مشورت

/maSverat/

    consultation
    deliberation
    counsel
    conferment
    conferral
    guidance

فارسی به انگلیسی

مشورت خصوصی کردن
huddle

مشورت شونده
conferee

مشورت کردن
confer, consult, advise

مشورت کننده
conferrer

مترادف ها

counsel (اسم)
مشورت، اندرز، رایزنی، تدبیر، مصلحت اندیشی، مشاوره دو نفری

advice (اسم)
خبر، اگاهی، نصیحت، مشورت، اندرز، نظر، پند، رایزنی، مصلحت، صوابدید، اطلاع

consultation (اسم)
مشورت، رایزنی، مذاکره، مشاوره، همفکری

deliberation (اسم)
مشورت، تامل، اندیشه، خیال، غور، شور، بررسی، سنجش

advisement (اسم)
مشورت، تامل

rede (اسم)
جریان، مشورت، پند، مصلحت، تدبیر، واقعه، وقوع

پیشنهاد کاربران

Advice
counsel
۱. گفتگویی دو یا چند نفره درباره شیوه های اجرای یک برنامه یا حل یک مشکل، هم اندیشی
۲. کمک از دیگری برای حل مشکل خود
تبادل نظر. [ ت َ دُ ل ِ ن َ ظَ ] ( ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) شور. مشورت . رجوع به تبادل شود.
پرس و جو از بقیه واسه موضوعات
هم اندیشی
سگالشگری برای مشورت و همچنین برای مشاوره همپرسگی و یا اسگالیدن یا سگالیدن
تو تصویر نوشتن هماهنگی بالا نوشتن رایزنی
حالا الان جمهوری اسلامی میره با ترکیه رایزنی کنه یعنی مشورت بخواد؟؟
معلومه که صحیح نیستن
مشورت یعنی مصلحت خواستن و توصیه
اصلا برابر فارسیش مناسب نیست
کاری را یا فکری را با توجه و اهمیت به نظر دیگری انجام دادن
هم معنی مشورت
سکالش: مشورت، شور
سکالیدن:مشورت کردن
سکالشگاه:مجلس شورا یا پارلمان
سکالاد: هیئت مشورت، شورا، کنگره
( برگرفته از نسک زبان پاک نوشته استاد کسروی )
کنکاش
این واژه تازى ( اربى ) است و برابرهاى پارسى آن اینهاست: اوسکار Uskar ( پهلوى: مشورت ، رایزنى - در پهلوى اوسکاردن Uskardan : شور - مشورت - مشاوره - رایزنى - هم اندیشى کردن، بحث - مباحثه کردن ) ، اوسکارِش Uskaresh ( پهلوى : اوسکاریشْنْ : مشاوره ، مشورت ، هم اندیشى - اوسکاردار
...
[مشاهده متن کامل]

Uskardar : پهلوى: مشاور ، رایزن ) ، پورسِگى Pursegi ( پهلوى: مشورت ، شور ، همپرسى، رایزنى - عیادت و احوالپرسى ) ، پَهیکار Pahikar ( پهلوى: رایزنى - مشورت - شور - مشاوره ، در پهلوى پَهیکاردن Pahikardan : مشورت - مشاوره - همفکرى - استشاره کردن - ادعا - استدعا - تقاضا - درخواست کردن
) ، سُبارش Sobaresh ( پهلوى: سُباریشْنْ : مشاوره ، مشورت - در پهلوى سُباریدن ( سباریتن ) : مشورت - مشاوره - استشاره کردن ، سُبار Sobar : مشاور ، مستشار ) ، همپورسى Hampursi ( پهلوى: مشورت ، رایزنى ، هم اندیشى - در پهلوى همپورسیدن Hampursidan : مشورت - هم اندیشى کردن
) رایزنى Rayzani ، سگالش Segalesh ( پهلوى: سِگالیشْنْ : مشورت، مشاوره ، چاره جویى - در پهلوى سِگالیدن Segalidan : مشورت - هم اندیشى کردن ، تفکر کردن ) ، کَنکاش Kankash ( پهلوى: مشورت، شور ، تفحص - جستجو - در پهلوى: کنکاشیدنKankashidan : مشورت - رایزنى - تفحص - جستجو کردن
)

مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٣)

بپرس