محیط

/mohit/

    surrounding
    encompassing circumference
    perimeter
    environment
    milieu
    outer world
    atmosphere
    meridian
    scene
    climate
    air
    ambience
    ambient
    circuit
    community
    eco-
    girth
    medium
    periphery
    precincts
    surroundings
    [fig.] environment
    atmospheremeridian

فارسی به انگلیسی

محیط بد
miasma

محیط جنایتکاران حرفه ای
underworld

محیط دلخواه
element

محیط زیست
environment

محیط مرئی
contour, sihouette

محیط مناسب
element

محیط نامرئی
aura

محیط کردن
circumscribe

مترادف ها

ambiance (اسم)
محیط

environment (اسم)
محیط، احاطه، اطراف، پرگیر، دوروبر

surroundings (اسم)
مجاورت، محیط

setting (اسم)
اهنگ، محیط، زمینه، موقعیت، نشاندن، قرار گاه، جای نگین، کار گذاری، وضع ظاهر

perimeter (اسم)
پیرامون، محیط، فضای احاطه کننده

circumference (اسم)
پیرامون، محیط، محیط دایره

ambience (اسم)
محیط

sphere (اسم)
محیط، حوزه، گوی، قلمرو، رشته، دایره، کره، فلک، گردون، جسم کروی، حدود فعالیت، دایره معلومات

periphery (اسم)
پیرامون، دوره، محیط، حدود، جنب، سطح بدن

entourage (اسم)
محیط، همراهان، دوستان، دوروبر اطرافیان

circuit (اسم)
جریان، دوره، گردش، دور، محیط، حوزه قضایی یک قاضی، اتحادیه، کنفرانس

milieu (اسم)
اجتماع، محیط، قلمرو، اطراف، دوروبر

comprehensive (صفت)
وسیع، فراگیرنده، جامع، محیط، مشروح، بسیط

circumambient (صفت)
محیط، احاطه کننده، دورگردیدنی، گردنده بدور

surrounding (صفت)
محیط

encompassing (صفت)
محیط

پیشنهاد کاربران

در زندگی مردمان محیط زدگی را داریم و گاهی محیط خود محیط زده می شود. برای نمونه کسی در تهران می خواهد فارسی یاد بگیرد با آنکه
دور و بر خود را پر از مردم دیگر استانها می بیند.
زیست بوم
فرابزرگ ها محیط ناپذیرند و فرو ریزها محاط ناپذیر و چاتمه ناپذیر می باشند پس جهان فراگستر است و فروریزها که چاتمه ناپذیرند. پس جهان بینهایت
است. پس جهان هستی فراگستر وفراشمار
میباشد.
فطرت = درون مایه = ذات درونی |||| از ریشه پِت = pet / پات / بات / پای و پِی و پایین و . . . . آمده
حتی امروزه به حیوانات در زبان لاتین پِت میگویند یعنی موجوداتی که کم ارزش و فرومایه هستند در برابر مخلوق برتر خداوندکه انسان باشد
...
[مشاهده متن کامل]

همچنین برای اینکه به آنها به گونه دیگری نیز اشاره شود ( نه از دیدگاه معنوی که انسان را مخلوق برتر و . . . را در رده های پایین تر قرار دادند ) بدان حیوان گفتند که آنرا نیز ریشه یابی میکنیم
لیوان ( لیب بان = دارنده لبه = ظرف های لبه دار ) / پشتوان ( دارنده پشت = حامی و حمایت داشتن ) و . . . =؟ وان / بان یعنی دارنده همچون نگهبان = نگهدارنده
=> حیوان = حی وان = دارنده حی و زندگی و حیات = جاندار => حی که کاربن ( فعل ) دو واجی میباشد یک ریشه ایرانی دارد و در حیات / حیاط هم به نقش و مدل زیستن و زندگی اشاره شده ( حیاط را برای باغ درون خانه و حیات را برای دشت / زیست و . . . بکار بردند ) => محیط / احاطه/ حیطه / محوطه و . . . همگی اشاره به بستری برای زندگی و رشد داشتند ( فضا ) اما امروزه به چمار پیرامون / محصور و . . . بکار میروند پس
حیوان = جاندار ( دارنده جان یا حی که ایرانی میباشد نه اربی )
محیط / حیطه / احاطه / محوطه = فضا = حیاط = حیات = حی = زندگی و بستر ( در بستر بیماری بودن = در حیطه و احاطه و گستره بیماری بودن ) پس باز هم گفتار بنده سند شد که حی ایرانی میباشد و حیاط / محیطو . . . از آن ساخته شد

