مشک

/maSk/

    musk
    large leathern bottle
    water-skin

فارسی به انگلیسی

مشک بو
musk-scented

مشک بیز
sifting or sprinkling musk

مشک زباد
civet

مشک سا
musky, musk-like

مشک فام
musk-coloured

مشک مانندی
muskiness

مشک کدویی
gourd

مشک کره گیری
churn

مترادف ها

musk (اسم)
مشک، بوی مشک

waterskin (اسم)
خیک، خیگ، مشک

پیشنهاد کاربران

منبع. عکس فرهنگ ریشه واژگان فارسی دکتر علی نورایی
لینک کتاب فرهنگ واژه های اوستا
قرار می می دهم چون واژه درش دوستان می تواند بررسی کنید و ببینید
زبان های ترکی�در چند مرحله بر�زبان فارسی�تأثیر گذاشته است. نخستین تأثیر زبان ترکی بر پارسی، در زمان حضور سربازان تُرک در ارتش�سامانیان�روی داد. پس از آن، در زمان فرمان روایی�غزنویان، �سلجوقیان�و پس از�حملهٔ مغول، تعداد بیشتری�وام واژهٔ�ترکی به زبان فارسی راه یافت؛ اما بیشترین راه یابی واژه های ترکی به زبان فارسی در زمان فرمانروایی�صفویان، که ترکمانان�قزلباش�در تأسیس آن نقش اساسی داشتند، و�قاجاریان�بر ایران بود.
...
[مشاهده متن کامل]

• منابع ها. تاریخ ادبیات ایران، ذبیح الله صفا، خلاصه ج. اول و دوم، انتشارات ققنوس، ۱۳۷۴
• تاریخ ادبیات ایران، ذبیح الله صفا، خلاصه ج. سوم، انتشارات بدیهه، ۱۳۷۴
• حسن بیگ روملو، �احسن التواریخ� ( ۲ جلد ) ، به تصحیح�عبدالحسین نوایی، بنگاه ترجمه و نشر کتاب، ۱۳۴۹. ( مصحح در پایان جلد اول شرح مفصل و سودمندی از فهرست لغات�ترکی�و�مغولی�رایج در متون فارسی از سده هفتم به بعد را نوشته است )
• فرهنگ فارسی، محمد معین، انتشارات امیر کبیر، تهران، ۱۳۷۵
• غلط ننویسیم، ابوالحسن نجفی، مرکز نشر دانشگاهی، تهران، ۱۳۸۶
• فرهنگ کوچک زبان پهلوی، دیوید نیل مکنزی، ترجمه مهشید فخرایی، پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی، تهران، ۱۳۷۹

مشکمشکمشکمشک
منابع• https://archive.org/details/1_20221023_20221023_1515
مشک واژه ای فارسی و برگرفته از واژه � mušk� در فارسی میانه و به معنای عطر طبیعی خوش بو که از غده ای در نزدیکی ناف آهو به دست می آید می باشد .
این واژه با واژه �मुष्क muška� در زبان سانسکریت به معنای کیسه کوچک هم ریشه می باشد .
...
[مشاهده متن کامل]

وازه های یونانی � μόσχος ( moskhos ) � - لاتین �muscus� - عربی �مسک� - انگلیسی �musk� - فرانسوی �musc� - آلمانی �Moschus� - روسی �мускус ( muskus ) � - ترکی �misk� همگی از ریشه فارسی هستند .

