مراسم

/marAsem/

    ritual
    ceremonies
    forms
    formalities
    customs
    compliments
    ceremonial
    exercises
    rites

فارسی به انگلیسی

مراسم ازدواج
matrimony

مراسم اغاز
send-off

مراسم افتتاح
unveiling

مراسم اقامه دعا و اشهد گویی
confession

مراسم انتصاب کشیش
ordination

مراسم با شکوه و تاریخی
pageantry

مراسم بخشش گناهان
absolution

مراسم بدرود
send-off

مراسم بلوغ و تکلیف
confirmation

مراسم پایان تحصیل
graduation

مراسم پرده برداری
unveiling

مراسم پی ریزی و اغاز ساختمان
groundbreaking

مراسم تاریخی
pageant

مراسم تو خالی
pageantry

مراسم ختم
funeral

مراسم خیره کننده
spectacle

مراسم دفن و کفن
last rites

مراسم رسمی
formality, function

مراسم رسمی پذیرش به عضویت
confirmation

مراسم شامگاه
retreat

مترادف ها

ceremony (اسم)
جشن، تشریفات، مراسم، رسم

rite (اسم)
اداب، مراسم، تشریفات مذهبی، فرمان اساسی

پیشنهاد کاربران

مَراسِم
ریشه این واژه رَسم پارسی و همخانواده با : راز ، راک ، رَز ، رَژ ، رَزه ، رَژه ، رَج ، رَجه ، رَد ، رَده ( رَدیف ) ، . . .
بُنواژ رَس با راس در آراستن ، پیراستن ، اَفراستن / اَفراشتن
همریشه است که چیزی را به نظم و راستی درآوردن و در یک راستا انجام دادن ، رَسم هم کاری است که همیشه در یک راستا انجام می شود.
...
[مشاهده متن کامل]

همین گونه رَسم کردن به مینه نگاشتن را در این مینه باید فهمید.
دیگر برگرفته ها مانند : رَسّام ، تَرسیم ، رُسوم . . . در دستگاه واژه سازی یا واژه گَردانی برساخته گردیده اند.

مراسم: آیینی اجتماعی و یا فرهنگی برای برگزاری یک دستور دینی ( جشن یا سوگواری ) یا ارج گذاری به کسی یا یک درگذشته که دارای سازمانی سنتی و تنظیم شده می باشد.
( le petit Robert 1 ) ( https://www. cnrtl. fr/definition/rites )
...
[مشاهده متن کامل]

همتای پارسی این واژه ی عربی، این است:
پَراتیش parātish که در سنسکریت پره تیشتهه pratishtha می باشد.

مراسم جمع رسم است که معادل فارسی رسم همان آیین است
برنامه
واژه مراسم
معادل ابجد 341
تعداد حروف 5
تلفظ marāsem
نقش دستوری اسم
ترکیب ( اسم ) [عربی، جمعِ مرسوم]
مختصات ( مَ س ) [ ع . ] ( اِ. )
آواشناسی marAsem
الگوی تکیه WWS
شمارگان هجا 3
منبع فرهنگ فارسی عمید
واژگان مترادف و متضاد
Procession
این روزها در برخی اعلامیه ها و نوشته ها دیده میشود که مراسم را جمع میبندند و مراسمات مینویسند.
کلمه ی مراسم جمع کلمه رسوم استو مراسمات اشتباه است.
آیین= مراسم= روی داد، ترایین، راه، روش، ادب کار، ادب پویه، آسا، هَند، یاد بود
برگرفته از فرهنگ نامه ( ( چیلو ) ) .
اسل شناسی واژگان فارسی از ( ( زبان روزمره ) ) و ( ( زبان سازی دیرینه و نو ) ) .
نویسنده: امیرمسعودمسعودی مسعودلشکر نجم آبادی.
#آسانیک گری
آیین ها
یادبود
آمیخته واژه ی �یادبود� را می توان در بسیاری باره ها جایگزین واژه ی �مراسم� نمود. آنچه در واژه نامه ی دهخدا درباره ی آرش �یادبود� و نمونه های کاربرد آن آمده را نارسا می دانم. یادبود، تنها برای از دست رفتگان و بخاک سپردگان نیست؛ برای زندگان و هر روندی همچنان پایدار نیز می تواند بکار برده شود.
...
[مشاهده متن کامل]

نمونه:
پیش از برگزاری یادبود ( مراسم ) روز جهانی زن در ورزشگاه، همگی راهپیمایی کردند.

بجای واژه ی مراسم میتوان از واژه رویداد آیین بزم را میتوان بکار برد
آداب، آیین، تشریفات، رسوم، سنن، مناسک، رسومات
آداب و رسوم ، برگزاری یک مناسبت
"ترارَسم". . . . ترا پیشوند انتقال است و نشانمند رواج داری آن رسم از روزگار باستان تا کنون می باشد یعنی رسمی که از دیرگاه تا امروز برجاست و پاسداشته می شود
مانند: ترارسم یلدا - ترارسم معرفی جانشین
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٤)