چینوار
راستانه، ناراستانه:مستقیم غیر مستقیم.
پیشنهادِ واژه : "نا اَندراگ/ نا اَندرا" به چم " بی واسطه، بلافصل، مستقیم".
در زبانِ سانسکریت واژه یِ " اَن اَنتَرَ: an - antara " به چمِ " بی واسطه، بلافصل" بوده است.
1 - " اَن: an" پیشوندِ نفی کننده است که در اینجا می توان بسته به واژه از پیشوندهایِ " نا، بی" بهره برد.
... [مشاهده متن کامل]
2 - " اَنتَرَ : antara " در اینجا به " میانی، آنچه میان است" نِشانِش دارد و ما می توانیم با افزودنِ پسوندِ کُناکیِ " - آگ" به " اَندر"، واژه یِ " اَندراگ" را به ریختِ پارسیِ میانه بسازیم بمانندِ " هماگ، نیاگ و. . . " .
" اَندراگ" به چمِ " میان و واسطه قرار گیرنده" است.
از آنجایی که پسوندِ " - آگ" ( پارسیِ میانه ) به ریختِ " - آ" ( پارسیِ کُنونی ) درآمده است، بمانندِ سِزاگ/سِزا، پس ما می توانیم " اَندراگ" را به ریختِ " اَندرا" درآوریم.
پس ما داریم :
" نا اَندرا" ( بلافصل، بی واسطه ) . . . . . . . . . . . . به ریختِ پارسیِ نوین
یا
" نا اَندراگ" ( بلافصل، بی واسطه ) . . . . . . . . . . . . . به ریختِ پارسیِ میانه
. . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . .
این واژگانِ پیشنهادی برابر با " unmittelbar " ( آلمانی ) و " immediate ، immediately " ( انگلیسی ) هستند.
پَسگشت :
رویبرگ 58 از نبیگِ " فرهنگ سَنسکریت - فارسی" ( جلالی نائینی )
مُستَقیم:
١. راست، سرراست، یکراست
۲. [مجاز] راست، درست
۳. ( قید ) راست، بدون خمیدگی
۴. ( قید ) بدون ایست / نگهداشتن
۵. ( قید ) [گفتاری، مجاز] بی - میانجی، بدونِ رساننده
سلیم
مستقیم: در گمان من راست و درست باهم برابری این واژه ست.
راست، درست، صحیح، پابرجا، پایدار، مداوم، استوار، برافراشته،
واژه مستقیم
معادل ابجد 650
تعداد حروف 6
تلفظ mostaqim
نقش دستوری صفت
ترکیب ( صفت ) [عربی]
مختصات ( مُ تَ ) [ ع . ] ( اِفا. )
آواشناسی mostaqim
الگوی تکیه WWS
شمارگان هجا 3
... [مشاهده متن کامل]
منبع لغت نامه دهخدا
فرهنگ فارسی عمید
فرهنگ فارسی معین
فرهنگ واژه های سره
فرهنگ فارسی هوشیار
راستام
رو در رو
کلمه ( مستقیم ) هم بمعنای هر چیزی است که بخواهد روی پای خود بایستد، و بتواند بدون اینکه بچیزی تکیه کند بر کنترل و تعادل خود و متعلقات خود مسلط باشد، مانند انسان ایستاده ای که بر امور خود مسلط است ، در نتیجه برگشت معنای مستقیم بچیزی است که وضعش تغییر و تخلف پذیر نباشد.
مستقیم از دوکلمه ( ( مُستَ = به معنی مستقبل و استقبال ) ) و �قیّمة� از مادّه �قیام� به معنای صاف و مستقیم است، یا محکم و پابرجا، یا ارزشمند و پربها، و یا جمع همه این مفاهیم تشکیل یافته است بنابراین مستقیم = کشاننده بسوی ارزشها،
وصراط مستقیم یعنی راه درست ارزشمندپرفایده
یک راست
بلافصل
برابرِ فارسی :یکراست . دو واژه یِ - یک - و - راست - بایدبه هم چسبیده نوشته شودوواژه یکراست رابسازند
راست، سرراست، صاف، بی واسطه، بلاواسطه، مستقیماً، درست، صحیح، زنده
واژه مستقیم به معنای هرچیزی است که بخواهد روی پای خود بایستد و بتواند بدون اینکه به چیزی تکیه کند بر کنترل و تعادل خود و متعلقات خود مسلط باشد.
ریشه ایرانی دارد
ریشه واژگان ایرانی استگاک ( ستگ=جلوگیری اک پسوند کنندگی مانند شکاک=شک کننده ) و استگامت ( ستگ ا مت=پسوند همراهی مانند مدومت=شیرینمند ) که عرب آنها را اصطکاک و استقامت مینویسد در لغتنامه سکا - ختن به شکل staig - * به معنای پیکار مقاومت to fight - resist ثبت شده است.
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٧)