مستعد

/mosta~edd/

    fit
    talented
    apt
    disposed
    ready
    prepared
    susceptible
    inclined
    liable
    prone
    ripe

فارسی به انگلیسی

مستعد بودن
susceptibility

مستعد تصادف
accident-prone

مستعد سرطانی شدن
precancerous

مستعد شدگی
predisposition

مستعد کردن
dispose, predispose, to prepare, to dispose, to incline

مترادف ها

able (صفت)
توانا، قابل، مستعد، لایق، شایسته، اماده، با استعداد، صلاحیت دار، دارای صلاحیت قانونی، خلیق

apt (صفت)
قابل، مستعد، شایسته، اماده، مناسب، زرنگ، متمایل، در خور

talented (صفت)
مستعد، باهنر، نعمت خدا داده، خوش طبع، خوش ذوق، خوش قریحه، درون داشت

disposed (صفت)
مستعد، متمایل، مایل

prepared (صفت)
مستعد، فراهم، مهیا

fit (صفت)
مستعد، شایسته، مناسب، مقتضی، در خور، سازگار، فراخور، تندرست

پیشنهاد کاربران

Susceptible حرف اضافه اش to یا of است
لغت بعد از این کلمه باید از لحاظ معنایی بار منفی داشته باشد و نه مثبت مثلا می گوییم حسن خوبش این است که نه اینکه حسن بد اش، فلذا نباید ایجاد پارادکس معنایی کنیم. ترجمه ساده اش می شود قابل ( - ) . Illness, error, conflict , change, flattery, frost, medical treatment, infection, disease در کلمات با بار مثبت از پسوند able استفاده می کنیم. کلمه یاد شده رسمیت کلامی بیشتری داشته در بحث نوشتاری و سخنرانی استفاده می شود.
...
[مشاهده متن کامل]

مستعد = گیرا، گیرنده؛ توانا -
استعداد = گیرایی، گیرندگی؛ توانایی
کشیده کمر. [ ک َ / ک ِ دَ / دِ ک َ م َ ] ( ص مرکب ) کنایه از مستعد و آماده . ( آنندراج ) .
شایا

مستعد یا حسّاس ( Susceptible ) به شخص یا حیوانی گفته می شود که وقتی در معرض یک عامل عفونی خاص قرار می گیرد مقاومت کافی در مقابل آن عامل بیماریزا برای جلوگیری از ابتلاء به عفونت و بیماری از خود نشان ندهد.
مردم باخدا باایمان باعشق و پایدار

بپرس