معرف

/mo~arref/

    reference
    recommender
    modifier
    reagent

فارسی به انگلیسی

معرف الارض

معرف مایه
[mus.] keynote

معرف نامقید ساز
nonrestrictive

مترادف ها

reagent (اسم)
معرف، موضوع ازمایش روانی

پیشنهاد کاربران

منبع. عکس فرهنگ ریشه واژگان فارسی دکتر علی نورایی
معرفمعرفمعرفمعرف
شناسگر

در روش های نوین هم الگوسازیِ پارسی با زبان های فرنگی، همتای پارسی برای اسم فاعل در باب تفعیل عربی اینطور ساخته می شه:
بن فعل گر = همتای پارسی
برای نمونه:
مُبَشِّر: مژده گر
مُشَرِّح: گزارگر
شناساننده ( کسی که در یک جمع یا مجلس افراد را به یکدیگر بشناساند )