لری بختیاریبیامُرزی، بَهنُو زَیده، ویرین، ویرایُژ:مرحومواژه مرحوممعادل ابجد 294تعداد حروف 5تلفظ marhumنقش دستوری صفتترکیب ( اسم، صفت ) [عربی]مختصات ( مَ ) [ ع . ] ( اِمف . ) آواشناسی marhumالگوی تکیه WSشمارگان هجا 2منبع فرهنگ فارسی هوشیارفرهنگ واژه های سرهغفران مآب . [ غ ُ م َ ] ( ص مرکب ) مرحوم . مغفور. غفران پناه . عنوانی است که درباره ٔ مردگان گویند.مبرور . . . . .گرامی یاد.مغفور، آمرزیده، بخشوده، شادروان، فقید، متوفا، مرده، متوفی، روان شادروان شاددر پارسی " هو فرورتhofarvart ، ویترکvitartak " در نسک : فرهنگ برابرهای پارسی واژگان بیگانه از ابوالقاسم پرتو .متوفی+ عکس و لینک