مشت زدن


    deliver
    box
    buffet
    drive
    paste
    pummel

مترادف ها

box (فعل)
بوکس بازی کردن، در جعبه محصور کردن، مشت زدن، مشت بازی کردن، در قاب یا چهارچوب گذاشتن

fist (فعل)
مشت زدن، با مشت گرفتن

knuckle (فعل)
تسلیم شدن، مشت زدن

پیشنهاد کاربران

land a punch/blow etc
stick your fist into
کف گرگی. مشهدی ها میگویند

بپرس