معلم

/mo~allem/

    educator
    instructor
    mentor
    preceptor
    schoolmaster
    teacher
    instructress
    professor

فارسی به انگلیسی

معلم اخلاق
moralist

معلم بی مروت
slave driver

معلم خصوصی
tutor, governess

معلم سرخانه
duenna, tutor

معلم عرفان
maharishi

معلم مدرسه
schoolteacher

معلم ملانقطی
pedagog, pedagogue

مترادف ها

teacher (اسم)
دبیر، مربی، معلم، اموزگار، مدرس، اموختار

pointer (اسم)
شاهین ترازو، نشان دهنده، معلم، اشاره کننده، عقربک، عقربه، اشاره گر، توصیه مفید، نوعی سگ شکاری، نشان گیرنده

educator (اسم)
مربی، معلم، فرهیختار

instructor (اسم)
یاد دهنده، معلم، اموزگار، اموزشیار

guru (اسم)
معلم، معلم مذهبی

preceptor (اسم)
پیر، مربی، معلم

pedagog (اسم)
معلم، اموزگار، اموزگار علم فروش

pedagogue (اسم)
معلم، اموزگار، اموزگار علم فروش

پیشنهاد کاربران

به زبان سنگسری
آموزنده amozendeh
آموزگار amozegar
مُعلم moalem
معلم در غزل سرائی عشق، تو باغبانی
در کاشتن گلهای عشق در دلها چه تو مهربانی
طوفان دلت شور و شوق عشق
با زخم دلت، بر کاشتن جوانه عشق تو شادمانی
...
[مشاهده متن کامل]

معلم تو الف بای عشقی از دیر باز در هر دیار
غزل عشق آید ز هر کس معلم دانه اش را تو بذر فشانی
جهان بی عشق در سرابی پر از باتلاق
بر رسیدن به قله عشق ، معلم دلت لعل گون چشمت اشک بارانی
در صد دفتر گر بخوانیم داستان عشق پر شور
معلم ز هر دفتر سر فصلش، شور عشق را تو دانی
گر زمانی شعله عشق خاموش در سختی و پیچ وخم روزگار
بسی دانند شعله عشق، نه خاموش معلم تو خود آتشفشانی
گر معلم درس گل وبلبل وریاضی و فیزیک در نغمه اش جاری
این ز عظمت عشق در دل معلم، چون تو عشق را بوستانی
زانکه رفت ره پزشکی و مهندسی و غیره در خدمت خلق
همه در ره رنج و تلاش معلم ترسیم، در عشق به خلق، تو همه داستانی
معلم با رنج وتلاش در ره عشق جان نثارو پاینده
در آغاز بر نیت بر افراشتن درفش عشق تو دیدبانی
روز معلم گر با اندیشه استاد مطهری در معرفت یاد است
هزاران چراغ عشق بعد از استاد ، ای معلم تو میزبانی
معلم پاسدار علم و عشق و عرفان در هر مسیر
معلم در این باب بی ادعا عشق را تو راستانی
طالبان زر و سیم وگنج در هر کنج طالب
معلم گنج عشق را با اخلاص تو پیام رسانی
معلم تو پاسدار علم و ایمان در دلهای بی جان
ره رشد و کمال انسانی را در این ره معلم تو با عشق ، جان فشانی
درد و رنج و ناهنجاری شاخص بر هر جامعه
معلم با قلم عشق بررفع ناهنجاری تو درد نشانی
پارسی ما حقیر بی قدر ولی زائده عشق معلم
در دریای عشق، معلم تو قامت بلند عشق در جهانی
دکتر علی وردی پناه ۱۴۰۴/۰۲/۱۰

آموزگار
حمید رضا مشایخی - اصفهان
نباید با فیلم تلویزیونی معلّم ( مینی سریال ) که از این فیلم اقتباس شده است؛ اشتباه گرفته شود.
معلّم ( به انگلیسی: A Teacher ) فیلمی در ژانر درام، رومانتیک، به نویسندگی و کارگردانی هانا فیدل محصول سال ۲۰۱۳ کشور ایالات متحده آمریکا است. از بازیگرانی که دراین فیلم به ایفای نقش پرداخته اند، می توان از لیندزی بِرج، ویل بریتین و جنیفر پردیگر می توان نام برد. موسیقی این اثر نیز کار برایان مکامبر می باشد.
...
[مشاهده متن کامل]

