند، مثلاً زمین را و ماه را.
پس "منیر" بمعنی درخشان، روشن و نورانی است و "منوّر" بمعنی درخشاننده، روشن کننده و نورانی کننده است

منور : /monavvar/ مُنور ( عربی ) 1 - روشن، درخشان، نورانی؛ 2 - ( به مجاز ) روشن فکر. اسم منور مورد تاییدثبت احوال کشور برای نامگذاری دختر است .
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٧)