خیک
چرا خیلی از گیاهان به مُشک ختم می شوند؟ مانند بیدمشک ، تمشک ، نمشک ، فرنجمُشک ، پلنگمُشک؟؟؟
منبع. عکس فرهنگ پاشنگ
مشکمشکمشکمشک
اناب
مُشک در زبان مردم استان فارس ( تنها شهر شیراز در شصت هفتاد سال پیش دگر نمیگویند ) به معنی موش است همچنان که زنبور را موش میگویند
مُشک=موش
موش=زنبور
نمونه
موش تخمی نوش ندارد نیش دارد
-
دختر ِ بگ فریدون
مُشک خونت فراوون
واژه مشک
معادل ابجد 360
تعداد حروف 3
تلفظ mo ( e ) šk
نقش دستوری اسم
ترکیب ( اسم ) [سنسکریت] ‹مشگ›
مختصات ( مُ ) ( اِ. )
آواشناسی maSk
الگوی تکیه S
شمارگان هجا 1
منبع فرهنگ فارسی معین
فرهنگ فارسی عمید
واژه مُشک کاملا پارسی است در عربی می شود المسک در ترکی می شود Misk این واژه یعنی مُشک صد درصد پارسی است.
مشک دو تلفظ و دو معنی عمده دارد
۱ ) مُشک ( با ضمّه ) به معنی ماده ای معطر
۲ ) مشک ( با فتحه ) به معنی انبان یا کیسه بزرگ
مَشک در زبان لکی به معنی شِکان و تِکان است .
مَشک دوغ را به جلو و عقب می زنند و در زبان فارسی میگویند مَشک زدن و در زبان لکی مَشکَ ژَنه ن .
مَشکَ هم معنی شاک است عقب و جلو در هنگام آمیزش
مشک:انبان، پوست گوسفندی که در آن ماست و آب نگه میدارند.
مِشک و مُشک هردو تلفظ درست است. به ماده خوشبو و سیاه رنگی گفته می شود که از ناف آهو به دست می آید. به رنگ سیاه نیز مشکی یا مشکین فام می گویند. در زبان عربی با حرف "سین"به صورت"مِسک"تلفظ می شود. در ضمن
...
[مشاهده متن کامل]
تغییر حرکت برخی واژگان در زبان فارسی مانند "مشک" ( به کسر و ضم اول ) مادام که در معنی دگرگونی ایجاد نشود اشکالی ندارد، ولی "مَشک" ( به فتح اول ) معنی متفاوت از آنچه گفته شد دارد و آن خیک یا انبانی است که با پوست بُز ساخته می شود.

مشک به فرانسه
Meshk موش در زبان ملکی گالی بشکرد
Mashk ظرفی ساخته شده از پوست بز برای نگهداری آب و خرما در زبان ملکی گالی بشکرد
خی . .
نوعی عطر سنتی
یک ماده ی خوش بو
پوست بر که آن را بدون سوراخ و پارگی کنده باشند و از آن برای نگهداری و خنک نگهداشتن آب شرب استفاده کنند در زبان ملکی گاای بشکرد
ماده سیاهرنگ و که از ناف آهویی در چین بدست میاید

مشک از دو قسمت ماء به معنی آب و شاک به معنی پوست ، است و در اصل شاک همان ساک است و به معنی کیف پوستی یا کیسه پوستی و مشک می شود کیسه پوستی آب ، ساک آب.
مشک آب، مشک از دو کلمه ماء و شوک درست شده و به معنی پوست آب می باشد.
ماده ای خوشبو و سیاه رنگ که از ناف نوعی آهو تولید میشه
مشک بر تقویم ماه راندن : زلف بر رخسار افکندن
ماه را مشک راند بر تقویم
غمزه را داد جادوئی تعلیم
( هفت پیکر نظامی، تصحیح دکتر ثروتیان، ۱۳۸۷ ، ص484 )
مشک: ماده ای خوش بو و معطر
دکتر شفیعی کدکنی در مورد این واژه می نویسد: ( ( در طب قدیم مشک را برای تقویت اعضای رئیسه ی بدن و حرارت غریزیه و حواس و تقویت نیروی مردی به کار می برده اند و مصلح آن را کافور می دانسته اند ) )
...
[مشاهده متن کامل]

( ( بس! که نامرد و خشک مغزت کرد
رنگِ کافور و مُشکِ لیل و نهار ) )
( تازیانه های سلوک، نقد و تحلیل قصاید سنائی، دکتر شفیعی کدکنی، زمستان ۱۳۸۳، ص۳۶۶. )
مشک: در پهلوی در همین ریخت بوده است .
( ( چو بان و چو کافور و چون مشک ناب
چو عود و چو عنبر چو روشن گلاب ) )
( نامه ی باستان ، جلد اول ، میر جلال الدین کزازی ، 1385، ص 269. )
واژه ی مشک با واژه های ، musk در انگلیسی Muskusnyy در روسی ، Moschus در آلمانی، musc در فرانسوی و. . . . سنجیدنی است.

ماده ای روغنی بسیار معطر و خوش بو
واژه مشگ به جهت شباهت به بیضه یا نافه آهوی ختن با واژه های موش و ماهیچه هم ریشه می باشد. ریشه اصلی هندو اروپایی مشگ mus برابر بیضه و موش هستند. در سانسکریت muska یا بیضه و هم ریشه های انگلیسی آن mouse, murine, muscleو نام انگوری بنام موسکات می باشد.
...
[مشاهده متن کامل]

آهوی ختن در رده جانور شناسی از تیره موشیدا که در نپال، هند ، پاکستان و چین یافت می شود و مشگ از آهوی نر بدست میآید. مشگ سنتز از فرمول شیمیا یی Glaxolide تهیه می شود. بوی مشگ از ختن باد صبا میآید. این چه بادیست که از بوی شما می آید.


خی
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ٢٩)