فیلم برداری اصلی این فیلم در آستین، تگزاس انجام شد. این فیلم برای اولین بار در جشنواره فیلم ساندنس ۲۰۱۳ در ۲۰ ژانویه ۲۰۱۳ به نمایش درآمد؛ و پس از آن در جشنواره هایی مانند جشنواره فیلم جنوب از جنوب غربی، جشنواره بین المللی فیلم تسالونیکی، جشنواره فیلم مریلند و جشنواره بین المللی فیلم اولدنبورگ به نمایش درآمد. برای توزیع در ایالات متحده توسط شرکت آزمایشگاه اسیلوسکوپ خریداری و در ۶ سپتامبر همان سال منتشر شد. در هلند نیز توسط شرکت فیلم وان ساندَنس توزیع گردید.
در نهایت معلّم در ۷ عنوان کاندید دریافت جایزه از فستیوال های معتبر جهانی گردید و سرانجام در جشنواره بین المللی فیلم دالاس موفق به کسب جایزه بزرگ هیئت داوران این جشنواره و جایزه بهترین بازیگر نقش اول زن در جشنواره جنوب از جنوب غربی در سال ۲۰۱۳ شد.
این فیلم در گیشه و در مجموع فروش توانست به مبلغ ۸٬۳۴۸ دلار دست پیدا کند.
«دایانا واتس»، معلم جوان درس زبان انگلیسی دبیرستانی در حومه تگزاس است؛ او با «اریک تال»، یکی از دانش آموزان خود که هنوز به سن قانونی نرسیده است؛ رابطه عاشقانه، نامشروع و جنسی دارد. در کلاس درس، دایانا و اریک سعی می کنند به طور معمول رفتار کنند؛ تا رابطه خود را پنهان کنند. جدای از نگاه های عاشقانه به یکدیگر و یافتن زمانی بعد از کلاس برای سکس، آنها از اینکه این روابط آنها را گرفتار کند، هراس دارند.
یک روز، تعدادی از معلمان، از دایانا دعوت می کنند تا بعد از مدرسه برای صرف نوشیدنی به آنها ملحق شود، اما او قبول نمی کند. آن شب دایانا در خانه مارک با او همبستر می شود. او که نمی خواهد مارک را از دست بدهد، از قصدش برای همیشه ماندن با او می گوید.
مدتی بعد، دایانا و هم اتاقی اش، «سوفیا»، در مورد برنامه های خود برای روز شکرگزاری صحبت می کنند. سوفیا مشتاقانه به دایانا می گوید، که می خواهد او را با خانواده و البته دو دوست مرد مجرد خود به نام های «ریچ و دن» در یک مهمانی در هیوستون، معرفی کند. دایانا درپی پیامی از اریک که دل تنگ او است، به حمام می رود تا چند عکس برهنه بگیرد تا برای اریک بفرستد. او بعداً با سوفیا در مهمانی شرکت می کند و با ریچ و دن ملاقات می کند؛ ولی برعکس نظر سوفیا، آنها را مناسب خود نمی بیند. دایانا به بهانه خستگی و با گرفتن سویچ ماشین، مهمانی را ترک کرده به خانه برمی گردد.

معلم
منابع• https://fa.wikipedia.org/wiki/معلم_(فیلم_۲۰۱۳)
لری بختیاری
پِروِنا، چاشنا، دَپیرا:معلم، اموزگار
لری بختیاری
پرونا، چاشنا:معلم
فرهنگی
انسانهای خوب وبا معرفت معلم می شوند
ز بر تعهد به انسانیت عاشق علم می شوند
چون عاشق هستند در این سختی صاحب حلم می شوند
چون معلم ره رو نور است احترام می شوند
آینده فن ودانش و تربیت در جامعه بر دوش معلم آرام می شوند
...
[مشاهده متن کامل]

در کل سرنوشت همه نسل ها در جامعه به دست معلم استحکام می شوند
گر معلم عاشق نباشد جامعه ناسالم می شوند
عشق معلم به دانش یکی دکتر و مهندس وعالم می شوند
پارسی همه انسانهای عاشق یکروز معلم می شوند
معلم ها خود می سوزند تا دردهای جامعه مرهم می شوند
به زبان سنگسری
موعِلِم moalem
نو کو درس دینده no longer deres dynedeh

مُعْلَم: دارای نقش و نگار
( هر که در صف ماتم، اطلس مُعْلَم پوشد. . . ) ( مقامات حمیدی، فی التصوف )
برابرهای پارسی:
درس = آموزه
مدرسه = آموزشگاه
کلاسِ درس = آموزگاه، آموزکَده
( کلاسِ ما درب و پنجره نداشت: آموزگاهِ ما درب و پنجره نداشت )
کلاس = پایه، رده، رسته
( کلاسِ چهارم: پایهٔ چهارم )
...
[مشاهده متن کامل]

همکلاسی = هم آموز، همشاگردی، هم پایه، هم رده
معلم = آموزگار
مُحصِل = دانش آموز، شاگِرد

