منتشر کردن


مترادف ها

spread (فعل)
منتشر کردن، پخش کردن، پهن کردن، گسترش یافتن، منتشر شدن، فرش کردن، گستردن، پهن شدن، بصط و توسعه یافتن

blazon (فعل)
اعلام کردن، اراستن، جلوه دادن، منتشر کردن

propagate (فعل)
زیاد کردن، انتشار دادن، منتشر کردن، پروردن، پخش کردن، تکثیر کردن، قلمه زدن، رواج دادن، گستردن، پخش شدن

broadcast (فعل)
منتشر کردن، رساندن، پخش کردن، پراکندن، اشاعه دادن

divulge (فعل)
فاش کردن، منتشر کردن، بروز دادن، فاش شدن، علنی ساختن، منتشر شدن، افشاء کردن

diffuse (فعل)
افشاندن، منتشر کردن، پخش کردن، پراکنده کردن

publish (فعل)
منتشر کردن، منتشر شدن، صادر کردن، چاپ کردن، منتشر ساختن، طبع ونشر کردن

disseminate (فعل)
منتشر کردن، تخم کاشتن

پیشنهاد کاربران

🇮🇷 کارواژه ی برنهاده: افشاند کردن 🇮🇷
یا افشاندن
Put out
Foul: منتشر کردم، منتشر می کند
Publish