مصونیت

/masuniyyat/

    immunity
    inviolability
    privilege
    immunization
    impunity
    security

فارسی به انگلیسی

مصونیت از قوانین کشور میزبان
extraterritoriality

مصونیت دادن به
immunize

مصونیت سیاست کاری
diplomatic immunity

مصونیت سیاسی
diplomatic immunity

مترادف ها

immunity (اسم)
بخشودگی، ازادی، معافیت، مصونیت، جواز، مقاومت در برابر مرض

inviolability (اسم)
پا بر جایی، مصونیت

پیشنهاد کاربران

در امان بودن. در محفوظ بودن. حفاظت
مصونیت بستگی داره که درکجا بکاربره
بالفرض المثال
مصونیت قضایی=یعنی محفوظ بودن یا محرمانه بودنیک چیزه دولتی
مصونیت بهداشتی را رعایت کنید=یعنی ایمنی و نکات بعداشتی را رعایت کنید
🇮🇷 همتای پارسی: پناهمندی 🇮🇷
ایمنی، درپناه - بودگی، درپناه - ماندگی، دَراَمان - بودگی، دَراَمان - ماندگی
ایمنی
پاسداشته : مصون
پاس داشتگی : مصونیت
نمایندگان پارلمان پاسداشتگی دارند
در پارسی " پاسادش " پاسادی " در نسک : فرهنگ برابرهای پارسی واژگان بیگانه از ابوالقاسم پرتو .
صیانت