مشورت کردن


    confer
    consult
    advise

مترادف ها

confer (فعل)
تفویض کردن، اعطاء کردن، عطاء کردن، مشورت کردن، همرایزنی کردن

consult (فعل)
رایزنی کردن، مشورت کردن، همفکری کردن، کنکاش کردن، مشورت خواستن از

پیشنهاد کاربران

در میان گذاشتن
سگالیدن درست است، سکالیدن چرا بر جای آن نوشته شده است؟
تبادل نظر کردن
صلاح کردن. [ ص َ ک َ دَ ] ( مص مرکب ) مشورت کردن. رای زدن. تدبیر کردن : اکنون بازگرد تا من با وزیران خود صلاح کنم. ( قصص الانبیاء ) . رجوع به صلاح شود.
confer
سکالش: مشورت، شور
سکالیدن:مشورت کردن
سکالشگاه:مجلس شورا یا پارلمان
سکالاد: هیئت مشورت، شورا، کنگره
( برگرفته از نسک زبان پاک نوشته استاد کسروی )
pick brain