در زندگی مردمان محیط زدگی را داریم و گاهی محیط خود محیط زده می شود. برای نمونه کسی در تهران می خواهد فارسی یاد بگیرد با آنکه
دور و بر خود را پر از مردم دیگر استانها می بیند.
زیست بوم
فرابزرگ ها محیط ناپذیرند و فرو ریزها محاط ناپذیر و چاتمه ناپذیر می باشند پس جهان فراگستر است و فروریزها که چاتمه ناپذیرند. پس جهان بینهایت
است. پس جهان هستی فراگستر وفراشمار
میباشد.
فطرت = درون مایه = ذات درونی |||| از ریشه پِت = pet / پات / بات / پای و پِی و پایین و . . . . آمده
حتی امروزه به حیوانات در زبان لاتین پِت میگویند یعنی موجوداتی که کم ارزش و فرومایه هستند در برابر مخلوق برتر خداوندکه انسان باشد
... [مشاهده متن کامل]
همچنین برای اینکه به آنها به گونه دیگری نیز اشاره شود ( نه از دیدگاه معنوی که انسان را مخلوق برتر و . . . را در رده های پایین تر قرار دادند ) بدان حیوان گفتند که آنرا نیز ریشه یابی میکنیم
لیوان ( لیب بان = دارنده لبه = ظرف های لبه دار ) / پشتوان ( دارنده پشت = حامی و حمایت داشتن ) و . . . =؟ وان / بان یعنی دارنده همچون نگهبان = نگهدارنده
=> حیوان = حی وان = دارنده حی و زندگی و حیات = جاندار => حی که کاربن ( فعل ) دو واجی میباشد یک ریشه ایرانی دارد و در حیات / حیاط هم به نقش و مدل زیستن و زندگی اشاره شده ( حیاط را برای باغ درون خانه و حیات را برای دشت / زیست و . . . بکار بردند ) => محیط / احاطه/ حیطه / محوطه و . . . همگی اشاره به بستری برای زندگی و رشد داشتند ( فضا ) اما امروزه به چمار پیرامون / محصور و . . . بکار میروند پس
حیوان = جاندار ( دارنده جان یا حی که ایرانی میباشد نه اربی )
محیط / حیطه / احاطه / محوطه = فضا = حیاط = حیات = حی = زندگی و بستر ( در بستر بیماری بودن = در حیطه و احاطه و گستره بیماری بودن ) پس باز هم گفتار بنده سند شد که حی ایرانی میباشد و حیاط / محیطو . . . از آن ساخته شد
علّامه مهدی بارانی
محیط:از اسم های باری تعالی است و همان علم مَلِک بر بسیط است.
شرح مبسوط این اسم در فرهنگ لغت پارسی اینجانب بیان خواهد شد.
میتوان از واژه یِ {دَردیسه} به جایِ {مساحت} و {بَردیسه} به جایِ {محیط} بکار برد.
{دَردیسه} از پیشوندِ {دَر:درون، اندر، در} به همراهِ {دیسه:شکل} و {بَردیسه} از پیشوندِ {بَر:کنار، دور و بر} به همراهِ {دیسه:شکل} ساخته شده است.
بِدرود!
پیشنهاد واژه "پیرادیس"
. پیرادیس دارای پیشوند پیرا است که برابر "دور و بر" است. دیس هم برابر پارسی "شکل، طرح" است.
پس پیرادیس می شود "دور و بر شکل" که همان محیط می شود.
بهتر است به جای واژه محیط این گونه واژگان پارسی را به کار ببریم.
... [مشاهده متن کامل]
محیط
گویش:mohit
ریشه از:عربی
برابر پارسی:پیرادیس
دور تا دور
گستره
نمونه:
نیروهای �ناتو� برهبری �یانکی� ها که همچنان در آن، دست بالا را داشته و همه کاره اند با زیر پا نهادن یک یکِ پیمان های همزیستی آشتی جویانه با �اتحاد جمهوری های شوروی سوسیالیستی� در گذشته و روسیه ی برجای مانده از آن، در پیدایشِ گستره ی ( محیط ) جنگی و دامن زدن به آن با ساخت و پرداختِ دروغ هایی شاخدار و پوچ نماهایی ( �پارادوکس� ) چون گمانه ی یورش روسیه به اوکرایین، نقشی بنیادین بر دوش داشته و دارند.
... [مشاهده متن کامل]
برگرفته از یادداشتی در پیوند زیر:
https://www. behzadbozorgmehr. com/2022/01/blog - post_27. html
پیرا
میرشمس الدین ادیب سلطانی گفته:
محیط: پیرامون.
مساحت: پهنه پیمود.
دوستان پارسی را پاس بداریم، زمانی که ما دو واژه ی پارسی پیرامون و پهنه را داری، نباید از واژه ی محیط و مساحت بهره ببریم.
فضا
اطراف
گستره
این یکی از آرش های واژه ی راه یافته بزبان پارسیِ �محیط� است و از دیدِ من، شاید دربرگیرنده ترین آن؛ به این شوند که افزون بر گستره ی فیزیکی ( گیتیز ـ پیشنهاد ایرزاد درباره ی واژه ی فیزیک در همین واژه نامه ) ، گستره ی جستارهای ذهنی و بازتاب های اندیشه ی آدمی را نیز دربرمی گیرد.
محیط ( Environment ) :[پزشکی ] آنچه که در خارج از یک انسان میزبان قرار دارد. محیط را می توان به فیزیکی، زیستی، اجتماعی، فرهنگی و غیره تقسیم کرد که هرکدام یا تمامی آنها می توانند بر حالت سلامت جامعه اثر بگذارند.
بیرون، برون
اقیانوس، احاطه شده
در پهلوی " پرگوار" به معنای محیط و گرداگرد است ، پرگوار زیست= محیط زیست ، پرگوار گردال= محیط دایره ، گزندهای پرگواری = خطرات محیطی و . . .
پیرامون
ورا
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ٢٠)