( محاکمة ) محاکمة. [ م ُ ک َم َ ] ( ع مص ) با کسی بحکم شدن. ( زوزنی ) . بردن کسی راپیش حاکم به خصومت. ( ناظم الاطباء ) ( منتهی الارب ) . و رجوع به محاکمه شود. || در اصطلاح فتیان تداعی و تناکر است در عیب پیش زعیم قوم یا نزد حکمی که دو خصم بدو راضی باشند. ( نفایس الفنون علم فتوت ) . ... [مشاهده متن کامل]
محاکمه. [ م ُ ک َ م َ ] ( ع مص ) محاکمة. رفتن نزد حاکم برای رفع خصومت ورفع خصومت کردن حاکم. ترافع. مرافعه. به حاکم شدن با. به قاضی رفتن با. خصومت به حاکم بردن فیصله را و دیوان کردن قاضی. به دادگاه رفتن و اقامه دعوی کردن : مرافعه این سخن به قاضی بردیم و به محاکمه عدل راضی شدیم. ( گلستان ) . || ( اِمص ) عمل حاکم یا قاضی در طی یک مرافعه. داوری. دادرسی. - محاکمه شدن ؛ مورد دادرسی قرار گرفتن. - محاکمه کردن ؛ دادرسی کردن. منبع. لغت نامه دهخدا
محاکمه فیلمی به کارگردانی ایرج قادری، نویسندگی سعید مطلبی و تهیه کنندگی مرتضی شایسته ساخته سال ۱۳۸۵ است. این فیلم در مرداد ۱۳۸۶ بر روی پرده سینما رفته است. حمید پرتوی که سالها قبل شغل خود به عنوان دادستان را کنار گذاشته و اکنون به وکالت مشغول است. وکالت جوانی به نام فرهاد ( که متهم به قتل است ) را به عهده می گیرد. از سوی دیگر دختر حمید ( پرستو ) رابطه احساسی با فرهاد دارد. . . ... [مشاهده متن کامل]
دستوره. فرمانه:محاکمه
یعنی قضاوت کردن👑
دادگاه سپاری [کسی] ( محاکمه ی کسی ) دادگاهی در ایتالیا به دادگاه سپاری ( محاکمه ) ماتئو سالوینی رای داد.
این واژه اربی است و پارسی آن اینهاست: پریژید ( سنسکریت: پریچهید paricchid ) بازجویی bãzjui، بازخواست bãzxãst، دادرسی dãdrasi ( پارسی دری )