معلم: همتای پارسی این وژه ی عربی، اینهاست:
آتونātun ، آموزگار ( دری )
مژاک možāk ( سغدی )
آژاره āžāre ( سغدی: ācāre )
آمژاک āmožāk ( پهلوی )
دِیَّانِندَه: ( کُنانِندَه نام ) : معلم.
دِیَّانا: ( کُنانا نام ) : معلمة.
دِیّانِندَه. [ کُناننِدَه نام ]. مُعَلِّم.
دِیّانِستَه. [ کُنانِستَه نام ] مُعَلَّم.
واژه معلم
معادل ابجد 180
تعداد حروف 4
تلفظ mo'lam
نقش دستوری اسم
ترکیب ( صفت ) [عربی] [قدیمی]
مختصات ( مُ لَ ) [ ع . ] ( اِمف . )
آواشناسی mo'allem
الگوی تکیه WWS
شمارگان هجا 3
منبع واژگان مترادف و متضاد
واژه درست پارسی جایگزین آموزگار
کسیکه مثل شمع میسوزد که مارا راهنمایی کند
کاغذ = لینوس ( چیزی که روش می نویسند )
دفتر = تینوس ( چیزی که داخلش می نویسند )
قلم = پینوس ( چیزی که باهاش می نویسند )
کپی = رونوس
فیر = تعلیم ، آموزش
پرفیر = کتاب ( پر از تعالیم و آموزش )
...
[مشاهده متن کامل]

فیربو = آموزش دیده ، یادگرفته
فیرکر = معلم
فیرکران = معلمان
فیرخواز = دانش آموز ، طلبه
فیرخوازان = دانش آموزان ، طلاب
فیرگه = مدرسه
فیرگاه = مدارس
جعل = ساختگی
جاعل = ساخته چی
منبع ؛ زبان کردی جاف

ادب طراز. [ اَ دَ طِ / طَ ] ( نف مرکب ) استاد. معلم : یکچند ادب طراز دیرین انگیخت حدیث تلخ و شیرین . فیضی .
آموزگار، آموزنده
آموختن: آ ( پیشوند تاکید ) موخ ( مخ، مغز، مزگ ) ت ( نشانه ی گذشته ) ن ( بنواژ ( مصدر ) ساز
بن های زمان گذشته: آموختن آموختاندن آموختگی آموختار آموخستن آموخستاندن آموخستار
آموزش:آ ( پیشوند تاکید ) موز ( مزگ، مزدا، مخ ) ش ( بنواژساز )
...
[مشاهده متن کامل]

بن های زمان اکنون: آموزش آموزایش آموزانش آموزاندن

زادریشه ( مشتق ) های پسوندی : آموختک آموختاک آموختیک آموزک آموزاک آموزیک آموختان آموختانه آموزان آموزانه آموختین آموزین آموختنی آموختنده آموزنده آموخته آموزه آموختیده آموزیده آموختگان آموزگان آموختگار آموزگار آموختگر آموزگر و. . .
زادریشه های پیشوندی: بازآموخت بازآموز پادآموخت پادآموز پتآموخت پتآموز پاژآموخت پاژآموز دژآموخت دژآموز دشآموخت دشآموز و. . .

فارسی به عربی
ای درویش! هوووووووووووووووووووو
منابع• https://www.youtube.com/watch?v=doIKyCyyuCg
هووووووووووووووو
معلمی جز "هو" نیافتم
منابع• https://www.youtube.com/watch?v=wtvnjiieXcQ
هوووووووووووو
منابع• https://www.youtube.com/watch?v=wtvnjiieXcQ
معلم کسی است که می سوزد مثل شمع و نور می دهد
منابع• https://www.youtube.com/watch?v=G3mtkf5-aAM
معلم / mo~allem /
مترادف معلم: آموزنده، آموزگار، اتابک، استاد، پرورش دهنده، پروراننده، دبیر، لله، مدرس، مربی، هادی
متضاد معلم: دانش آموز، شاگرد
برابر پارسی: آموزگار، آموزنده
معلم همچون شمعی است که می سوزد و هنر خودرا به ما میاموزد.
اموزگار ، کسی که می اموزد
کسی که در مدرسه به دانش اموزان علم میاموزد
استاد
مربی
رهنما
یاددهنده
کسی که به دانش آموزان درس آموزش می دهد.
�retmenیعنی معلم . آموزش دهنده. استاد . کسی که درس را به ما یاد می دهد و حتی روز آن هم هست .
روز معلم گرامی و عزیز که به ما دانش و علم می آموزد
آموزش دهنده
مربی
رهنما

معلم یعنی کسی که علم و زندگی به ما می آموزد.
یاد دهنده - آموزش دهنده
سخت کوش. زحمت کش. مظلوم. بهترین انسان های که میشه دید
معلم ها با همدیگر فرق دارند یکی به خاطر حقوق درس میده یکی به خاطر عشق به درس دادن بچه ها . معلم ها با هم فرق میکنند ام بیشتر معلم ها بهترین خاطره ها رو براد دانش آموزانش می سازه. . . .
( :سلامتی همه معلما پایه: )

درواقع معنی واقعی معلمی عشقه
کسی که در منزلت اجتماعی پایینی در این زمانه برخوردار است
اموزگار ، پرورش دهنده، یاد دهنده ی علم و . . .
متضاد معلم: متعلّم، دانش طلب، دانشجو.
استاد دانشگاه
اموزنده راه زندگی
آموزشگر
گایش
تم

teacher
ڪسی ڪہ عݪلم می آموزد

این واژه عربی است و پارسی آن واژه ی پهلوی آموژاک است
آموزش دهنده ی علم
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ٤٥)