hurt, injure, maim
فارسی به انگلیسی
پیشنهاد کاربران
مصدوم. [ م َ ] ( ع ص ) کوفته. ( ناظم الاطباء ) . کوفته شده. || صدمه دیده. صدمه خورده. زخم خورده. ضرب دیده. ضربت دیده. آزرده. آسیب دیده از برخورد چیزی با او یا او با چیزی.
- مصدوم شدن ؛ آسیب و ضربت دیدن از برخورد چیزی.
... [مشاهده متن کامل]
- مصدوم کردن ؛ آسیب و ضربت وارد ساختن با چیزی بر کسی.
منبع. لغت نامه دهخدا
- مصدوم شدن ؛ آسیب و ضربت دیدن از برخورد چیزی.
... [مشاهده متن کامل]
- مصدوم کردن ؛ آسیب و ضربت وارد ساختن با چیزی بر کسی.
منبع. لغت نامه دهخدا