علّامه مهدی بارانی
محیط:از اسم های باری تعالی است و همان علم مَلِک بر بسیط است.
شرح مبسوط این اسم در فرهنگ لغت پارسی اینجانب بیان خواهد شد.
میتوان از واژه یِ {دَردیسه} به جایِ {مساحت} و {بَردیسه} به جایِ {محیط} بکار برد.
{دَردیسه} از پیشوندِ {دَر:درون، اندر، در} به همراهِ {دیسه:شکل} و {بَردیسه} از پیشوندِ {بَر:کنار، دور و بر} به همراهِ {دیسه:شکل} ساخته شده است.
بِدرود!
پیشنهاد واژه "پیرادیس"
. پیرادیس دارای پیشوند پیرا است که برابر "دور و بر" است. دیس هم برابر پارسی "شکل، طرح" است.
پس پیرادیس می شود "دور و بر شکل" که همان محیط می شود.
بهتر است به جای واژه محیط این گونه واژگان پارسی را به کار ببریم.
...
[مشاهده متن کامل]

محیط
گویش:mohit
ریشه از:عربی
برابر پارسی:پیرادیس

دور تا دور
گستره
نمونه:
نیروهای �ناتو� برهبری �یانکی� ها که همچنان در آن، دست بالا را داشته و همه کاره اند با زیر پا نهادن یک یکِ پیمان های همزیستی آشتی جویانه با �اتحاد جمهوری های شوروی سوسیالیستی� در گذشته و روسیه ی برجای مانده از آن، در پیدایشِ گستره ی ( محیط ) جنگی و دامن زدن به آن با ساخت و پرداختِ دروغ هایی شاخدار و پوچ نماهایی ( �پارادوکس� ) چون گمانه ی یورش روسیه به اوکرایین، نقشی بنیادین بر دوش داشته و دارند.
...
[مشاهده متن کامل]

برگرفته از یادداشتی در پیوند زیر:
https://www. behzadbozorgmehr. com/2022/01/blog - post_27. html

پیرا
میرشمس الدین ادیب سلطانی گفته:
محیط: پیرامون.
مساحت: پهنه پیمود.
دوستان پارسی را پاس بداریم، زمانی که ما دو واژه ی پارسی پیرامون و پهنه را داری، نباید از واژه ی محیط و مساحت بهره ببریم.
فضا
اطراف
گستره
این یکی از آرش های واژه ی راه یافته بزبان پارسیِ �محیط� است و از دیدِ من، شاید دربرگیرنده ترین آن؛ به این شوند که افزون بر گستره ی فیزیکی ( گیتیز ـ پیشنهاد ایرزاد درباره ی واژه ی فیزیک در همین واژه نامه ) ، گستره ی جستارهای ذهنی و بازتاب های اندیشه ی آدمی را نیز دربرمی گیرد.
محیط ( Environment ) :[پزشکی ] آنچه که در خارج از یک انسان میزبان قرار دارد. محیط را می توان به فیزیکی، زیستی، اجتماعی، فرهنگی و غیره تقسیم کرد که هرکدام یا تمامی آنها می توانند بر حالت سلامت جامعه اثر بگذارند.
بیرون، برون
اقیانوس، احاطه شده
در پهلوی " پرگوار" به معنای محیط و گرداگرد است ، پرگوار زیست= محیط زیست ، پرگوار گردال= محیط دایره ، گزندهای پرگواری = خطرات محیطی و . . .
پیرامون
ورا
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ٢٠)

بپرس